پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
inextricably interlinked= دارای پیوندی ناگسستنی
همین، همان، یکسان
( صفت ) :متفاوت، دیگر
we don't want a president, elected or otherwise = ما رئیس جمهور نمی خواهیم منتخب یا غیرمنتخب ما رئیس جمهور نمی خواهیم منتخب یا غیر آن
در بر گرفتن
. . . it is necessary to look no further than = نیازی نیست نگاهی فراتر از . . . انداخت ، نباید نگاهی فراتر از . . . داشته باشیم
برون پنداری
deploy : به کار گرفتن deployed : به کار رفتن
شکل دیگری به خود گرفتن، قالب دیگر ی گرفتن/یافتن، به شکل دیگری درآمدن، تغییر قالب دادن، تبدیل شدن به
توطئه گرانه
کانون توجه
غیرطبیعی ، غیرواقعی
تداوم داشتن، حافظ چیزی بودن
مسیر را هموار کردن، راه را باز کردن
مسیر را هموار کردن
مهم ، با اهمیت
شروع از سر نو، حساب پاک، پرونده پاک، لوح نانوشته
تلاقی داشتن
اتصال
تک بعدی
تفریحگاه/تفرجگاه ساحلی
دیرپا، کهن، دیرینه، دارای قدمت
تضعیف
استثمارگر
به طرزی سودمند
همه جانبه
پذیرش، پذیرنده، پذیرا، دریافت کننده
به طور سودآور
شرکت تنسی ولی آتوریتی، سازمان عمران دره تنسی
be billed as=to advertise or describe sb or sth in a particular way, especially to make them sound interesting or important= macmillandictionary. com ...
سر درآوردن از ، منتهی/منجر شدن به
اراضی کم ارتفاع
مزرعه دار ( در اسکاتلند )
پرجمعیتی
کلان مقیاس، بزرگ مقیاس
وضعیت/زندگی بهتری داشتن، آسودگی/رفاه بیشتری داشتن، خوشبخت تر/پولدارتر بودن
جهانی شدگی
صنعتی شدگی
سر برآوردن، برخاستن، برآمدن
شفاف سازی
منسوجات، پارچه ها
بازسازماندهی
نابینایی
به خودی خود
به راه افتادن، راهی شدن
pull and push factors = عوامل قبض و بسط
1 در مقامِ، در جایگاهِ، به شکلِ، به منزله ی، در حکمِ، با نامِ، با عنوان، به معنای 2 چراکه 3 ضمن این که
تطبیق/مطابقت/ انطباق دادن، مطابق ساختن، منطبق کردن
گذرگاه، مجرا، مسیر، کانال، حمل ونقل عمومی
feed into = به صرف چیزی رسیدن