پیشنهادهای Mary.k (١٩٣)
تجربی مستقیم بدون واسطه تجربه ای
فرهنگ تجربه روش مهارت دستاورد ظرفیت دانش
در بعضی متون استعاره از " به بینش رسیدن" "فهمیدن"
تعریف و تمجید بیش از حد از کسی تحویل گرفتن چاپلوسی خودشیرینی تملق
شایستگی ارزش مفید بودن سودمندی مزیت - فایده - سود - منفعت مطلوبیت اثربخشی اهمیت
خودکامگی ( در متون روانشناسی )
اصطلاح
تجدید قوا
تصویر کلی
رقم زدن. . . یک عمل یا فعالیت در متون روانشناسی : ماشه چکان!
میانجی
شش ضلعی انعطاف پذیری ( در رویکرد درمانیACT/ روانشناسی )
پیش فرضها
بزرگنمایی تأکید بیش از حد اغراق مبالغه اغراق در مورد جدیت یا اهمیت چیزی فاجعه آمیز پنداشتن
دامن زدن به. . . I was fuelling her negative thoughts
چرا شش از هفت میترسد؟چون هفت نه را می خورد! تلفظ عدد هشت در انگلیسی eight با تلفظ گذشته ی فعل خوردن ate یکسان است. این دو واژه ی هم آوا هستند. پس �7 ...
از کار افتادن فروپاشی سقوط
بازنگری مجدد بازنگری تجدید نظر ارزیابی مجدد مفهوم سازی مجدد تحلیل مجدد بررسی مجدد
سرنوشت ساز تعیین کننده
خود - سرزنش گری خود - عیبجویی خود - نکوهش گری ( در روانشناسی )
متعهد بودن به یک کار به طور کامل تلاش کردن یا آماده شدن برای انجام کاری با تمام قوا
�هر کاری انجام بدهی ذهن باز هم کار خود را می کند�. این نقل قول یادآور این است که ذهن نمی گذارد که بر لحظه حال تمرکز داشته باشید ذهن فقط نگران آنچیزی ...
کوچک شمردن بی اهمیت جلوه دادن چیزی
قابل قبول قابل توجیه قابل دفاع قابل پشتیبانی قابل تحمل
امیدوار کننده دلگرم کننده اطمینان بخش معقول مطلوب
انفکاک. . . در هیپنوتیزم
عملکرد بیش از حد فراتر از حد انتظار فراتر از انتظارات
دستاورد کاربرد اجرا تحقق
استدلال نتیجه گیری نقطه نظرات ارزیابی
اهل عمل بودن بلوف نزدن ( حرفش با عملش یکی باشد ) This phrase indicates that failing to match behavior with talk results in loss of credibility and ...
ملاحظات
مخفیانه محتاط نوک پا به سمت جایی رفتن یواشکی با احتیاط بی سر و صدا
فراگیر
روانشناسی عامه پسند
جذب ( در روانشناسی /هیپنوتیزم )
اصول ضوابط معیارها
مبسوط تر
بدون واسطه بی واسطه
شاخص تأیید کننده ملاک تأیید کننده نشانگر اثبات چیزی. .
فراتر رفتن adapt or extend the scope of ( something ) in a way that exceeds a reasonable or acceptable limit
متعاقباً
متناقض ناهمخوان غیرمنتظره
فشرده
غیر ارادی
احتمال
پیشگوئی خود کامبخش . . . در روانشناسی
قدردانی کردن پی بردن آگاه شدن تایید کردن قبول کردن موافقت کردن همراهی کردن پاسخ دادن واکنش نشان دادن
مبهم
اتحادِ درمانی . . . در روانشناسی
اعتبار