پیشنهادهای Mary.k (١٩٨)
احساسات راکتی در نظریه اریک برن احساساتی هستند که با نادیده گرفتن یا تحریف واقعیت در روابط بین فردی ایجاد می شوند.
معطوف به . . .
procrastinate: اهمال کردن procrastination: اهمال کاری
گفتگوی اولیه مکالمه اولیه
ناخوانده مزاحم
موشکافی
بینش ذهنی
نامشهود
جعلی ساختگی غیراصولی تحریف شده
اضطراب پیش بین ( در روانشناسی و روانپزشکی ) اضطراب انتظار
مصمم برای انجام کاری مشتاق بودن. . . داشتن انگیزه . . .
افتراق
عدم قطعیت
دو وجهی
بهای چیزی را دادن
توصیه کردن. . . به انجام کاری
مفرط
سنجش
قضاوت
دلسردی ناامیدی
واداشتن
واژه ی � تخت پروکروستی� برای توصیف شرایطی به کار می رود که یک معیار سلیقه ای و شخصی به شخص دیگری تحمیل شود ( تحمیل یک معیار خودسرانه )
تا حد زیادی. . .
چند منظوره چند کاره قابل انعطاف
هوشیاری
توجه انتخابی
منطقی به نظر رسیدن
فراموشی روان زاد
مکرر پیوسته
اذعان
ایمن
کنایه از انزوای فکری
خودآموز
فراخوانی
قضاوت صحیح تشخیص فراست تیزفهمی acumen
مصمم
بازگشت به یک باور یا موقعیت قبلی
نقل قول گفته. . .
فکری - پویشی
فکری - حرکتی
پیشگامان
مرحله به مرحله
لزوم
تصویرسازی
ناپدید شدن پوچ بودن نیستی بیهودگی
صمیمانه ترین آرزوها. . .
تبعات
نادرست
بدیهیات
ناظر پذیرا بی طرف
تنها چند مثال از . . . تنها چند مورد از . . .
مستمر
مبهم نامعلوم غیرقابل اعتماد مشکوک قابل بحث
کم آوردن موفق نشدن
هویت بخشی بیش از حد
مقایسه
هویت بخشی
هویت بخشی بیش از حد
نگران کننده
آزادانه بدون مانع
حس مشترک بشری
برهم کنش
کشف احساس متوجه شدن احساس در نظر گرفتن احساس
همسویی
پرداختن به. . .
تصمیم گیری
ناهمخوانی
تصویر کلی
تواضع
ساختار مفهومی چارچوب مفهومی
کنار آمدن
آگاهی از. . .
عقب نشینی غلبه بر سد کردن
تقریباً عالی
نیمه وقت
دامن زدن به. . . I was fuelling her negative thoughts
احتمال
دستورالعمل ها برنامه ها تدارکات
فراتر رفتن adapt or extend the scope of ( something ) in a way that exceeds a reasonable or acceptable limit
استدلال نتیجه گیری نقطه نظرات ارزیابی
شرح مختصر مبانی مقدمات
بازیکن
اصول ضوابط معیارها
ناهماهنگی
شیوه عمل برنامه ریزی رویکرد
میانجی
متناسب بودن با
ناشی از بلوغ
بدون واسطه بی واسطه
مبهم
اعتبار
شایستگی مقبولیت پذیرش
دستاورد کاربرد اجرا تحقق
پایبند
تحت تأثیر
مفروضه ها
ملاحظات
ثابت قدم بودن
تجدید قوا
شش ضلعی انعطاف پذیری ( در رویکرد درمانیACT/ روانشناسی )
رقابت نزدیک
شایسته
منحرف
واکنش پذیری
کارایی
متعهد بودن به یک کار به طور کامل تلاش کردن یا آماده شدن برای انجام کاری با تمام قوا
تطبیق
چرا شش از هفت میترسد؟چون هفت نه را می خورد! تلفظ عدد هشت در انگلیسی eight با تلفظ گذشته ی فعل خوردن ate یکسان است. این دو واژه ی هم آوا هستند. پس �7 ...
بزرگنمایی تأکید بیش از حد اغراق مبالغه اغراق در مورد جدیت یا اهمیت چیزی فاجعه آمیز پنداشتن
�هر کاری انجام بدهی ذهن باز هم کار خود را می کند�. این نقل قول یادآور این است که ذهن نمی گذارد که بر لحظه حال تمرکز داشته باشید ذهن فقط نگران آنچیزی ...
در بعضی متون استعاره از " به بینش رسیدن" "فهمیدن"
فشرده
شاخص تأیید کننده ملاک تأیید کننده نشانگر اثبات چیزی. .
