پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
پیوند زدن به، بستن به
اهلی سازی کشت ( گیاهان ) the cultivation of a plant for food
بدیهی، روشن
رویارویی متقابل کردن، در تقابل قرار دادن
از زیر خاک در آوردن، از زمین در آوردن، کندن، حفر/حفاری/نبش کردن
پیشین، ماقبل
( به طور ) جمعی، جمعا
عاری از احساس، بی حس، خمود، سست، بی حال
در حقیقت
پرده برداشتن از، پرده برداری کردن از، عیان کردن نشان دهنده/نمایانگر/بیانگر/گویا/مشعر/حاکی بودن
( اسم ) :کانون توجه ( فعل ) : 1 توجه داشتن، پرداختن به 2 متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، بر محور چیزی گشتن/چرخیدن/دور زدن، پیرامون چیزی گردیدن Di ...
شگفت، شگفت آور
جدا، مجزا
متفاوت
تا حدود زیادی
be represented by = با . . . جلوه یافتن
تصویر کردن، به تصویر کشیدن
1 غیرقابل دسترس 2 نامناسب
ردیابی کردن، ردپای چیزی را در . . . دیدن/یافتن this confusion can be traced back to an inappropriate theory = ردپای این آشفتگی را می توان در نظریه ای ...
سینه به سینه ( گشتن )
important = بااهمیت very important= پراهمیت unimportant = بی اهمیت equally important, as important as= هم اهمیت
very obvious = پرواضح
پایبند، متعهد، مزدوج، همبسته
to be popularized = شهرت یافتن
به نوبه خود، به سهم خودم
شناختن، ادراک، تجلیل ( کردن ) ، ارج نهادن
زیر سوال بردن
به هم وابسته، وابسته به هم، دارای وابستگی متقابل
بی کیفیت، نامرغوب
setup time = زمان آماده سازی
سپیدمهره
مهره ساز
نان پز
سر گرز
راه را برای چیزی باز کردن، درب را به روی چیزی گشودن، به راه افتادن، آغاز به کار کردن، آغاز گرفتن گشودن، سر گشادن، پیش کشیدن، مطرح کردن before we ope ...
فراتر رفتن، چربیدن بر
طلیعه دار/طلایه دار بودن در، ایجادکننده چیزی بودن
سنگ محک
حروف مورب، ایرانیک
پیشی گرفتن، ورای چیزی رفتن
practical; pragmatic; Guided by practical experience and not theory, =thefreedictionary. com عملی
توپ تمرینی سنگین
از قلم انداختن، حذف کردن
سرعت/شتاب بخشیدن
چرخاندن، دور دادن، برعکس کردن، جور دیگر بیان کردن، پایان دادن
خرد متعارف، خرد عرفی، درایت همگانی، عقل سلیم
مجموعه ابزار
اثبات شدنی، اثبات پذیر
تعریف کننده، تعیین کننده
به پای چیزی رسیدن، قابل مقایسه با چیزی بودن