پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٩٠)

بازدید
٧,٥٤٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

درستش با حرف های بزرگ یا کپیتال باید نوشته بشه USD دلار آمریکا یا بطور معمول بین خودشون به دلار buck یا bucks میگویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

منجمد شدن، یخ بستن، بی اندازه سرد کردن، فلج کردن، فلج شدن، ثابت کردن، مسدود کردن، ثابت نگاه داشتن، غیرقابل حرکت ساختن، یخ زدگی، افسردگی، بازرگانی: مح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نمایش گذاشتن. نمایش دادن، در معرض نمایش قراردادن، ارایه دادن، ابراز کردن، قانون فقه: ضمیمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

املا درستش panic به معناهای زیر میباشد وحشت کردن؛ وحشت اضطراب و ترس ناگهانی، دهشت، وحشت زده کردن، در بیم و هراس انداختن، روانشناسی: وحشت زدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تلخ. جگرسوز، طعنه آمیز، شیمی: تلخ sour, acid, acrid, astringent, harsh, sharp, tart, unsweetened, vinegary - resentful, acrimonious, begrudging, ho ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رسم کردن، کشیدن؛ مساوی کردن بیرون کشیدن، دریافت کردن، قرعه کشیدن، قرعه کشی، برات کشیدن، چک کشیدن، مساوی، رویارویی دو حریف در آغار ( لاکراس ) ، حذف اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

زشت و وقیح، کریه، ناپسند، موهن، شهوت انگیز زست، شرم اور، هرزه، وقیح، نفرت انگیز indecent, dirty, filthy, immoral, improper, lewd, offensive, pornogra ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

You always get an ace in different classes تو همیشه تو کلاسهای مختلف نمره آس ( اول. عالی ) میگیری You are ace sweety تو بیستی عزیزم. تو نمونه ای شیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

املا درستش illustrator است به معنای توضیح دهنده، نشان دهنده، تصویر کش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ناهار خوردن، شام خوردن، شام دادن. غذا دادن. خوراک دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

واکنش، عکس العمل. انفعال، عکس العمل، انعکاس، واکنشی، علوم مهندسی: عکس العمل، معماری: واکنش، شیمی: واکنش، روانشناسی: واکنش، بازرگانی: عکس العمل، ورزش: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

به طور واضح و آشکار. بطور شفاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

نقض کردن. تخلف کردن، تجاوز کردن، شکستن، نقض کردن، هتک حرمت کردن، بی حرمت ساختن، مختل کردن، قانون فقه: هتک ناموس کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رای مخالف دادن، مخالفت کردن، تحریم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

انجیر چیز بی بها، آرایش، صف آرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ناامید کننده، مایوس کننده، یاس آور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

عبارت ) مَجاز مجازی، تمثیلی، رمزی، کنایه ای، تصویری، تلویحی، قانون فقه: رمزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

hard surface or path at the side of a street for people to walk on Synonym : pavement British English پیاده رو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

قسمت تحتانی، نشیمنگاه پایه، ته، زیر، پایین، بنیان نهادن، ذیل، قسمت زیر آب کشتی، مقر، کشتی، کف، تحتانی، علوم مهندسی: ته انداختن، عمران: کف نهر، معماری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

انباشتن ( به مرور ) ، روی هم گذاشتن، جمع کردن، اندوختن، رویهم انباشتن، عمران: اندوختن، بازرگانی: متراکم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بحث و مشاجره. تنازع، منازعه، مجادله کردن، مناقشه کردن، اختلاف، ستیزه، چون و چرا، مشاجره، نزاع، جدال کردن، مباحثه کردن، انکارکردن، قانون فقه: نزاع کرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

پرتاب غیرمجاز توپ کریکت، تکان تند، حرکت تند و سریع، کشش، انقباض ماهیچه، تشنج، تکان سریع دادن، زود کشیدن، ادم احمق و نادان، ورزش: بالازدن وزنه از روی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

نتیجه ای، مهم، دارای اهمیت، پربرایند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

