پیشنهادهای دکتر رسولی (١,٦٦٣)
ضماد روی محل درد گذاشتن
اندام، هیکل نگاره، هیکل، پیکره، تندیس، شکل، صورت، شخص، نقش، رقم، عدد، کشیدن، تصویر کردن، مجسم کردن، حساب کردن، شمردن، پیکر، عمران: شکل، معماری: نقش، ...
مالیدن سودن، ساییدن، پاک کردن، اصطکاک پیدا کردن، ساییده شدن، علوم مهندسی: سائیدن
توخالی گودال، میان تهی، گود افتاده، پوچ، فریبنده، گودی، حفره، پوک کردن، پوک شدن، خالی کردن، عمران: توخالی، معماری: کاواک، ورزش: موج با انحنای زیاد، ع ...
ممانعت کردن جلوگیری کردن، پیش گیری کردن، باز داشتن، مانع شدن،
کبود کردن؛ کبودی خون مردگی، کوبیدن، کبود کردن، زدن، ساییدن، کبود شدن، ضربت دیدن، کوفته شدن، کبودشدگی، تباره، ورزش: کوفتگی
تگرگ طوفان تگرگ، تگرگ باریدن، سلام، درود، خوش باش، سلام برشما باد، سلام کردن، صدا زدن، اعلام ورود کردن ( کشتی ) ، عمران: تگرگ، معماری: تگرگ، زیست شنا ...
شاغول بنایی، سطح شاغولی ( n. ) ژرف پیما، شاقول عمودی، گلوله سربی ( adv. vt. adj. &. vi. ) راست، بطور عمودی، عمودا، درست، عینا، لوله کشی کردن، ژرف ی ...
تهاجمی هجوم کننده، تاخت و تاز کننده
همدستی. خودمانی. شریکی. دوست جونی. رفیق شفیق.
متوقف کردن موقوف کردن، قطع کردن عملیات، بند آمدن، تمام کردن، متارکه کردن، ایستادن، موقوف شدن، دست کشیدن، گرفتن، وقفه، ایست، توقف، علوم نظامی: قطع کردن
دفع، ریشه کنی، نابودی و برداشتن توده یا اندامی با عمل جراحی
دارو و درمان کودکان. طب خردسالان. طب کودکان یا اطفال
سخنی از انجیل مقدس. کلامی از انجیل
توافق، سازش حل و فصل، واریز، تصفیه، تسویه، پرداخت، مسکن، کلنی، زیست گاه، قانون فقه: استقرار، مستعمره، زیست شناسی: اسکان، بازرگانی: واریز، پرداخت
هم ستیز، هم اورد، مخالف، ضد، رقیب، دشمن، روانشناسی: مخالف، ورزش: عضله مخالف
چکمه راه اندازی، بوت، سود، کفش فوتبال، پوتین ساقه بلند، پوتین یاچکمه، اخراج، چاره یافایده، لگدزدن، باسرچکمه و پوتین زدن، علوم مهندسی: فضای ترانک، کام ...
دفاع کردن، طرفداری کردن، حامی، طرفدار، وکیل مدافع
مدافعه، دفاع، وکالت
سرتاسر، پیرامون گرداگرد، دور، در اطراف، در حوالی، در هر سو، در نزدیکی
برج ( مثل برج ) بلند بودن، معماری: برج، ورزش: برج شیرجه، ستون، آسمان خراش، دکل، دژ
نمونه، الگو مثل، سرمشق، عبرت، مسئله، با مثال و نمونه نشان دادن
کمک هزینه، پول تو جیبی اعطاء، پاداش، تخفیف، مزایا، سهمیه، میزان مجاز، جیره، حق معاش، کمک هزینه، مقرری، فوق العاده و هزینه سفر، مدد معاش، جیره دادن، ف ...
A freind in need is a freind indeed دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
فراموشی، نسیان، از خاطر زدایی، گمنامی
حتما، مطمئنا، همانا، بلا شک، بدون شک، بی تردید
نزدیک، پیوسته، بیفاصله، مستقیم، تقریبی
ملک، زمین و ساختمان، مستقلات مایملک، دارایی، مال، خاصیت، صفت خاص، استعداد، ویژگی، قانون فقه: مایملک، روانشناسی: خاصیت، بازرگانی: دارایی، مال، خاصیت، ...
میله مایل ( دکل ) ، خنده بلند، قهقهه، قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری، نیزه، چنگک، سیخک، شوخی فریبنده، حیله، ازمایش سخت، انتقاد، نفرین، تفریحگاه ارزان، ...
Go to hell برو به درک، برو به جهنم Hell جهنم، تجربه تلخ، لعنتی
مواظب، ملتفت، متوجه، بادقت
از ضامن خارج کردن، خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین، خنثی کردن، خلع سلاح کردن، به حالت اشتی درامدن، علوم نظامی: غیر مسلح کردن
مبحث، موضوع مضمون، آزمودنی، نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، فرد، شخص، مبحث، موضوع مطالعه، مطلب، زیر موضوع، تابع، اتباع، تبعه، رعایا، موکول، مادون، تحت تسلط، ...
اب خط، خط بر خورد اب با کشتی، خط بار گیری کشتی، خط میزان و تراز کشتی باسطح اب، ورزش: خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد، علوم دریایی: خط اب
لغزیدن، پا به جایی گیر کردن و افتادن سکندری خوردن، سهو کردن، تلوتلو خوردن، لکنت داشتن، اتفاقا برخوردن
به دنبال کشیدن پشت سر یکدیگر قرار گرفتن، هدف را تعقیب کردن، به دنبال حرکت کردن، طفیلی بودن، دنباله دار بودن، دنباله داشتن، اثر پا باقی گذاردن، پیش قد ...
مادر زادی، ارثی، موروثی، ذاتی، خلقتی،
زیر و رو کردن توپ بدون عقب نشینی، دزدیدن، لخت کردن، تفنگ، عده تفنگدار، علوم نظامی: خان تفنگ، خان کشی کردن
سنگر به زانو، سوراخ روباه, حفره روباه در جنگهای تن به تن کنده میشده که از داخل آن دشمن را با تیر بزنند
عالی، ممتاز عالی، بسیارخوب، شگرف
تصویر حضرت عیسی بر بالای صلیب، مصلوب ساختن
خاطره، شرح حال، یادآوری
له و لورده، خسته و کوفته، مالیده، جون از تن دراومده، از کت و کول افتاده
پویش، کمپین مبارزه انتخاباتی، حمله، صحنه نبرد، رزم نبرد کردن، زمین مسطح، جلگه، یک رشته عملیات جنگی، لشکرکشی، مسافرت درداخل کشور، علوم مهندسی: سلسله ع ...
ابدیت، مکرر، بدون سرانجام و سراغاز، بی پایان، ازلیت، جاودانی، بی زمانی، قانون فقه: ابدیت، روانشناسی: جاودانگی
تسکین بخشیدن راحت کردن، تعویض نگهبانی، خلاص کردن ( از درد و رنج و عذاب ) ، کمک کردن، معاونت کردن، تخفیف دادن، تسلی دادن، فرو نشاندن، بر کنار کردن، تغ ...
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب، مناجات وعبادت تهلیل دار