پیشنهاد‌های دکتر رسولی (١,٦٦٣)

بازدید
٣,٨٧٦
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

فعال کرده، به فعالیت واداشته تحریک کرده، تهییج کرده، انگیخته، ترغیب کرده، واداشته،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

حمله با سر دادن شمشیر روی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی، سر خوردن، خرامش، سریدن، اسان رفتن، نرم رفتن، سبک پریدن، پرواز کردن بدون نیروی موتور، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تهذیب اخلاق، تعلیم، تقدیس، درس عبرت،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مهرامیز، بامروت، رحیم، مهربان، باشفقت، تهذیبی، روانشناسی: انسانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تلفظ کردن صادر کردن، حکم دادن، فتوی دادن، رسما بیان کردن، ادا کردن، اظهار عقیده کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

چاپلوسانه فروتنی کردن، انقباض غیر ارادی ماهیچه، پاچه خواری، قوربون صدقه رفتن،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

پیش فرض قضیه ثابت یا اثبات شده، بنیاد و اساس بحث، فرض قبلی، فرضیه مقدم، فرض منطقی کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

حرکت کردن، انتقال دادن؛ کپی کردن اطلاعات به جای دیگر تغییر دادن، تکان خوردن، پیش رفتن، اسباب کشی کردن، تکان، حرکت فریبنده، جنبیدن، تکان دادن، حرکت دا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

mumble, mutter, whisper - grumble, complain, moan سخن نرم، شکایت، زمزمه کردن، غرولند کردن، ور ور کردن، غر زدن، نق زدن، زر زدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شهوت انگیز، عشقی، عاشقانه، عشق امیز، عشق انگیز erotic, amative, amorous, aphrodisiac

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

دوست داشتنی شایان ستایش، قابل پرستش، پرستیدنی، زیبا، دلربا، جذاب، گیرا، عزیز

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

غیرمنتظره، گستاخانه تند، پرتگاه دار، سراشیبی، ناگهان، ناگهانی، بی خبر، درشت، جداکردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اموزش، معرفت، دانش، مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد، فرهنگ نژادی، افسانه هاوروایات قومی، فاصله بین چشم ومنقار ( یا دماغ ) حیوانات

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اسب در شطرنج، قهرمان، شوالیه، نجیب زاده، بمقام سلحشوری ودلاوری ترفیع دادن، علوم نظامی: سوارکار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

زانو زدن به نشانه احترام یا ضعف به حالت دستوری هم معنی میدهد: زانو بزن. . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نات، گره دریایی ( برابر با 0 183متر ) ، برکمدگی، دژپیه، غده، چیز سفت یا غلنبه، مشکل، عقده، واحد سرعت دریایی معادل 076 /10 6فوت در ساعت، گره زدن، بهم ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کراوات دستمال گردن، بستن، گره زدن، متصل کردن، مهار کردن، مهار، ملزم کردن، مساوی، کش، بند پارچه ای جلیقه نجات، اتحاد، بند، قید، الزام، علاقه، رابطه، ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سینه صندوق، یخدان، جعبه، تابوت، خزانه داری، قفسه سینه، علوم نظامی: صندوق

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

انگشت پا انگشت پای مهره داران، جای پا، با انگشت پا زدن یا راه رفتن، عمران: قسمتی از پی دیواره حائل که روی آن خاک ریزی میشود، ورزش: گوشه انتهایی قنداق ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دست دسته، عقربه، دستخط، خط، شرکت، دخالت، طرف، پهلو، پیمان، امضا، کمک کردن، با دست کاری را انجام دادن، یک وجب، نفر، یاری دادن، قانون فقه: دستخط، ورزش: ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بریدن بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع کردن، کم کردن، تراش دادن ( الماس وغیره ) ، کات، خاکبرداری، عبور کردن، گذاشتن، برش، چاک، شکاف، م ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بازو دست ( از شانه تا نوک انگشت ) ، شاخه، قسمت، شعبه، شاخه های لنگر، قدرت پرتاب توپ، چاشنی کشیدن، آماده انفجار کردن، رسته ( رزمی و پشتیبانی رزمی ) ، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مهم بودن، اهمیت داشتن قالب، کالا، ماده، جسم، ذات، ماهیت، جوهر، موضوع، امر، مطلب، مهم، با اهمیت، علوم مهندسی: کالا، قانون فقه: قضیه، شیمی: ماده، علوم ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پر با پر پوشاندن، با پر آراستن، بال دادن، ورزش: آهسته زدن گوی، علوم دریایی: نیم چرخ دادن ( پارو ) ، زبانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

