imaginative

/ˌɪˈmædʒənətɪv//ɪˈmædʒɪnətɪv/

معنی: پر اوهام، دارای قوه تصور زیاد، پر انگاشت، پرپندار
معانی دیگر: پر تخیل، دارای قدرت خلاقه ی زیاد، خیال زای، خیال آفرین، ابتکاری، خیال انگیز، گمان آفرین، گمان زا، وابسته به نویابی و تخیل، تخیلی، انگاشتی، اهل وهم و خیال، پرخیال، خیالمند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: imaginatively (adv.)
(1) تعریف: having or showing an active or creative imagination.
مترادف: creative, fanciful, inventive
متضاد: mundane, prosaic, timeworn
مشابه: artistic, bold, clever, fantastic, ingenious, original, resourceful, romantic, visionary

- an imaginative child
[ترجمه گوگل] یک کودک تخیلی
[ترجمه ترگمان] یک کودک خلاق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- an imaginative story
[ترجمه گوگل] یک داستان تخیلی
[ترجمه ترگمان] یک داستان تخیلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: created by the imagination.
مترادف: fanciful, make-believe
مشابه: illusory, unreal, visionary, whimsical

(3) تعریف: disposed to imagining.
مترادف: dreamy, visionary
مشابه: fanciful, inventive, romantic, whimsical

جمله های نمونه

1. imaginative literature
ادبیات تخیلی

2. he is a very imaginative artist
او هنرمندی بسیار خیال آفرین است.

3. his solutions are quite imaginative
راه حل های او بسیار ابتکاری هستند.

4. She's very hard-working but not very imaginative.
[ترجمه A.h.pourali] او بسیار سخت کار می کند، اما خیلی تخیلی نیست
|
[ترجمه Marjan] او خیلی سخت کار می کند ولی خیلی خلاق نیست
|
[ترجمه گوگل]او بسیار سخت کوش است اما خیلی تخیلی نیست
[ترجمه ترگمان]اون خیلی سخت کار می کنه، اما خیلی هم تخیلی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You need to be more flexible and imaginative in your approach.
[ترجمه گوگل]شما باید در رویکرد خود انعطاف پذیرتر و تخیلی تر باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید در رویکرد خود انعطاف پذیر و خلاقانه تر باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The imaginative child made up fairy stories.
[ترجمه گوگل]کودک تخیلی داستان های پریان ساخت
[ترجمه ترگمان]این کودک خیالی، داستان های جن و پری درست می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You'll need to be a little more imaginative if you want to hold their attention.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید توجه آنها را جلب کنید، باید کمی تخیل تر باشید
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهی توجه آن ها را به خودت جلب کنی، باید کمی بیشتر خیال کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's one of the most dynamically imaginative jazz pianists still functioning.
[ترجمه گوگل]او یکی از پویاترین پیانیست های جاز است که هنوز هم کار می کند
[ترجمه ترگمان]او یکی از the pianists imaginative است که هنوز اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She weaves imaginative elements into her poems.
[ترجمه گوگل]او عناصر تخیلی را در شعرهای خود می بافد
[ترجمه ترگمان]او عناصر تخیلی خود را در اشعار خود می بافد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was esteemed as a dedicated and imaginative scholar.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک دانشمند متعهد و تخیلی مورد احترام بود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک محقق اختصاصی و خلاق مورد احترام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On PC, the game had it all — imaginative storyline and characters, challenging gameplay, superb graphics.
[ترجمه گوگل]در رایانه شخصی، بازی همه چیز را داشت - داستان و شخصیت های تخیلی، گیم پلی چالش برانگیز، گرافیک عالی
[ترجمه ترگمان]در کامپیوتر، این بازی داستان تخیلی و شخصیت تخیلی، و گرافیک بازی عالی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The novel's complex, imaginative style does not lend itself to translation.
[ترجمه گوگل]سبک پیچیده و تخیلی رمان جای ترجمه را نمی دهد
[ترجمه ترگمان]این سبک خلاق، خود را به ترجمه نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The architects have made imaginative use of glass and transparent plastic.
[ترجمه گوگل]معماران از شیشه و پلاستیک شفاف استفاده کرده اند
[ترجمه ترگمان]معماران از استفاده خلاقانه از شیشه و پلاستیک شفاف استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The food is fresh, wholesome and imaginative.
[ترجمه گوگل]غذا تازه، سالم و تخیلی است
[ترجمه ترگمان]غذا تازه و سالم و خلاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was an imaginative and innovative manager.
[ترجمه گوگل]او مدیری تخیلی و مبتکر بود
[ترجمه ترگمان]او یک مدیر خلاق و خلاق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر اوهام (صفت)
fanciful, imaginative

دارای قوه تصور زیاد (صفت)
imaginative

پر انگاشت (صفت)
imaginative

پرپندار (صفت)
imaginative

تخصصی

[ریاضیات] فرضی

انگلیسی به انگلیسی

• having a fertile imagination, creative, inventive; of or pertaining to the imagination
someone who is imaginative is able to form ideas of new or exciting things.

پیشنهاد کاربران

این کلمه بار مثبت داره اما "خیال پرداز" که از بعضی از دوستان پیشنهاد دادن بارش منفیه
ترجمه درست برای غیر انسان "خلاقانه" و برای انسان "خلاق" میتونه باشه
مبتکر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : imagine
✅️ اسم ( noun ) : imagination / image
✅️ صفت ( adjective ) : imaginative / imaginable / imaginary
✅️ قید ( adverb ) : imaginatively
خیال انگیز
غیر متعارف unorthodox
ناسازگارnonconformist
معنی اول: خلاقانه ( برای غیر انسان )
معنی دوم: خوش فکر ( برای انسان )
خلاقانه
خیال پرداز،
having or showing creativity or inventiveness
داشتن یا نشان دادن خلاقیت یا هوش اختراعی یا قدرت تصور خلاقانه
متخیل، دارای تخیل خلاق
نواورانه
خیال پردازانه
خیال پرداز
Who is always dream
رویایی
Imaginative≠unimaginative
creative=
خلاق، ابتکاری
مهارت شگفت انگیز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس