پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٨٢)

بازدید
٦,٩٦٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رسیدن به جایی؛ گرفتن، دریافت کردن؛ شدن؛ خریدن؛ گرفتن، به دست آوردن؛ سوار وسیله نقلیه شدن کسب کرده، به دست آمده، فراهم کردن، حاصل کردن، تحصیل کردن، ته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

A natural amine, C5H15NO2, often classed in the vitamin B complex and a constituent of many other biologically important molecules, such as acetylch ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

واقع گرا واقع بین، تحقق گرا، راستین گرا، بازرگانی: واقع بین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

شرح داده شده، توصیف شده، رسم شده، نمایش داده شده،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نیم نگاهی انداختن برانداز کردن، نظر اجمالی، مرور، نگاه مختصرکردن، نظر اجمالی کردن، اشاره کردن و رد شدن برق زدن، خراشیدن، به یک نظر دیدن، علوم مهندسی: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

مامور بررسی و تحقیق در مورد علت مرگهای ناگهانی، ماموری که وظیفه اش جنبه قضایی و اجرایی دارد ، طبیب قانونی، قانون فقه: هر دو را داراست ولیکن جنبه قضای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

خوش و بش، گپ و گفت خودمانی، گفتگوی خودمانی bavardage, by - talk, chitchat, chitter - chatter, trifling

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ارتباط دادن متحد، شریک شدن، هم پیوند، همبسته، وابسته کردن، آمیزش کردن، معاشرت کردن، همدم شدن، پیوستن، مربوط ساختن، شریک کردن، همدست، همقطار، عضو پیوس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از وسط چیزی گذشتن، از جایی رد شدن متقاطع، عرضی، عبور کردن، تقاطع کردن، برخورد کردن، قطع کردن یک مسیر، صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یا به اضافه، حد و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ذهن؛ مواظبت کردن، ملتفت بودن، اعتنا کردن، حذر کردن در نظر داشتن، نگهداری کردن، رسیدگی کردن، نظر، نیت، خاطر، ذهن، خیال، مغز، فهم، فکر چیزی را کردن، یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

مشکل، آزار دادن، رنجه کردن، زحمت دادن، دچار کردن، آشفتن، مصدع شدن، مزاحمت، زحمت، رنجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

احمقانه پوچ، ناپسند، یاوه، مزخرف، بی معنی، نامعقول، عبث، مضحک، بیهوده، بیخود، چرت و پرت، مسخره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

انتزاعی ( یک نوع سبک هنری ) ، تجریدی، مطلق ( عدد ) ربودن، بردن، کش رفتن، خلاصه کردن، چکیده کردن، جداکردن، تجزیه کردن، جوهرگرفتن از، عاری ازکیفیات وا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

شتاب گرفتن، شتاباندن، تسریع کردن، تند کردن، شتاب دادن، بر سرعت ( چیزی ) افزودن، سرعت دادن، سرعت گرفتن، تندتر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دسر، پس غذا، میوه ژله بستنی یا شیرینی پس از غذای اصلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مسیر تراشنده، نزدیک به زمین، تیر تراش، تغذیه کردن از، چریدن، خراش، خراشیدن، گله چراندن، علوم نظامی: زمین، اتش تراش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ناجنبی، غیر جنبی، فلج موقت اعضا بدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مرض همه گیر دامها، امراض فصلی و ناحیه ای دامها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

بی احتیاط بی پروا، بی بیاک، بی ملاحظه، بی اعتنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پرهیزکار مقدس، منزه و پاکدامن، وقف شده، قانون فقه: قدوس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ابزار قلم تراش، افزار، اسباب، آلت دست، دارای ابزار کردن، به صورت ابزار درآوردن، شکل دادن، مجهز کردن، علوم مهندسی: ابزار کار، کامپیوتر: وسیله، عمران: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سازدهنی، الت موسیقی شبیه سنتور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

I am carrying you in my heart تو در قلب من هستی، تو را در دل دارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

رویان، جنین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

موی دماغ، آدم آویزون، کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تراکم معدنی استخوان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

