racist

/ˈreɪsəst//ˈreɪsɪst/

معنی: نژاد پرست، نژاد پرست
معانی دیگر: نژاد پرست

جمله های نمونه

1. The police want to discuss these recent racist attacks with local people.
[ترجمه گوگل]پلیس می خواهد در مورد این حملات نژادپرستانه اخیر با مردم محلی صحبت کند
[ترجمه ترگمان]پلیس می خواهد درباره این حملات نژادپرستانه جدید با مردم محلی بحث و تبادل نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The article was full of racist undertones.
[ترجمه barret85ripper] مقاله پر از لحن نژادپرستانه بود
|
[ترجمه گوگل]مقاله مملو از لحن نژادپرستانه بود
[ترجمه ترگمان]مقاله پر از نژاد پرست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Once again, racist attacks are increasing across Europe.
[ترجمه گوگل]بار دیگر، حملات نژادپرستانه در سراسر اروپا در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، حملات نژادپرستانه در سراسر اروپا در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was stabbed to death in a racist attack.
[ترجمه A.A] او در یک حمله نژادپرستانه به ضرب چاقو کشته شد
|
[ترجمه گوگل]او در یک حمله نژادپرستانه با ضربات چاقو کشته شد
[ترجمه ترگمان]اون توی یه حمله نژادی کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had to endure the racist taunts of the crowd.
[ترجمه گوگل]او مجبور بود طعنه های نژادپرستانه جمعیت را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]ناچار بود taunts نژاد پرست جمعیت را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I find his racist views totally repugnant.
[ترجمه گوگل]به نظر من دیدگاه های نژادپرستانه او کاملاً نفرت انگیز است
[ترجمه ترگمان] من نظرات نژاد پرستانه - ش رو خیلی زننده پیدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A woman had hurled racist invective at the family.
[ترجمه گوگل]زنی توهین نژادپرستانه به خانواده پرتاب کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک زن، فحش نژاد پرست را به طرف خانواده پرتاب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Watching soccer fans howling racist remarks was not an edifying sight.
[ترجمه گوگل]تماشای طرفداران فوتبال که اظهارات نژادپرستانه را زوزه می کشند، منظره آموزنده ای نبود
[ترجمه ترگمان]تماشای طرفداران فوتبال، شنیدن سخنان نژاد پرست یک منظره جالب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The law was widely criticized as racist.
[ترجمه گوگل]این قانون به عنوان نژادپرستانه به طور گسترده مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این قانون به طور گسترده ای به عنوان نژاد پرست مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Racist jokes come from wanting to put down other kinds of people we feel threatened by.
[ترجمه گوگل]شوخی‌های نژادپرستانه از این می‌آیند که می‌خواهیم انواع دیگری از افرادی را که احساس می‌کنیم مورد تهدید قرار می‌گیرند سرکوب کنیم
[ترجمه ترگمان]جوک ها بدتر از آن می شوند که می خواهند انواع دیگر افرادی را که احساس می کنند مورد تهدید قرار گرفته اند را کنار بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For years they suffered racist taunts.
[ترجمه گوگل]آنها سال ها از طعنه های نژادپرستانه رنج می بردند
[ترجمه ترگمان]سال ها بود که آن ها taunts نژادپرستانه را تحمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The buildings were covered with racist graffiti.
[ترجمه گوگل]ساختمان ها با گرافیتی های نژادپرستانه پوشانده شده بودند
[ترجمه ترگمان]ساختمان ها با نقاشی های نژادپرستانه پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Those racist scum have been attacking Pakistanis.
[ترجمه گوگل]آن تفاله های نژادپرست به پاکستانی ها حمله کرده اند
[ترجمه ترگمان]این اراذل و اوباش به پاکستانی ها حمله کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Opponents claim the policy has racist undertones.
[ترجمه گوگل]مخالفان ادعا می کنند که این سیاست دارای رنگ های نژادپرستانه است
[ترجمه ترگمان]مخالفان مدعی هستند که این سیاست racist نژادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There has been an unwelcome recrudescence of racist attacks.
[ترجمه گوگل]افزایش ناخواسته حملات نژادپرستانه وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]یه سری حملات ناخوشایند رخ داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نژاد پرست (اسم)
ethnocentric, racist

نژاد پرست (صفت)
ethnocentric, racist

انگلیسی به انگلیسی

• one who is hateful or intolerant of people of other races
hateful or intolerant of people of other races
racist things, people, or behaviour are influenced by the belief that some people are inferior because they belong to a particular race; used showing disapproval.
a racist is a person who believes that some people are inferior because they belong to a particular race; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

فرق گذاشتن بین اشخاص
مثلا در اداره رئیس با کارمندان یکسان برخورد نمی کند
Racial Discrimination : تبعیض نژادی
Racism : نژاد پرستی ( البته به نظرم واژه ی نژادستیزی با فاصله مناسب تره. پرست به معنای داشتن وابستگی و حس مراقبت و پاسداری از چیزی است. اینکه فرد نژادپرست باشه چیز بدی نیست ولی نژادستیزی منفی است که موجب پیدایش عناد و پیشداوری در برابر سایر نژادها میشه. اتفاقا مسرت بخشه که شاهد حضور افراد وطن پرست و نژادپرست باشیم )
...
[مشاهده متن کامل]

Racist : نژادستیز

racist ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: نژادگرا
تعریف: کسی که قائل به نژادگرایی است
نژادپرست ( انه )
# racist groups
# racist remarks
# Three racists burned out the Black family's home
نژادپرستانه، از روی نژادپرستی

بپرس