سوء استفاده، سوء استعمال، شیادی، فریب، دشنام، فحش، بد زبانی، تجاوز به عصمت، تهمت، تعدی ( adj. ) ناسزاوار، زبان دراز، بدزبان، توهین امیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

obvious, apparent, blatant, clear, conspicuous, evident, glaring, noticeable, palpable, patent

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

apprehensive, anxious, edgy, fearful, jumpy, on edge, tense, uneasy, uptight ( informal ) , worried

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

unawares, short, sudden, suddenly, unanticipatedly, unaware, unawaredly, unexpectedly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

soak up, consume, digest, imbibe, incorporate, receive, suck up, take in - preoccupy, captivate, engage, engross, fascinate, rivet

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

leave, desert, forsake, strand - give up, relinquish, surrender, yield

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کم. خرده، تکه، پاره، ریزه، ذره، لجام، دهنه، سرمته، رقم دودویی، هویزه، پاره خبر ( بیت ) ، علوم مهندسی: سرمته، تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

supply, cater, equip, furnish, outfit, purvey, stock up - give, add, afford, bring, impart, lend, present, produce, render, serve, yield

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پارچه سفید، علامت محل عبور سیم مسلح کردن، توقیف کردن، ارایش دادن، چاشنی زدن ( بخوراک ) ، چاشنی زدن به، ارایش، علوم نظامی: ارایش دادن مزین کردن، نقش ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ثبت نام ثبت کردن، نام نویسی، اسم نویسی، موضوع ثبت شده، کامپیوتر: ثبت، قانون فقه: ثبت کردن، علوم نظامی: ثبت تیر کردن، ثبت تیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بازرسی کردن ممیزی دفاتر محاسباتی، بازبینی، حسابرسی کردن، ممیزی کردن، بازرسی، ممیزی، رسیدگی کردن، قانون فقه: حسابرسی، بازرگانی: بازبینی کردن، علوم نظا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

یادداشت؛ اسکناس. سفته تفسیر، قبض، نامه رسمی، نامه ای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم می شود، سند، کلید پیانو، آهنگ صدا، خاطرات، تبصره، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

I haven't seen you in ages خیلی وقته که ندیدمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سکو سکوی شیرجه، سطحه، کف راه، پایه نصب، سکو، صحن، مرام، خط مشی، سخن رانی کردن، در جای بلند قرار دادن، کامپیوتر: پایگاه، معماری: جایگاه خطابه، ورزش: ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بی فایده، بلا استفاده عاری از فایده، باطله، بلا استفاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

هین ( که درموقع راندن اسب و گاو گفته میشود ) ، صدای هی و هین کردن ( برای راندن حیوان ) هین کردن، هوس، بوالهوسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کسل کننده تیره کردن، کند شدن، گرفته، تیره، سنگین، کساد، خسته کننده، بیهوده، بی معنی، ملال آور، راکد، کودن، گرفته، متاثر، کند کردن، علوم مهندسی: کمرنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

استوار نامه، گواهی نامه، اعتبار نامه، اختیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

عشق . محبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

قصد، نیت اراده، عمد، منظور، خیال، غرض، مفهوم، سگال، قانون فقه: نیت، تعمد، روانشناسی: قصد، بازرگانی: تمایل، علوم نظامی: قصد و منظور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

راه، مسیر پیاده رو، گذرگاه، باریک راه، طریقت، جاده مال رو، علوم مهندسی: راه، کامپیوتر: فرمانPATH، معماری: مسیر، روانشناسی: راه، بازرگانی: مسیر، ورزش: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

وحشتناک . ترسناک، هولناک، مهیب، عظیم، فوق العاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادم رذل، شخص پست، ادم حقه باز، پست فطرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

انبرک. انبر. چنگک . چنگول. گازانبر. کلبتین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

وسیع شدید، زیاد، پهن، عریض، گسترده، پهناور، بزرگ، بسیط، کشیده، روانشناسی: گسترده، بازرگانی: پهناور، علوم نظامی: سنگین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

توسعه، گسترش؛ تمدید، مهلت زمانی انبساط، امتداد دادن، طولانی کردن، ملحقات، امتداد، گستردگی، اضافی، الحاقی، کشش، توسیع، تمدید، تعمیم، تلفن فرعی، بسط، ا ...