با سلام عرض ادب و احترام خدمت اساتید و بزرگواران پارسی دوست خانم نازیلا و کوه پیمان و بقیه عزیزان اینکه من جنگ ندارم ، واژگان شما بسیار غنی و قشنگ و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ریختن، سرازیر کردن جاری شدن یا ساختن، تراوش بوسیله ریزش، مقدار ریزش چیزی، ریزش بلا انقطاع و مسلسل، روان ساختن، پاشیدن، افشاندن، جاری شدن، باریدن، علو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

مفهوم تصور کلی، راه کار، تدبیر، روش اجرای یک چیز، چکیده، فکر، عقیده، روانشناسی: مفهوم، علوم نظامی: خلاصه خط مشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خراب، از کار افتاده، بدرد نخور، زوار در رفته، خارج از سرویس،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

بلندی ( از سطح دریا ) ، ارتفاع از سطح دریا، فرازا، بلندی، ارتفاع، فراز، منتها درجه، مقام رفیع، منزلت، علوم مهندسی: بلندی، عمران: بلندی از سطح دریا، م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

وصول کردن، خالص، پاک ، تخلیه جمع کردن، خالی کردن آشکار، زلال، صریح، شفاف، زدودن، ترخیص کردن، روشن کردن، واضح کردن، توضیح دادن، صاف کردن، تبرئه کردن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تشک ، رختخواب یا زیرانداز خواب که خصوصا در کشور ژاپن استفاده میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تنگ ، سفت، محکم، کیپ، مانع دخول هوا یا آب یا چیز دیگر، خسیس، کساد، علوم مهندسی: مانع دخول هوا یا آب، بازرگانی: محکم، ورزش: تنگنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

profanation, blasphemy, sacrilege, violation بی حرمتی، هتک حرمت، بی حیثیت کردن، بی احترامی، تجاوز کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معذب ، خامکار، زشت، بی لطافت، ناشی، سرهم بند، غیر استادانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مربوط به والدین، خانوادگی، والدینی، مربوط به پدر و مادر یا به قول دوستان اساتید پاسدار پارسی: پرمارال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

موش؛ خبرچین موش صحرایی، آدم موش صفت، موش گرفتن، کشتن، دسته خود را ترک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

موش؛ خبرچین موش صحرایی، آدم موش صفت، موش گرفتن، کشتن، دسته خود را ترک کردن، خیانت، renegade, apostate, defector, recreant, runagate, tergiversator, t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

موش؛ خبرچین موش صحرایی، آدم موش صفت، موش گرفتن، کشتن، دسته خود را ترک کردن، خیانت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رد کردن، نپذیرفتن پس زدن، عقب زدن دشمن، بازرگانی: نپذیرفتن، علوم نظامی: دور کردن دشمن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

سن؛ پیر شدن خستگی، کهنه کردن، سرد و سخت کردن فولاد، عمر، پیری، سن بلوغ، دوره، عصر، پیرنما کردن، کهنه شدن، علوم مهندسی: شکستن جسم با فشارهای مکرر، قان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به معنای کلیتوریس یا زبانک روی نقطه فوقانی آلت تناسلی زنان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خطاب به خانم بزرگسال مثلا سرکار عالی، سرکار علیه، سرکار خانم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصطلاحی در علم ارتوپدی به معنای برش و برداشتن منیسک های زانو که بین استخوان فمور و تیبیا وجود دارد و جنسی مانند لاستیک دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسم، نام بردن، به نام صداکردن نام و شهرت، نامیدن، نام دادن، مشهور، نامدار، کامپیوتر: نام، قانون فقه: نام، ذکر کردن، بازرگانی: نام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

احساس درد و ناراحتی کردن، از چیزی رنج بردن زحمت، زیان دیدن، تحمل کردن، کشیدن، تن در دادن، رنج بردن، قانون فقه: تحمل کردن، علوم نظامی: تلفات دیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاغذ در کاغذ پیچیدن، روی کاغذ آوردن، اوراق بهادار، سفته، برات، ورقه مشخصات کشتی، روزنامه، مقاله، جواز، پروانه، ورقه، ورق کاغذ، ( بصورت جمع ) اوراق، ر ...