اصطلاح
عملکرد بیش از حد فراتر از حد انتظار فراتر از انتظارات
تثبیت کردن تحکیم کردن جمع بندی
ادغام کردن تجسم کردن ترکیب کردن سازمان دادن جمع آوری کردن
واحد ورزشی بخش ورزشی
فرهنگ تجربه روش مهارت دستاورد ظرفیت دانش
شناسایی آگاه شدن تشخیص دادن
قطع کردن متفرق شدن جدا کردن کنار رفتن رها کردن جدا کردن پیوند زدایی عدم وابستگی ترک کردن صرفنظر از صرفنظر کردن جدا سازی قطع ارتباط با . . .
پویا پر انرژی پر شور و نشاط
کوچک شمردن بی اهمیت جلوه دادن چیزی
بازیکن نمایشی ( در ورزش )
سهولت
اهل عمل بودن بلوف نزدن ( حرفش با عملش یکی باشد ) This phrase indicates that failing to match behavior with talk results in loss of credibility and ...
قابل قبول قابل توجیه قابل دفاع قابل پشتیبانی قابل تحمل
چشم انداز دیدگاه دورنما بینش
اصلاح خنثی کردن
سرنوشت ساز تعیین کننده
عملگرایی کنشگرایی
قدردانی کردن پی بردن آگاه شدن تایید کردن قبول کردن موافقت کردن همراهی کردن پاسخ دادن واکنش نشان دادن
پاسخگو مسئول
متناقض ناهمخوان غیرمنتظره
القاء شده
باور
پرپیچ و خم پیچیده
سهل انگاری
استاندارد طلایی از نظرعلمی معمولاً نتیجه معتبرترین اندازه گیری یک متغیر را جایگزین واقعیت می نمایند به این اندازه گیری استاندارد طلایی Gold Standard ...
تهدید فرصت خطر
تعریف و تمجید بیش از حد از کسی تحویل گرفتن چاپلوسی خودشیرینی تملق
در اصطلاح . . . زمان یا مکان شروع یک کار را گویند اشاره به لحظه ای که یک فکر به عمل تبدیل می شود
محدودیت ایجاد کردن
بدون ساختار تصادفی بی نظم برنامه ریزی نشده ناهماهنگ
اختصاص یافتن
بدون فوت وقت . . .
سرگرم کننده
جسور بودن
خود - آسیبرسان
ساختاریافته
ناهمخوانی ها تناقضات
نظریه پیوند دوگانه ( گریگوری بیتسون )
آرامش درونی
ذهنی - در روانشناسی -
جذب ( در روانشناسی /هیپنوتیزم )
خواسته ها ضروریات نیازها ملزومات
نظری فرضی حدسی
افکار ناخوشایند ( در درمان شناختی رفتاری - روانشناسی )
تجربی مستقیم بدون واسطه تجربه ای
امیدوار کننده دلگرم کننده اطمینان بخش معقول مطلوب
شایستگی ارزش مفید بودن سودمندی مزیت - فایده - سود - منفعت مطلوبیت اثربخشی اهمیت
خودکامگی ( در متون روانشناسی )
بازنگری مجدد بازنگری تجدید نظر ارزیابی مجدد مفهوم سازی مجدد تحلیل مجدد بررسی مجدد
شایسته مثمر ثمر مفید قابل توجه با ارزش
غوطه ور شدن مشغول کردن گم شدن در حواس خود را پرت کردن منحرف کردن
واقعگرایانه بی طرفانه بدون پیش داوری بدون تعصب
روشنفکر قابل انعطاف پذیرا
اتحادِ درمانی . . . در روانشناسی
رو به وخامت حادثه بد
تابع
ذهن بینی
از کار افتادن فروپاشی سقوط
بازداشتن
جدا کردن
پیشگوئی خود کامبخش . . . در روانشناسی
پیش گوئی های خودکامبخش . . . در روانشناسی
نظریه پیوند دوگانه . . . روانشناسی
غیر متعارف unorthodox ناسازگارnonconformist
پشتیبانی حمایت همراهی
مخفیانه محتاط نوک پا به سمت جایی رفتن یواشکی با احتیاط بی سر و صدا
پیش فرضها
انتخاب کردن
adj تحمیل کننده به زور به کار وادارنده
روانشناسی عامه پسند
مرکز فعالیت یک موسسه یا شرکت یا . . .
با احترام
تداعی ( روانشناسی )
انعطاف پذیری عصبی
مبسوط تر
انفکاک. . . در هیپنوتیزم
رقم زدن. . . یک عمل یا فعالیت در متون روانشناسی : ماشه چکان!
چیزهای زیادی
متعاقباً
غیر ارادی
فراگیر
به انحصار در آوردن
خود - سرزنش گری خود - عیبجویی خود - نکوهش گری ( در روانشناسی )