چطور، چرا، دلیلش چیه، چطورشده used to ask someone why or how something happened

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

نوبت دور زدن، پیچ مسیر، تاباندن، پیچ، چرخش، گردش ( بدور محور یا مرکز ) ، ماشین تراش، پیچ خوردگی، قرقره، استعداد، میل، تمایل، تغییر جهت، تا زدن، برگرد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

چلاق، شل، افلیج، لنگ شدن، عاجز شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

درود و هزاران درود به هزار رود یک قسمت از طارم زیبا، هندوستان ایران، ♥️🌹من هم با افتخار بنارودی هستم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

I am fed up from him من از دستش ذله شدم، از دست اون جون به لب شدم از دست اون کلافه ام

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آرام و ریلکس قدم زدن قدم زنی، گردش، پرسه زنی، قدم زدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

رسیدن به جایی؛ گرفتن، دریافت کردن؛ شدن؛ خریدن؛ گرفتن، به دست آوردن؛ سوار وسیله نقلیه شدن کسب کرده، به دست آمده، فراهم کردن، حاصل کردن، تحصیل کردن، ته ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

A natural amine, C5H15NO2, often classed in the vitamin B complex and a constituent of many other biologically important molecules, such as acetylch ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

واقع گرا واقع بین، تحقق گرا، راستین گرا، بازرگانی: واقع بین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شرح داده شده، توصیف شده، رسم شده، نمایش داده شده،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نیم نگاهی انداختن برانداز کردن، نظر اجمالی، مرور، نگاه مختصرکردن، نظر اجمالی کردن، اشاره کردن و رد شدن برق زدن، خراشیدن، به یک نظر دیدن، علوم مهندسی: ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مامور بررسی و تحقیق در مورد علت مرگهای ناگهانی، ماموری که وظیفه اش جنبه قضایی و اجرایی دارد ، طبیب قانونی، قانون فقه: هر دو را داراست ولیکن جنبه قضای ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خوش و بش، گپ و گفت خودمانی، گفتگوی خودمانی bavardage, by - talk, chitchat, chitter - chatter, trifling

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ارتباط دادن متحد، شریک شدن، هم پیوند، همبسته، وابسته کردن، آمیزش کردن، معاشرت کردن، همدم شدن، پیوستن، مربوط ساختن، شریک کردن، همدست، همقطار، عضو پیوس ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

از وسط چیزی گذشتن، از جایی رد شدن متقاطع، عرضی، عبور کردن، تقاطع کردن، برخورد کردن، قطع کردن یک مسیر، صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یا به اضافه، حد و ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ذهن؛ مواظبت کردن، ملتفت بودن، اعتنا کردن، حذر کردن در نظر داشتن، نگهداری کردن، رسیدگی کردن، نظر، نیت، خاطر، ذهن، خیال، مغز، فهم، فکر چیزی را کردن، یا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مشکل، آزار دادن، رنجه کردن، زحمت دادن، دچار کردن، آشفتن، مصدع شدن، مزاحمت، زحمت، رنجه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

احمقانه پوچ، ناپسند، یاوه، مزخرف، بی معنی، نامعقول، عبث، مضحک، بیهوده، بیخود، چرت و پرت، مسخره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

انتزاعی ( یک نوع سبک هنری ) ، تجریدی، مطلق ( عدد ) ربودن، بردن، کش رفتن، خلاصه کردن، چکیده کردن، جداکردن، تجزیه کردن، جوهرگرفتن از، عاری ازکیفیات وا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شتاب گرفتن، شتاباندن، تسریع کردن، تند کردن، شتاب دادن، بر سرعت ( چیزی ) افزودن، سرعت دادن، سرعت گرفتن، تندتر شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دسر، پس غذا، میوه ژله بستنی یا شیرینی پس از غذای اصلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مسیر تراشنده، نزدیک به زمین، تیر تراش، تغذیه کردن از، چریدن، خراش، خراشیدن، گله چراندن، علوم نظامی: زمین، اتش تراش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ناجنبی، غیر جنبی، فلج موقت اعضا بدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مرض همه گیر دامها، امراض فصلی و ناحیه ای دامها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بی احتیاط بی پروا، بی بیاک، بی ملاحظه، بی اعتنا