پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٧١)

بازدید
٥,١١١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Complain٠شکایت کردن غرولند کردن، نالیدن، قانون فقه: شکایت کردن. شاکی بودن. زر زدن. غر زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اندازه گیری کردن قدر، حد، بخش یاب، اندازه گرفتن، سنجیدن، بخش کردن، میزان کردن، طی کردن، پیمودن، مقایسه کردن، سنجش، تعدیل کردن، تدبیر، راه حلها، انداز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شکایت کردن غرولند کردن، نالیدن، قانون فقه: شکایت کردن. شاکی بودن. زر زدن. غر زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تسکین بخشیدن . راحت کردن، تعویض نگهبانی، خلاص کردن ( از درد و رنج و عذاب ، کمک کردن، معاونت کردن، تخفیف دادن، تسلی دادن، فرو نشاندن، بر کنار کردن، تغ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دعوت به اقدام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بلوری، دانه دانه، دارای دانه های ریز، علوم مهندسی: دانه ای، شیمی: دانه ای، روانشناسی: دانه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کوتاهترین زمان عمل جراحی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

حاکم ستمگر یا مستبد، سلطان ظالم، قانون فقه: حاکم و سلطان مستبد یا ستمگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهار صرف شود از ترکیب کلمات breakfast و lunch ساخته میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کائولین، ( =kaoline ) خاک چینی، داروی اسهال بفرمولH4 Al2 Si2 O9، الکترونیک: کائولن، عمران: خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خودسر، مشتاق، مایل obstinate, headstrong, intractable, mulish, pertinacious, perverse, pigheaded, self - willed, stiff - necked, wrongheaded, volunta ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

چسب زخم گچ کاری کردن، خمیر مخصوص اندود دیوار و سقف، دیوار را با گچ و ساروج اندود کردن، گچ زدن، گچ مالیدن، ضماد انداختن، مشمع انداختن، علوم مهندسی: ان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

فیصله دادن، مستردداشتن، بیرون کردن، خارج کردن، خلع ید کردن، قانون فقه: خلع ید کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاسه ای، گود مجوف، حفره دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مساوی بودن، هم اندازه بودن هم اندازه، هم پایه، هم رتبه، شبیه، یکسان، همانند، همگن، برابر، مساوی، متساوی، یک نواخت، مناسب برابر شدن، مساوی بودن، هم تر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

well, active, fit, hale and hearty, in fine fettle, in good shape ( informal ) , in the pink, robust, strong - wholesome, beneficial, hygienic, inv ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مربوط به زبان، زبانی Of or relating to the tongue

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سکوی پرتاب، وسیله پرتاب موشک، پرتاب کننده، حمله کننده، وسیله پرتاب، علوم نظامی: سکو پرتاب کننده، علوم دریایی: syn : launching platform

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

معبر، گود ساختمان، حفر کردن، سنگر کندن، چال، جان پناه، گودال، سنگر، استحکامات خندقی، شیار طولانی، کندن، خندق زدن، علوم مهندسی: شیار لوله قرارگیری کاب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نرم، لطیف . روان، سلیس، سطح صاف، قسمت صاف هر چیز، نرم، سلیس، بی تکان، بی مو، صیقلی، دلنواز، روان کردن، آرام کردن، تسکین دادن، صاف شدن، ملایم شدن، صاف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

طشتک، طغار ابخور اسبان، نشیب موج، ابشخور، سنگاب، تغار، معماری: سنگاب، شیمی: ظرف، علوم نظامی: حداقل موج، علوم دریایی: ناواب، حداقل موج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

جذب کردن، درکشیدن، درآشامیدن، یاد گرفتن و فهمیدن، فراگرفتن ( غدد ) ، کاملا فروبردن، تحلیل بردن، مستغرق بودن، مجذوب شدن در، علوم مهندسی: آشامیدن، معم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

روزنامه مصور و نیم قطع sensational, livid, lurid, sensationalistic, sensationist, sultry

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

موم اندر اب، ماده چسبنده گندم، چسب، سریشمی که از شاخ واستخوان بدست میاید، شیمی: گلوتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوعی موسیقی رگی a kind of popular music originally from Jamaica, with a strong regular beat

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مردم گروه، قوم و خویش، ملت، people, clan, family, kin, kindred, race, tribe

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کشور مملکت، دیار، بیرون شهر، دهات، ییلاق،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

انگل یا میکرب سوزاک، گونوکوک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گلو پوش، گلو پناه، زره گردن، طوقه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

راهبرد، راهکار. خط مشی، فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ، فنون سوق الجیشی، حیله، رزم آرایی، استراتژی، فن تدابیر جنگی، فن لشکر کشی، قانون فقه: طرح نق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یافتن، پیدا کردن جستن، تشخیص دادن، کشف کردن، مکشوف، کامپیوتر: فرمانFIND، ورزش: یافتن بوی شکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بنابراین. پس therefore, accordingly, consequently, hence, so, then, thereupon, thus

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کسل کننده. خسته کننده. طول و اطناب دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

هدر دادن، اسراف کردن افت، قراضه، تضییع کردن، تفریط، آشغال، ضایع کردن، صرف کردن، زباله، هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، بی نیرو و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زایشی. مولودی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ظریف، شکننده، لطیف، نازک بین، حساس fine, deft, elegant, exquisite, graceful, precise, skilled, subtle - subtle, choice, dainty, delicious, fine, sav ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اسباب بازی سرگرمی، بازیچه، عروسک، بازی کردن، ور رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خازن، کندانسور، تغلیظ کننده، منقبض کننده، الت تقصیر، عدسی محدب، الت جمع کردن و تمرکز دادن برق، علوم مهندسی: چگالنده، الکترونیک: خازن، شیمی: چگالنده، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

آدم مشهور. شخص معروف. فرد نامدار personality, big name, big shot ( informal ) , dignitary, luminary, star, superstar, V. I. P. - fame, distinction, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شمالی. اهل شمال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خط؛ صف سطر، ردیف، رشته، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده، دهنه، لجام، خط کشیدن، خط انداختن، خط دار کردن، به خط کردن، آراستن، تراز کردن، آستر کردن، پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناوبری کردن، کشتیرانی کردن، هدایت کردن ( هواپیماو غیره ) ، طبیعت، ذات، گوهر، ماهیت، خوی، افرینش، گونه، نوع، خاصیت، sail, drive, guide, handle, manoeu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سیاه چره، سبزه تند، تیره روی dark - skinned, black, brown, dark, dark - complexioned, dusky

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پر خطر، خطرناک مضر، زیان آور، پرخطر، قانون فقه: خطرناک، روانشناسی: خطربار، علوم نظامی: خطرناک dangerous, dicey ( informal, chiefly Brit. ) , difficul ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کایاک، قایق پارویی اسکیموها، ورزش: نوعی قایق سبک و باریک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سوسمار درختی، هرنوع سوسمار بزرگ. آفتاب پرست. بزمجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

میگو. شاه میگو. خوراک میگو. گوشت میگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Slop هر نوع لباس گشاد رویی، روپوش کتانی پزشکان وامثال ان، شلوار گشاد، لجن، باتلاق، مشروب رقیق وبی مزه، غذای رقیق وبی مزه، پساب اشپزخانه وامثال ان، ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ماهی خوراک، مرغ ماهیخوار، چلق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

الاله تکمه دار، الاله خزنده