پیشنهاد‌های دکتر رسولی (١,٦٦٣)

بازدید
٣,٧١٥
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فعال کرده، به فعالیت واداشته تحریک کرده، تهییج کرده، انگیخته، ترغیب کرده، واداشته،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

حمله با سر دادن شمشیر روی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی، سر خوردن، خرامش، سریدن، اسان رفتن، نرم رفتن، سبک پریدن، پرواز کردن بدون نیروی موتور، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تهذیب اخلاق، تعلیم، تقدیس، درس عبرت،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مهرامیز، بامروت، رحیم، مهربان، باشفقت، تهذیبی، روانشناسی: انسانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تلفظ کردن صادر کردن، حکم دادن، فتوی دادن، رسما بیان کردن، ادا کردن، اظهار عقیده کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

چاپلوسانه فروتنی کردن، انقباض غیر ارادی ماهیچه، پاچه خواری، قوربون صدقه رفتن،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

پیش فرض قضیه ثابت یا اثبات شده، بنیاد و اساس بحث، فرض قبلی، فرضیه مقدم، فرض منطقی کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

حرکت کردن، انتقال دادن؛ کپی کردن اطلاعات به جای دیگر تغییر دادن، تکان خوردن، پیش رفتن، اسباب کشی کردن، تکان، حرکت فریبنده، جنبیدن، تکان دادن، حرکت دا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

mumble, mutter, whisper - grumble, complain, moan سخن نرم، شکایت، زمزمه کردن، غرولند کردن، ور ور کردن، غر زدن، نق زدن، زر زدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شهوت انگیز، عشقی، عاشقانه، عشق امیز، عشق انگیز erotic, amative, amorous, aphrodisiac

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

دوست داشتنی شایان ستایش، قابل پرستش، پرستیدنی، زیبا، دلربا، جذاب، گیرا، عزیز

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

غیرمنتظره، گستاخانه تند، پرتگاه دار، سراشیبی، ناگهان، ناگهانی، بی خبر، درشت، جداکردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اموزش، معرفت، دانش، مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد، فرهنگ نژادی، افسانه هاوروایات قومی، فاصله بین چشم ومنقار ( یا دماغ ) حیوانات

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اسب در شطرنج، قهرمان، شوالیه، نجیب زاده، بمقام سلحشوری ودلاوری ترفیع دادن، علوم نظامی: سوارکار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

زانو زدن به نشانه احترام یا ضعف به حالت دستوری هم معنی میدهد: زانو بزن. . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نات، گره دریایی ( برابر با 0 183متر ) ، برکمدگی، دژپیه، غده، چیز سفت یا غلنبه، مشکل، عقده، واحد سرعت دریایی معادل 076 /10 6فوت در ساعت، گره زدن، بهم ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کراوات دستمال گردن، بستن، گره زدن، متصل کردن، مهار کردن، مهار، ملزم کردن، مساوی، کش، بند پارچه ای جلیقه نجات، اتحاد، بند، قید، الزام، علاقه، رابطه، ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سینه صندوق، یخدان، جعبه، تابوت، خزانه داری، قفسه سینه، علوم نظامی: صندوق

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

انگشت پا انگشت پای مهره داران، جای پا، با انگشت پا زدن یا راه رفتن، عمران: قسمتی از پی دیواره حائل که روی آن خاک ریزی میشود، ورزش: گوشه انتهایی قنداق ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دست دسته، عقربه، دستخط، خط، شرکت، دخالت، طرف، پهلو، پیمان، امضا، کمک کردن، با دست کاری را انجام دادن، یک وجب، نفر، یاری دادن، قانون فقه: دستخط، ورزش: ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بریدن بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع کردن، کم کردن، تراش دادن ( الماس وغیره ) ، کات، خاکبرداری، عبور کردن، گذاشتن، برش، چاک، شکاف، م ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بازو دست ( از شانه تا نوک انگشت ) ، شاخه، قسمت، شعبه، شاخه های لنگر، قدرت پرتاب توپ، چاشنی کشیدن، آماده انفجار کردن، رسته ( رزمی و پشتیبانی رزمی ) ، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مهم بودن، اهمیت داشتن قالب، کالا، ماده، جسم، ذات، ماهیت، جوهر، موضوع، امر، مطلب، مهم، با اهمیت، علوم مهندسی: کالا، قانون فقه: قضیه، شیمی: ماده، علوم ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پر با پر پوشاندن، با پر آراستن، بال دادن، ورزش: آهسته زدن گوی، علوم دریایی: نیم چرخ دادن ( پارو ) ، زبانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

