underestimation

/ˌʌndəˌrestɪˈmeɪʃn̩//ˌʌndəˌrestɪˈmeɪʃn̩/

معنی: ناچیز شماری، سبک شماری سهل گیری
معانی دیگر: سبک شماری سهل گیری، ناچیز شماری

جمله های نمونه

1. This is due to the enemy's underestimation of China and also to his shortage of troops.
[ترجمه گوگل]این به دلیل دست کم گرفتن دشمن از چین و همچنین کمبود نیرو است
[ترجمه ترگمان]این به دلیل کم شدن بیش از حد دشمن و نیز کمبود نیروی نظامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This underestimation will increase with a larger difference between the cold and hot oil viscosity and is also more relevant to early times (economics).
[ترجمه گوگل]این دست کم گرفتن با اختلاف بیشتر بین ویسکوزیته روغن سرد و گرم افزایش می یابد و همچنین مربوط به زمان های اولیه (اقتصادی) است
[ترجمه ترگمان]این underestimation با تفاوت بزرگتری بین ویسکوزیته نفت و داغ و همچنین بیشتر مربوط به دوران اولیه (اقتصاد)افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Underestimation of the inequality between C. E. O. incomes and the wages of the average production worker wage does not, for example, imply approval.
[ترجمه گوگل]برای مثال، دست کم گرفتن نابرابری بین درآمدهای C E O و دستمزد متوسط ​​دستمزد کارگر تولیدی، به معنای تایید نیست
[ترجمه ترگمان]underestimation بین C ای ا درآمد و دست مزد متوسط کارگران تولیدی متوسط، به طور مثال، دلالت بر تایید ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Underestimation of each finger length, from the thumb to the pinky, increased by about 7 percent in each finger, rendering the little finger quite a bit littler that it really was.
[ترجمه گوگل]دست کم گرفتن طول هر انگشت، از انگشت شست تا صورتی، در هر انگشت حدود 7 درصد افزایش می یابد، و انگشت کوچک را کمی کوچکتر از آنچه بود نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]انگشت هر انگشت، از انگشت شستش تا چانه دار، با حدود ۷ درصد در هر انگشت افزایش یافت و انگشت کوچک را کمی دورتر از آن کشید که واقعا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Any underestimation, overestimation or misjudgement will have negative effects on preschool education and children's development.
[ترجمه گوگل]هرگونه دست کم گرفتن، بیش از حد یا قضاوت نادرست تأثیرات منفی بر آموزش پیش دبستانی و رشد کودکان خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هر برآورد کم، بیش از حد تخمین زده شده، تاثیرات منفی بر آموزش پیش دبستانی و رشد کودکان خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Underestimation of the space required for future communal needs is a common problem in camps of limited area.
[ترجمه گوگل]دست کم گرفتن فضای مورد نیاز برای نیازهای جمعی آتی یک مشکل رایج در کمپ های منطقه محدود است
[ترجمه ترگمان]استفاده از فضای مورد نیاز برای نیازهای مشترک آینده، یک مشکل رایج در کمپ های منطقه محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, American attitudes are a volatile mix. Underestimation of the inequality between C.
[ترجمه گوگل]با این حال، نگرش آمریکایی ها ترکیبی فرار است دست کم گرفتن نابرابری بین C
[ترجمه ترگمان]با این حال، نگرش های آمریکا ترکیبی بی ثبات است underestimation بین C
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That is due to underestimation of the enemy and to lack of intensive education and study.
[ترجمه گوگل]آن هم به دلیل دست کم گرفتن دشمن و عدم تحصیل و مطالعه فشرده
[ترجمه ترگمان]این به دلیل ناچیز بودن دشمن و فقدان آموزش و پرورش فشرده می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main defect of SCTA is overestimation or underestimation of vessel stenosis.
[ترجمه گوگل]نقص اصلی SCTA برآورد بیش از حد یا دست کم گرفتن تنگی عروق است
[ترجمه ترگمان]نقص اصلی of تخمین بیش از حد تخمین بیش از حد کشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The IEA's underestimation of energy demand in 2004 contributed to a global jump in oil prices.
[ترجمه گوگل]دست کم گرفتن تقاضای انرژی توسط آژانس بین المللی انرژی در سال 2004 به جهش جهانی قیمت نفت کمک کرد
[ترجمه ترگمان]برآورد کم انرژی از انرژی در سال ۲۰۰۴ منجر به جهش جهانی در قیمت نفت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The average number of quarrels per hour was three to four, although this was probably an underestimation.
[ترجمه گوگل]میانگین تعداد دعوا در ساعت سه تا چهار بود، اگرچه این احتمالاً دست کم گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]میانگین number در هر ساعت سه تا چهار بود، اگرچه این احتمالا ناچیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When small samples are used to estimate population standard deviations, the results are biased in the direction of underestimation.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از نمونه های کوچک برای تخمین انحرافات استاندارد جمعیت استفاده می شود، نتایج در جهت دست کم گرفتن سوگیری می شوند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نمونه های کوچک برای تخمین انحراف معیار جمعیت مورد استفاده قرار می گیرند، نتایج در جهت برآورد کم متمایل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "If you asked one of these guys 'What are the chances of you getting caught?' you would see an underestimation of the risks, " Dr. Geary said.
[ترجمه گوگل]"اگر از یکی از این افراد بپرسید "چقدر احتمال دارد گرفتار شوید؟" دکتر گیری گفت: شما خطرات را دست کم گرفته اید
[ترجمه ترگمان]\" اگر از یکی از این افراد سوال کردید چه اتفاقی ممکن است گیر بیفتد؟ شما شاهد ناچیز بودن خطرات خواهید بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناچیز شماری (اسم)
depreciation, underestimation

سبک شماری سهل گیری (اسم)
underestimation

تخصصی

[زمین شناسی] کم برآورد
[آمار] کم برآورد

انگلیسی به انگلیسی

• underrating, undervaluing, act of underestimating

پیشنهاد کاربران

[ الکترونیک و ریاضیات] فرو تخمین
دست کم گرفتن
کوچک شماری، کم ارزش شماری

بپرس