پیشنهادهای دکتر رسولی (١,٦٦٣)
ارزش، شایستگی. سزاواری، لیاقت، شایسته بودن، استحقاق داشتن، استحقاق، روانشناسی: مزیت. برتری. رجحان. مستحق بودن.
آشکارا، بطور واضح بطور آشکار یا معلوم، بدیهی است که
دسته، گروه نوع، قلم، جنس، طبقه اجناس، طبقه افراد، اقلام آماد، دسته، زمره، طبقه، مقوله منطقی، رده، معماری: طبقه، قانون فقه: مقوله، روانشناسی: طبقه، زی ...
تورم رکود، تورم رکود، بازرگانی: تورم همراه با رکود
رفاه کمک، توجه کردن، رعایت کردن، خدمات اجتماعی، آسایش، رفاه، سعادت، خیریه، شادکامی، قانون فقه: کمکهای اجتماعی، روانشناسی: رفاه، بازرگانی: رفاه
حکم رای هیات منصفه، فتوی، نظر، قضاوت، قانون فقه: رای هیات منصفه، تصمیم هیات منصفه
چشم انداز. رویکرد دور نما، منظره، چشم داشت، نظریه، روانشناسی: نظرگاه
سردفتر اسناد رسمی،
استراتژی، تدبیر راهبرد، خط مشی، فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ، فنون سوق الجیشی، حیله، رزم آرایی، استراتژی، فن تدابیر جنگی، فن لشکر کشی، قانون فقه ...
راهپیمایی، رژه سان و رژه، سان رفتن، سان، نمایش با شکوه، جلوه، نمایش، خودنمایی، جولان، میدان رژه، تظاهرات، عملیات دسته جمعی، اجتماع مردم، رژه رفتن، خو ...
قاعده، قانون سلطه، نظامات حکمرانی یا حکومت کردن، قاعده، دستور، بربست، قانون، فرمانروایی، حکومت کردن، اداره کردن، حکم کردن، گونیا، خط کش، علوم مهندسی: ...
چیزی را در یک مکان ساختن، بنا کردن جای چیزی را تعیین کردن، در جای ویژه ای قرار دادن، مشخص کردن جا دادن، تعیین محل کردن، جای چیزی را معین کردن، تعیین ...
وفادار. ثابت قدم. بی منفذ
شهرت، اعتبار آبرو، خوشنامی، اشتهار، آوازه، قانون فقه: عرض، روانشناسی: شهرت، بازرگانی: معروفیت، شهرت
در پزشکی : مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریها ومواد فاسد بخون، گندیدگی
دیباچه نگار
تند ومغشوش سخن گفتن، باخشم سخن گفتن، تف پراندن، باخشم اداکردن، بیرون انداختن
سوت. صفیر. سوت زدن
سیل آسا. خصوصا بارانهای سیل آسا سهمگین.
هیجان انگیز مهیج، محرک، افروزنده
علوفه، تلاش وجستجو برای علیق، غارت کردن، پی علف گشتن، کاوش کردن، علوم نظامی: علوفه
ارامش، اسودگی، اسایش خاطر، راحت
فاقد صلاحیت فاقد شرایط لازم، بی حد و حصر، نامحدود، کامل، قانون فقه: فاقد شرایط لازم
فرسایش انرژی موج، افت قدرت امواج ( رادار ) ، کاهش، میرایی، تضعیف، علوم مهندسی: تضعیف، کامپیوتر: تضعیف، الکترونیک: تخفیف، روانشناسی: تضعیف، زیست شناسی ...
رودپیچ، مئاندر، دور، گردش، راه پر پیچ وخم، پیچ وخم داشتن، مسیر پیچیده ای را طی کردن، چماب، علوم مهندسی: پیچ و خم، عمران: قسمت پیچ و خم دار رودخانه، م ...
کاهش موالید. کاهش زاد و ولد. کاهش فرزندآوری و تربیت نسل آینده
درماشین ) پس زنی، پس زدن، عکس العمل سیاسی، واکنش شدید، ورزش: پیچ خوردن نخ ماهیگیری، علوم هوایی: خلاصی در اثر اتصال شل و یا سائیدگی قطعات در هر مکانیز ...
ادم بد شانس، ادم که بدشانسی میاورد، شانس نیاوردن
ترک برداشتن ترک خوردن، شکستگی، پریدگی، رخنه، ترک، ضربت، ترق تروق، ترکانیدن، ( شلاق ) را بصدا درآوردن، تولید صدای ناگهانی و بلند کردن، شکاف برداشتن عل ...
see, detect, discern, discover, note, notice, perceive, spot, witness - watch, check, keep an eye on ( informal ) , keep track of, look at, monitor, ...
portion, allocation, amount, grant, lot, quota, ration, share, stint - concession, deduction, discount, rebate, reduction
در پزشکی loose body هم به معنای جسم خارجی در اعضا بدن را گویند
البته دیکته صحیح register به معانی زیر میباشد: ثبت کردن، اسم نویسی کردن رجیستر، نام نویسی، اسم نویسی کردن، کفگیرک نشانه روی، ثبات، دفتر ثبت، ثبت آمار ...
انباری کارخانه سرپوشیده، انداختن، افشاندن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست انداختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، کپر، آلونک
در ذیل فرمایش استاد سلطانی زرندی باید عرض کنم که فرمالین بصورت قرص جامد وجود دارد که لوازمی را مثل آرتروسکوپی زانو که گاها برقی هستنددر جعبه ای که قر ...
طاق ( فورنیکس ) . نوار سفید زیر نیمکره های مغز، فضای مجوف، روانشناسی: طاق
ابتکار . عقل سلیم
بینش، درک عمیق بصیرت، فراست، چشم باطن، درون بینی، روانشناسی: بینش
صدای لوکوموتیو، صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
تقصیر گیر، کاستی، گناه، عیب، نقص، خطا، اشتباه، شکست زمین، چینه، گسله، تقصیر کردن، مقصر دانستن، خطای پا در سرویس، خطای سرویس، علوم مهندسی: اشتباه، کام ...
قی کردن، استفراغ کردن، برگرداندن، هراشیدن
ثبت کردن، اسم نویسی کردن رجیستر، نام نویسی، اسم نویسی کردن، کفگیرک نشانه روی، ثبات، دفتر ثبت، ثبت آمار، دستگاه تعدیل گرما، پیچ دانگ صدا، لیست یا فهرس ...
غیرقابل دسترسی. دور از دسترس. بعید. ناموجود
شاید گویا، ممکن است، توان بود، اتفاقا
تحشیه، ملاحظه، ظهر نویسی، نوشتن تذکرات، یادداشت ( درحاشیه ) ، حاشیه نویسی، تفسیر، کامپیوتر: یاداوری، علوم نظامی: تقریظ کردن
معلم خصوصی، استاد راهنما معلم سرخانه، ناظر درس دانشجویان، درس خصوصی دادن، قانون فقه: قیم
کثیف و ژولیده ناهنجار، ناسترده. هپلی. شلخته. نامرتب
پارچه جین. پارچه شلوار و پیراهن لی
تازی ( شکار ) ، سگ شکاری، سگ تازی، ادم منفور، باتازی شکار کردن، تعقیب کردن، پاپی شدن،
تحریک. ترویج