پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
مسافرخانه، مهمانخانه، مهمانسرا، کاروانسرا
کارخانه آردسازی
ادامه حیات دادن، جان به در بردن، پشت سر گذاشتن/گذاردن، پاییدن
صدق می کند، صادق است، درست است، صحت دارد
گذشته، پیش، قبل، و پسوندهای پار - ، دیـ last week =هفته گذشته، هفته پیش، هفته قبل last year = سال قبل، پارسال last night= شب قبل، دیشب last season= ف ...
زیر پوشش، تحت پوشش، مورد پوشش، پوشش یافته، پوشیده، مستور ، مشمول، مطروحه، مطرح شده
مندرج، درج شده، قرارگرفته، گنجیده، محسوب
حداکثرسازی، به حداکثررسانی
حداکثرسازی
the bulk of=حجم زیادی از، بخش عمده، قسمت اعظم
انبوه
آراسته، مرتب شده
کهن
اختصاص داشتن
be dedicated to =اختصاص یافته به
be named= نام داشتن، نام گرفتن، نامیده شدن
زمان چیزی را عقب تر تعیین کردن، به عقب انداختن، به بعد موکول کردن
تبیین ( کردن ) ، حکایت داشتن از
همه جانبه
برقراری پیوند، اتصال، پیوندزنی، پیونددهی، پیوند متصل کننده، اتصال دهنده
پندار
arrive on the stage =پا به صحنه گذاشتن
گزینش شده، انتخاب شده
کندوکاو کردن، کاویدن، وارسیدن
بررسی شده، رسیدگی شده، حل وفصل شده، رتق وفتق شده
پیشروی کردن، سرپا شدن
کاملا شکوفا، کاملا شکفته
ده ها
کلمبیایی
ثمر دادن، بار دادن
مستمر، دائم، دائمی، مدام، مستدام، پایا، پایدار
به همراه، همراه با
می شد There is another unusual example that could be explored=نمونه غیرعادی دیگری هست که می شد بررسی شود
1 برخوردار از، بهره مند از، صاحب workers with skills = کارکنان برخوردار از/صاحب مهارت 2 پسوند - دار، - به دست riders with spears : سوارکاران نیزه دار ...
پیشوند پُر intensely interacting =پرتعامل
در جریان، جاری
اثباتی/گواهی بر . . . بودن
بدرودگویه ها، کلام پایانی، سخنان وداع
کنترلگر، ناظر، تنظیم کننده، تنظیم گر
تحصیل، دستیابی، فراهم سازی
با فاصله ی، در فواصلِ
وصل کردن، متصل کردن
همپا بودن، افزودن، اضافه کردن
نقطه احتراق
تصادفا
بر حسب اتفاق، اتفاقا، از قضا، به طور تصادفی
جدایی، گسستگی، فصل، انفصال، گسست
حمایتگر موید It is supportive of this view = این موید این دیدگاه است
کاملا توسعه یافته، تماما شکل گرفته، کاملا بالیده/پرورده
بالغ، کامل، کاملا رشدکرده، دارای رشد کامل