پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)

بازدید
٣,٤٢٠
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

همراهی کردن، با هم بودن، همراه هم بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مادر اصلی، مادر واقعی، مادر خونی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

براورد مبتنی بر دانش/برمبنای علم/دارای پایه و اساس علمی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دیوارکشی شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مادر تنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

in the outer reaches of sth = در پرت ترین نقطه چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

in the outer reaches of = در دوررس ترین بخش، در پرت ترین نقطه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

مهره سوخته، امید واهی، نجات نیافتنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به شمار آوردن، محسوب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بر مبنای دانش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شهر محصور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

مشکل آفرین، مسئله ساز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

بهره گیری، استفاده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

حوزه فعالیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

be focused on = متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، بر محور چیزی گشتن/چرخیدن/دور زدن، پیرامون چیزی گردیدن Discussion of each city network is focused o ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ساعات پربازدید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کوچک شماری، کم ارزش شماری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

جالب توجه، مسحورکننده، اغواکننده، افسون کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بی التفاتی، کم محلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

سیطره داشتن، غالب بودن، مستولی بودن، غلبه داشتن، چیرگی داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

صاف و ساده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

نابجا، بی مورد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ناکام، بی نتیجه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

جمع کردن، جمع شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

منتقل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

درحال رشد، روبه افزایش، روبه ازدیاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تجزیه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

به تفصیل بیان کردن، تشریح کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

به تحرک واداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

گهگاه به جای آن later years هم می گویند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کهنسالی، اواخر عمر، اواخر زندگی، پیری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

labour under sth=دست و پنجه نرم کردن با

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مدت ها مورد انتظار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اشراف سالاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

سرزمینهای مرتفع، ارتفاعات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

فارغ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به درازا، به تفصیل، مشروحا، به طور مشروح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

آشورشناس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دانستن، پنداشتن، انگاشتن they identify it as evolutionary mechanism = آنها آن را سازوکار تکامل می دانند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1 کمک گرفتن، استناد کردن 2 تن کردن، به تن کشیدن to put on a particular piece of clothing=macmillandictionary. com

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

با توجه به، نظر به. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرایت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

غیرسودمند، بیهوده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

is subsumed into = در رده . . . قرار دارد/جای می گیرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

the outer reaches of sth = دوررس ترین بخش چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

با کمال شگفتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

در بند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

در روشنای، در پرتوی، در سایه ی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تامین، برآوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تجلی یافتن، متجلی شدن، گشودن، شکوفا کردن/شدن