⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
محدثه فرومدی
سرآغاز هر نامه نام خداست
که بینام او نامه یکسر خطاست
۳۱ ساله، لیسانس مترجمی از دانشگاه پیامنور (با معدل ۱۷)
سعی کردهام فقط معانی جدید را به این فرهنگ اضافه کنم؛ از دوستان هم خواهش دارم از درج معانی تکراری خودداری کنند. سپاس
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
premenstrual tension
(PMT مخفف)
تنش پیشاقاعدگی/پیشقاعدگی/پیشازقاعدگی
١٣٩٩/١٢/٠١
0
|
0
2
pmt
تنش پیشاقاعدگی/پیشقاعدگی/پیشازقاعدگی
Pre Menstrual Tension (PMT) is a condition, occurring before and during a menstrual period, which is charac ...
١٣٩٩/١٢/٠١
0
|
0
3
premenstrual
پیشاقاعدگی، پیشقاعدگی، پیشازقاعدگی
١٣٩٩/١٢/٠١
0
|
0
4
kindly ones
ازمابهتران
١٣٩٩/١١/٢٢
0
|
0
5
put on an act
نقش بازی کردن
١٣٩٩/١١/٢٠
2
|
0
6
without end
بیپایان
١٣٩٩/١١/١٩
2
|
0
7
without a break
بلاانقطاع، بیوقفه، بلاوقفه
١٣٩٩/١١/١٩
0
|
0
8
intimate relationship
رابطه عاشقانه/عاطفی
١٣٩٩/١١/١٨
0
|
0
9
hungry for
عطش داشتن (برای)
١٣٩٩/١١/١٧
2
|
0
10
unimpressed
تاثیرنپذیرفته، نامتاثر
١٣٩٩/١٠/٢٤
4
|
1
11
well cooked
خوشپخت، کاملا پخته
١٣٩٩/١٠/٢٤
6
|
0
12
well beloved
عزیز
١٣٩٩/١٠/٢٤
4
|
0
13
well advised
خردمندانه، سنجیده، بجا
١٣٩٩/١٠/٢٤
4
|
0
14
lack of patience
کمطاقتی، بیصبری، ناشکیبایی، بیتابی
١٣٩٩/١٠/٢٣
2
|
0
15
lack of sleep
کمخوابی، بیخوابی
١٣٩٩/١٠/٢٣
2
|
0
16
lack of skill
ناواردی
١٣٩٩/١٠/٢٣
0
|
0
17
two ended
دوسر
two-ended wrench : آچار دوسر
١٣٩٩/١٠/٢٣
2
|
0
18
flail
دستوپا زدن
١٣٩٩/١٠/٠٩
4
|
0
19
set the record straight
به مدخل put the record straight مراجعه کنید
١٣٩٩/٠٩/٢٦
4
|
0
20
self expression
خودابرازگری
١٣٩٩/٠٩/٢٤
2
|
0
21
self destruct
خودآسیبرسانی، خودآسیبزنی
١٣٩٩/٠٩/٢٤
4
|
0
22
self destruction
خودآسیبرسانی، خودآسیبزنی
١٣٩٩/٠٩/٢٤
2
|
0
23
self destructive behavior
رفتار خودآسیبرسان/خودآسیبزن
١٣٩٩/٠٩/٢٤
2
|
0
24
premise
مفروضه
١٣٩٩/٠٩/٢٢
2
|
0
25
mind
وقع نهادن/گذاردن
١٣٩٩/٠٩/١٦
4
|
1
26
i have no idea
هیچ نظری/ایدهای ندارم، هیچ چیزی به ذهنم نمیرسد، بینظرم
١٣٩٩/٠٩/١٢
6
|
0
27
no idea
I have) no idea)
هیچ نظری/ایدهای ندارم، هیچ چیزی به ذهنم نمیرسد، بینظرم
١٣٩٩/٠٩/١٢
4
|
0
28
brunch
ساعتدَهی
١٣٩٩/٠٩/٠٩
2
|
0
29
negative thinking
سیهفکری، سیهاندیشی، سیاهاندیشی، منفیبافی، تفکر منفی
١٣٩٩/٠٨/١٨
6
|
0
30
retroposition
عقبرفتگی، پسرفتگی، عقببرگشتگی، جابجایی خلفی
١٣٩٩/٠٨/١٣
4
|
1
31
students
دانشجویان، محصلان، محصلین، فراگیران
١٣٩٩/٠٧/٢١
13
|
1
32
university students
دانشجویان
١٣٩٩/٠٧/٢١
6
|
1
33
student
فراگیر
١٣٩٩/٠٧/٢١
8
|
1
34
big cities
شهرهای بزرگ
١٣٩٩/٠٧/١٨
8
|
1
35
left to the mercies of
leave to the mercy of :
Leave someone or something exposed to probable danger or harm
To allow one to face the punishment or rebukes of ...
