outstrip

/aʊtˈstrɪp//ˌaʊtˈstrɪp/

معنی: عقب گذاشتن، پیش افتادن از، پیشی جستن از
معانی دیگر: تندتر (از دیگری) رفتن، جلو زدن از

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outstrips, outstripping, outstripped
(1) تعریف: to go faster or farther than; outrun.
مترادف: distance, outdistance, outrun, surpass
مشابه: lap, outplay, overhaul, overtake

(2) تعریف: to exceed or surpass.
مترادف: better, exceed, excel, surpass, top, transcend
مشابه: beat, best, cap, eclipse, outclass, outdo, overcome

- The new machine easily outstripped the old one in speed and efficiency.
[ترجمه گوگل] دستگاه جدید از نظر سرعت و کارایی به راحتی از دستگاه قدیمی پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان] ماشین جدید به راحتی از یک ماشین قدیمی در سرعت و کارایی بالاتر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We outstripped all our competitors in sales last year.
[ترجمه nazanin] ما در سال گذشته از همه ی رقبای خود در فروش پیشی گرفتیم
|
[ترجمه گوگل]ما در سال گذشته از همه رقبای خود در فروش پیشی گرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما در سال گذشته از همه رقبای خود پیشی گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Demand has far outstripped supply of qualified teachers.
[ترجمه گوگل]تقاضا بسیار بیشتر از عرضه معلمان واجد شرایط بوده است
[ترجمه ترگمان]تقاضا نسبت به معلمان واجد شرایط رو به افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We soon outstripped the slower runners.
[ترجمه كيانرخ] ما به زودی از دونده های کندتر جلو می زنیم
|
[ترجمه گوگل]ما خیلی زود از دوندگان کندتر پیشی گرفتیم
[ترجمه ترگمان]به زودی the را باز می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The demand for firewood now far outstrips supply.
[ترجمه گوگل]تقاضا برای هیزم در حال حاضر بسیار بیشتر از عرضه است
[ترجمه ترگمان]تقاضای هیزم در حال حاضر این محصول از تولید این محصول فراتر خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Speeding at 90 mph, Denny outstripped police cars for an hour.
[ترجمه گوگل]دنی با سرعت 90 مایل در ساعت، یک ساعت از ماشین های پلیس پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]دنی با سرعت ۹۰ مایل بر ساعت، دنی را به مدت یک ساعت عقب کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She soon outstripped the slower runners.
[ترجمه گوگل]او به زودی از دوندگان کندتر پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]به زودی the را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That manufacturer outstripped all his competitors in sales last year.
[ترجمه گوگل]این تولید کننده در سال گذشته از همه رقبای خود در فروش پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]این تولید کننده در سال گذشته از همه رقبای خود پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Demand for new aircraft production is outstripping supply.
[ترجمه گوگل]تقاضا برای تولید هواپیماهای جدید از عرضه پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای تولید هواپیماهای جدید در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cahoot's new interest range outstrips its online banking rival, Intelligent Finance, the Halifax's Internet bank.
[ترجمه گوگل]محدوده سود جدید Cahoot از رقیب بانکداری آنلاین خود، Intelligent Finance، بانک اینترنتی هالیفاکس، پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]دامنه بهره جدید Cahoot از رقیب بانکی آنلاین اش، مالی هوشمند، بانک اینترنت Halifax فراتر خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even the most primitive computer can outstrip the human brain in certain types of calculation.
[ترجمه گوگل]حتی ابتدایی ترین کامپیوترها نیز می توانند در انواع خاصی از محاسبات از مغز انسان پیشی بگیرند
[ترجمه ترگمان]حتی the کامپیوتر می تواند از مغز انسان در انواع خاصی از محاسبات، پیشی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Demand is outstripping current production.
[ترجمه گوگل]تقاضا از تولید فعلی پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]تقاضا از تولید در حال حاضر کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Demand is outstripping supply.
[ترجمه گوگل]تقاضا از عرضه پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]تقاضا در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Therefore, with demand outstripping supply for new aircraft production, existing in-service aircraft are replaced more slowly.
[ترجمه گوگل]بنابراین، با پیشی گرفتن تقاضا برای تولید هواپیماهای جدید، هواپیماهای موجود در حال خدمت کندتر جایگزین می شوند
[ترجمه ترگمان]بنابراین با تقاضای کاهش تقاضا برای تولید هواپیماهای جدید، هواپیماهای فعلی موجود به کندی جایگزین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقب گذاشتن (فعل)
pass, outpace, outrun, leave behind, outdistance, outstrip

پیش افتادن از (فعل)
surpass, whop, outstrip, outmatch

پیشی جستن از (فعل)
outstrip

انگلیسی به انگلیسی

• defeat a rival in competition; run faster or farther; surpass, excel
if one thing outstrips another, it becomes larger in amount or more successful than the second thing.

پیشنهاد کاربران

زیاد شدن، برتری یافتن، از حد فراتر رفتن
در عرضه و تقاضا کاربرد دارد.
Car dealers worry that demands outstrip their supply.
فراتر از حد
دور از دسترس
فراتر رفتن، چربیدن بر

بپرس