دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١٢,٧٦٨
رتبه در دیکشنری
٢٩٨
لایک
١,٢٨٧
دیسلایک
٥١
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
١٢
- تا زمانِ . . . - تا زمانِ انجامِ . . . - در حال رسیدگی، در حال انجام، بلاتکلیف - به مثال های زیر توجه کنید: - There were whispers that a de ...
٣ سال پیش
٣
تعبیه کردن
٣ سال پیش
٠
تعداد خرابی ( تخمین زده شده ) در واحد زمان
٣ سال پیش
٩
دچار می شود ( به ) . . .
٣ سال پیش
١٤
- با فرض این که . . .
جدیدترین ترجمهها
٣ سال پیش
There were whispers that a deal was pending.
-١
شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه معامله ای در حال انجام بود.
٣ سال پیش
Pending his return let us get everything ready.
-٢
تا زمانِ بازگشت او، به ما اجازه دهید تا همه چیز را آماده کنیم.
٣ سال پیش
Sales of the drug have been stopped, pending further research.
-١
تا زمان انجام تحقیقات بیشتر، فروش مواد مخدر متوقف شده است.
٤ سال پیش
A cluster of children stood around the ice cream van.
٣
دسته ای از کودکان اطراف ون بستنی فروشی ایستاده بودند.
٤ سال پیش
The illustration shows a cluster of five roses coloured apricot orange.
٣
تصویر دسته ای از پنج گل رز رنگ آمیزی شده با رنگ نارنجی زردآلویی را نشان می دهد.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.