١٣٩٩/٠٧/١٨
13
|
1
36
mercy
ملاطفت
١٣٩٩/٠٧/١٨
15
|
1
37
disappearance
برچیدگی، انحلال
١٣٩٩/٠٧/١٨
6
|
0
38
macroevolution
کلانفرگشت
١٣٩٩/٠٧/١٧
6
|
0
39
get
حصول، دستیابی
١٣٩٩/٠٧/١٣
15
|
1
40
friendliness
موانست، شفقت، صمیمیت، الفت، موافقت
١٣٩٩/٠٧/١٣
2
|
0
41
Public Assistance Programs
برنامه کمکهای دولتی
١٣٩٩/٠٧/٠٣
6
|
0
42
business ownership
مالکیت کسبوکار
١٣٩٩/٠٧/٠٣
4
|
0
43
recyclable
(noun) ماده قابل بازیافت، ماده بازیافتپذیر
١٣٩٩/٠٦/٢٣
8
|
0
44
green organics
مواد آلی سبز
١٣٩٩/٠٦/٢٣
8
|
1
45
nonrecyclable
غبرقابلبازیافت، بازیافتناپذیر، بازیافتنشدنی، بازیافتناشدنی، غیرقابلبازیابی، بازیابیناپذیر
١٣٩٩/٠٦/٢٣
10
|
0
46
electricity use
مصرف برق
١٣٩٩/٠٦/٢٣
6
|
0
47
retail sale
خردهفروشی
١٣٩٩/٠٦/٢٣
10
|
0
48
food desert
برهوت غذایی
١٣٩٩/٠٦/٢٣
4
|
1
49
higher order
ردهبالاتر، بالارتبهتر
١٣٩٩/٠٦/٢٣
8
|
1
50
discourage
مانع/بازدارنده/تضعیفکننده/تضیفگر چیزی بودن
١٣٩٩/٠٦/٢٣
10
|
1
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
<
فهرست جمله های ترجمه شده
واژه
جمله های ترجمه شده
1
generation
• My grandmother's generation did not have television.
• نسل مادربزرگم تلویزیون نداشتند.
١٣٩٩/٠٤/٢٧
8
|
0
2
once
• He calls his mother once a month.
• او ماهی یک بار به مادرش زنگ میزند.
١٣٩٩/٠٤/٢٧
3
|
1
3
once
• She was once a teacher.
• او زمانی معلم بود
١٣٩٩/٠١/١٠
15
|
8
4
center
• We will call the center of the circle point A.
• ما مرکز این دایره را نقطه آ خواهیم نامید
١٣٩٨/١٢/١٩
5
|
7
5
dysfunctional
• Because I grew up in a dysfunctional family, anger is a big issue for me.
• از آنجا که در خانوادهای نابسامان بزرگ شدهام، عصبانیت مشکل بزرگی برای من است.
١٣٩٨/١٢/٠٨
6
|
4
6
convincing
• I found his argument pretty convincing.
• من استدلال او را بسیار قانعکننده یافتم
١٣٩٨/١٢/٠٦
2
|
2
7
explore
• The scientists explored the forest in hope of sighting certain rare birds.
• دانشمندان، جنگل را به امید رویت پرندگان کمیاب بخصوصی کاوش کردند
١٣٩٨/١٢/٠٤
3
|
3
8
application
• After the first application of paint, he stepped back to look at his work.
• پس از اولین رنگزنی، قدم به عقب گذاشت تا کارش را نگاه کند
١٣٩٨/١١/٠٧
5
|
1
9
application
• Those are interesting facts, but they have no application to this matter.
• اینها حقایق جالبیاند، اما هیچ کاربردی در این موضوع ندارند
١٣٩٨/١١/٠٧
4
|
1
10
takeout
• Forget the cooking, let's go get takeout.
• بیخیال آشپزی، بیا بریم غذای بیرونبر بگیریم
١٣٩٨/١١/٠٣
4
|
3
11
account for
• How do you account for the fact that unemployment is still rising?
• این واقعیت که بیکاری هنوز دارد افزایش مییابد را چگونه توضیح میدهید؟؛ توضیح شما برای افزایش کماکان بیکاری چیست؟
١٣٩٨/١٠/١٦
3
|
2
12
measure
• She made a careful measure of the distance.
• او مسافت را به دقت اندازه گرفت؛ او فاصله را دقیقا براورد کرد؛ او اندازهگیری دقیقی از فاصله به عمل آورد.
١٣٩٨/١٠/٠٢
23
|
9
13
between
• the wall between rooms
• دیوار مابین اتاقها
١٣٩٨/٠٩/٢٦
10
|
8
14
hi
• All the girls nodded and said "Hi".
• همه دخترها سر تکان دادند و گفتند"سلام".
١٣٩٨/٠٩/٢٤
4
|
3
15
hi
• Hi, Kelly. How are you?
• سلام کلی. چطوری؟
١٣٩٨/٠٩/٢٤
4
|
5
16
fall down
• Kim slipped on the ice and fell down.
• کیم روی یخ سر خورد و افتاد؛ کیم روی یخ لیز و زمین خورد
١٣٩٨/٠٩/٢٢
8
|
8
17
total
• The total number of points scored was six.
• تعداد کل امتیازات گرفتهشده برابر شش بود.
١٣٩٨/٠٩/٢٢
5
|
5
18
total
• I paid the total amount that I owed.
• من کل مبلغ بدهیم را پرداختم؛ من کل مبلغی را که بدهکار بودم پرداختم (به جای قرارگیری حرف اضافه را توجه کنید)
١٣٩٨/٠٩/٢٢
7
|
12
19
fit
• a fit of grief
• هجوم غم
١٣٩٨/٠٩/٢٢
6
|
1
20
fit
• a program fit for children
• برنامهای مناسب کودکان
١٣٩٨/٠٩/٢٢
16
|
8