پیشنهادهای دکترحامد رسولی (١,٦٩٠)
A freind in need is a freind indeed دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
فراموشی، نسیان، از خاطر زدایی، گمنامی
حتما، مطمئنا، همانا، بلا شک، بدون شک، بی تردید
نزدیک، پیوسته، بیفاصله، مستقیم، تقریبی
ملک، زمین و ساختمان، مستقلات مایملک، دارایی، مال، خاصیت، صفت خاص، استعداد، ویژگی، قانون فقه: مایملک، روانشناسی: خاصیت، بازرگانی: دارایی، مال، خاصیت، ...
میله مایل ( دکل ) ، خنده بلند، قهقهه، قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری، نیزه، چنگک، سیخک، شوخی فریبنده، حیله، ازمایش سخت، انتقاد، نفرین، تفریحگاه ارزان، ...
Go to hell برو به درک، برو به جهنم Hell جهنم، تجربه تلخ، لعنتی
مواظب، ملتفت، متوجه، بادقت
از ضامن خارج کردن، خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین، خنثی کردن، خلع سلاح کردن، به حالت اشتی درامدن، علوم نظامی: غیر مسلح کردن
مبحث، موضوع مضمون، آزمودنی، نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، فرد، شخص، مبحث، موضوع مطالعه، مطلب، زیر موضوع، تابع، اتباع، تبعه، رعایا، موکول، مادون، تحت تسلط، ...
اب خط، خط بر خورد اب با کشتی، خط بار گیری کشتی، خط میزان و تراز کشتی باسطح اب، ورزش: خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد، علوم دریایی: خط اب
لغزیدن، پا به جایی گیر کردن و افتادن سکندری خوردن، سهو کردن، تلوتلو خوردن، لکنت داشتن، اتفاقا برخوردن
به دنبال کشیدن پشت سر یکدیگر قرار گرفتن، هدف را تعقیب کردن، به دنبال حرکت کردن، طفیلی بودن، دنباله دار بودن، دنباله داشتن، اثر پا باقی گذاردن، پیش قد ...
مادر زادی، ارثی، موروثی، ذاتی، خلقتی،
زیر و رو کردن توپ بدون عقب نشینی، دزدیدن، لخت کردن، تفنگ، عده تفنگدار، علوم نظامی: خان تفنگ، خان کشی کردن
سنگر به زانو، سوراخ روباه, حفره روباه در جنگهای تن به تن کنده میشده که از داخل آن دشمن را با تیر بزنند
عالی، ممتاز عالی، بسیارخوب، شگرف
تصویر حضرت عیسی بر بالای صلیب، مصلوب ساختن
خاطره، شرح حال، یادآوری
له و لورده، خسته و کوفته، مالیده، جون از تن دراومده، از کت و کول افتاده
پویش، کمپین مبارزه انتخاباتی، حمله، صحنه نبرد، رزم نبرد کردن، زمین مسطح، جلگه، یک رشته عملیات جنگی، لشکرکشی، مسافرت درداخل کشور، علوم مهندسی: سلسله ع ...
ابدیت، مکرر، بدون سرانجام و سراغاز، بی پایان، ازلیت، جاودانی، بی زمانی، قانون فقه: ابدیت، روانشناسی: جاودانگی
تسکین بخشیدن راحت کردن، تعویض نگهبانی، خلاص کردن ( از درد و رنج و عذاب ) ، کمک کردن، معاونت کردن، تخفیف دادن، تسلی دادن، فرو نشاندن، بر کنار کردن، تغ ...
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب، مناجات وعبادت تهلیل دار
فاز، مرحله طبقه، وضعیت، وجه، منظر، وجهه، صورت، لحاظ، پایه، دوره تحول و تغییر، جنبه، وضع، مرحله ای کردن، علوم مهندسی: حالت، الکترونیک: فاز، معماری: فا ...
شرکتی ، مشارکتی
فرض کردن بخود گرفتن، بخود بستن، وانمود کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن، فرض کردن، پنداشتن، بعهده گرفتن، تقبل کردن، انگاشتن، التزام، در دست گرفتن، فرماند ...
نگه داشتن، در دست داشتن دریافت کردن، گرفتن، توقف، منعقد کردن، متصرف بودن، پناهگاه گرفتن، دژ، ایست، گیره، اتصالی نگهدارنده، پایه، مقر، نگهداشتن، جا گر ...
داد و ستد، کسب و کار، تجارت مبادله یا معاوضه کردن، صنعت، سوداگری، بازرگانی، کسب، پیشه وری، کاسبی، مسیر، شغل، پیشه، حرفه، مبادله کردن، آمد و رفت، سفر، ...
شاخص، برجسته حساس، والا، مهم، مشهور، غالب، قابل توجه، ممتاز، ویژه، اعلی،
discogenic Discogenic pain is a form of low back pain, caused by chemically or mechanically damaged intervertebral discs. This damage can find its or ...
قطعه قطعه، بندبند، جدا جدا، بخش بخش، حلقه حلقه، قسمت قسمت، مجزا از هم، جدا ازهم، مستقل
فورا، بی درنگ، بلافاصله، آنا،
پیچیده پیچیده، مرکب از چند جزء، بغرنج، هم تافت، مختلط، مجتمع، گروهه، مجموعه، عقده، عمران: پیچیده، معماری: مختلط، قانون فقه: عقده روانی، شیمی: کمپلکس، ...
استخراج؛ چکیده، گزیده بیرون کشیدن، استخراج کردن، عصاره گرفتن، اقتباس کردن، شیره، عصاره، زبده، خلاصه، جوهر، گلنگدن زدن، اخراج کردن پوکه، علوم مهندسی: ...
عابر پیاده وابسته به پیاده روی، مبتذل، بی روح، معماری: پیاده
تهیه کردن، فراهم کردن آماده کردن، تهیه دیدن، وسیله فراهم کردن، میسر ساختن، تامین کردن، توشه دادن، تهیه کردن، مقرر داشتن، تدارک دیدن، بازرگانی: عرضه ک ...
مواد؛ پارچه ماده، کالا، ماتریال، مصالح ساختمان، چیز، جنس، مصالح، مادی، جسمانی، مهم، عمده، کلی، جسمی، اساسی، اصولی، مناسب، مقتضی، مربوط، جسم، علوم مهن ...
کبوتر، محبوبه، دختر جوان، ترسو، ساده وگول خور، علوم نظامی: در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
به خاطر آوردن، به یاد آوردن، به خاطر داشتن
جنبش، تحرک، به حرکت دراوردن، راه اندازی ، بسیج، نیروی مردمی