پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
مهیا، حاضر
اقدامات
تغییر جهت دادن، مسیر چیزی را تغییر دادن، جهت/سوی دیگر بخشیدن
به مفهوم دقیق کلمه، در معنای دقیق
گنجینه
پی ریزی
فرضیه an unproved statement put forward as a premise in an argument= thefreedictionary. com
وابسته به، مربوط به، گرایانه، انه، - ی communistic = وابسته به کمونیسم، مربوط به کمونیسم، کمونیست گرایانه، کمونیستی State - istic = وابسته به دولت، م ...
کم ارزش پنداری
centred on = بر حول، بر محور، با گرایش به، با تمرکز بر، با محوریت، متمرکز بر
قرار گرفتن در دسته ی. . .
لیبرال دموکرات
تمدن باستان
بازنگری، بازاندیشی
رشته تحصیلی، رشته درسی
under the sway of = تحت تاثیر، به خاطر تاثیر، به خاطر وجود
centred on = بر محور، بر حول، با گرایش به، با تمرکز بر، با محوریت، متمرکز بر
انطباق پیدا کردن، منطبق کردن
( روند ) اصلی/معمول/متعارف
دانش ورز
پایداری، پایمردی
هم سن و سال
هم سن، هم سن وسال، با عمر یکسان، هم عمر
آزادسازی، رهاسازی
سر برآوردن، ظاهر شدن ظهور، پیدایش، پدیدآیی
پایدار، پایا، پابرجا
1 پیروِ، در پیِ، متعاقبِ، به دنبالِ، به تبعِ 2 تعقیب، اتخاذ
نامتغیر
بازاکتشاف
روند ایجاد چیزی پهنه، ناحیه، محوطه، منطقه، منطقه توسعه یافته
دولت گرایی
ملی سازی شدن
گستره، عرصه، میدان
طیف گسترده
ناشی از، حاصل از، منتج از ، برگرفته از، برخاسته از، برآمده از، محصولِ، ثمره ی، مولودِ، به تبع، من تبعِ، ماتبعِ، متابعِ، ماحصلِ
solar - powered = دارای سامانه انرژی خورشیدی
بیشتر کردن، افزایش دادن، رونق گرفتن
to be alleviated = فروکش کردن، فرونشستن
در راستای ، به موازات
بدون جلب توجه
ارتقا دادن
به چشم آمدن، به صحنه آمدن، مطرح شدن
مشخص شده است که. . . ، معلوم شده است که. . . ، طبق یافته ها. . .
جایگیری، قراردهی
بازسازی، همانندسازی
about - face عقب گرد، دگرگونی، وارون روی، تغییر جهت
تغییر بزرگ
خوب به تصویر کشیدن
شناخت، درک تمتع
تحت الشعاع، متاثر از، مغلوب، در غلبه، زیر سیطره، در سیطره، در استیلا، تحت استیلا، زیر سلطه ، در سلطه ، تحت تسلط، در تسلط، در پرتوی، زیر سایه ی، در سا ...