چطور، چرا، دلیلش چیه، چطورشده used to ask someone why or how something happened

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

نوبت دور زدن، پیچ مسیر، تاباندن، پیچ، چرخش، گردش ( بدور محور یا مرکز ) ، ماشین تراش، پیچ خوردگی، قرقره، استعداد، میل، تمایل، تغییر جهت، تا زدن، برگرد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

چلاق، شل، افلیج، لنگ شدن، عاجز شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

درود و هزاران درود به هزار رود یک قسمت از طارم زیبا، هندوستان ایران، ♥️🌹من هم با افتخار بنارودی هستم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

I am fed up from him من از دستش ذله شدم، از دست اون جون به لب شدم از دست اون کلافه ام

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آرام و ریلکس قدم زدن قدم زنی، گردش، پرسه زنی، قدم زدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

رسیدن به جایی؛ گرفتن، دریافت کردن؛ شدن؛ خریدن؛ گرفتن، به دست آوردن؛ سوار وسیله نقلیه شدن کسب کرده، به دست آمده، فراهم کردن، حاصل کردن، تحصیل کردن، ته ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

A natural amine, C5H15NO2, often classed in the vitamin B complex and a constituent of many other biologically important molecules, such as acetylch ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

واقع گرا واقع بین، تحقق گرا، راستین گرا، بازرگانی: واقع بین

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شرح داده شده، توصیف شده، رسم شده، نمایش داده شده،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نیم نگاهی انداختن برانداز کردن، نظر اجمالی، مرور، نگاه مختصرکردن، نظر اجمالی کردن، اشاره کردن و رد شدن برق زدن، خراشیدن، به یک نظر دیدن، علوم مهندسی: ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مامور بررسی و تحقیق در مورد علت مرگهای ناگهانی، ماموری که وظیفه اش جنبه قضایی و اجرایی دارد ، طبیب قانونی، قانون فقه: هر دو را داراست ولیکن جنبه قضای ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خوش و بش، گپ و گفت خودمانی، گفتگوی خودمانی bavardage, by - talk, chitchat, chitter - chatter, trifling

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ارتباط دادن متحد، شریک شدن، هم پیوند، همبسته، وابسته کردن، آمیزش کردن، معاشرت کردن، همدم شدن، پیوستن، مربوط ساختن، شریک کردن، همدست، همقطار، عضو پیوس ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

از وسط چیزی گذشتن، از جایی رد شدن متقاطع، عرضی، عبور کردن، تقاطع کردن، برخورد کردن، قطع کردن یک مسیر، صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یا به اضافه، حد و ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ذهن؛ مواظبت کردن، ملتفت بودن، اعتنا کردن، حذر کردن در نظر داشتن، نگهداری کردن، رسیدگی کردن، نظر، نیت، خاطر، ذهن، خیال، مغز، فهم، فکر چیزی را کردن، یا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مشکل، آزار دادن، رنجه کردن، زحمت دادن، دچار کردن، آشفتن، مصدع شدن، مزاحمت، زحمت، رنجه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

احمقانه پوچ، ناپسند، یاوه، مزخرف، بی معنی، نامعقول، عبث، مضحک، بیهوده، بیخود، چرت و پرت، مسخره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

انتزاعی ( یک نوع سبک هنری ) ، تجریدی، مطلق ( عدد ) ربودن، بردن، کش رفتن، خلاصه کردن، چکیده کردن، جداکردن، تجزیه کردن، جوهرگرفتن از، عاری ازکیفیات وا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شتاب گرفتن، شتاباندن، تسریع کردن، تند کردن، شتاب دادن، بر سرعت ( چیزی ) افزودن، سرعت دادن، سرعت گرفتن، تندتر شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دسر، پس غذا، میوه ژله بستنی یا شیرینی پس از غذای اصلی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مسیر تراشنده، نزدیک به زمین، تیر تراش، تغذیه کردن از، چریدن، خراش، خراشیدن، گله چراندن، علوم نظامی: زمین، اتش تراش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ناجنبی، غیر جنبی، فلج موقت اعضا بدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مرض همه گیر دامها، امراض فصلی و ناحیه ای دامها

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بی احتیاط بی پروا، بی بیاک، بی ملاحظه، بی اعتنا