پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٣)
معرف، تعریف کننده، تعریفگر، مشخص کننده، معلوم کننده، مبین، بیانگر، شناسنده، شناساگر
متمایل بودن به، متمایل شدن به، تمایل داشتن به، گراییدن به گرایش داشتن/یافتن/پیدا کردن به
باید هنوز they have yet to find it= آنها باید هنوز آن را پیدا کنند
شانس، اتفاق، اتفاقات، دستاورد تصادفی، یافته های تصادفی/شانسی
فاقد توازن
تمکین کردن
ممکن ساختن، اجازه دادن، گذاشتن، باعث/موجب/سبب شدن، برانگیختن، توانمندسازی
آغاز، شروع، از راه رسیدن ورود before the advent of the Europeans =پیش از ورود اروپاییان
مبهوت
مومنان، معتقدان، پیروان، باایمانان
بازنمایان شدن
مایه رنج بودن
مرکب، مخلوط، آمیخته، ترکیب، ترکیبی
طبق تعریف
مشوش کردن
در نقطه ای
دور شده، کوچ کرده
متمایل بودن به، متمایل شدن به، تمایل داشتن به، گراییدن به گرایش داشتن/یافتن/پیدا کردن به
بیش تفسیری
پرنعمت
پیشبرد
هوای کسی را داشتن
حفاری شده
مفهوم آفرینی
مفهوم پردازی، مفهوم آفرینی
مفهوم پردازی، مفهوم آفرینی
اظهارات، گفته ها
ناآگاهی
بی اطلاعی یا بی خبری
نوارزیابی، ارزیابی از نو
جای دادن، جای گرفتن، در برگرفتن، مشتمل بودن، داشتن، محسوب کردن
به بحث گذاشتن، بحث کردن در مورد/بر سر، پرداختن به
بی شائبه، بدیهی
آشغال جمع کن، در پی اقلام کم ارزش، به دنبال موارد/چیزهای بی ارزش
آت و آشغال
دورریخته، دورانداخته، دورافکنده، آشغالی ترکیبِ discarded items یعنی خرت وپرت، آت وآشغال
به روشنی، آشکار است که
تا جایی که ( به کسی یا چیزی ) مربوط است تا آنجا که ( به کسی یا چیزی ) مربوط باشد
آشفته، بی ثبات
درگیر کردن در، کشاندن به
سرورآفرین
دوره, دوره کوتاه
alter, change, modify دگرگون کردن، تغییر دادن، بدل کردن، تحریف کردن
به دنبال آن، بعد
شکل دادن، بنا نهادن، پدید آوردن، پی ریزی کردن built : مورد ساخت وساز قرار گرفتن
تنظیم
ثبت کردن
تاکید داشتن، پا فشردن، مدعی بودن
اکتشاف بزرگ
رویه دیرپا، سیره، آیین