harmonica

/harˈmɑːnɪkə//hɑːˈmɒnɪkə/

معنی: سازدهنی، الت موسیقی شبیه سنتور
معانی دیگر: ساز دهنی، الت موسیقی شبیه سنتور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small rectangular hand-held wind instrument played by blowing and inhaling air over a set of metal reeds recessed beneath a row of air holes; mouth organ.

- The blues is one kind of music that often uses the harmonica.
[ترجمه گوگل] بلوز یکی از انواع موسیقی است که اغلب از سازدهنی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان] افسردگی یک نوع موسیقی است که اغلب از the استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The boy took the harmonica out of his pocket and played a tune.
[ترجمه گوگل] پسر سازدهنی را از جیبش درآورد و آهنگی نواخت
[ترجمه ترگمان] پسرک سازدهنی را از جیب بیرون آورد و آهنگی را نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He played a tune on his harmonica.
[ترجمه گوگل]او آهنگی را با سازدهنی خود نواخت
[ترجمه ترگمان] اون ساز دهنی اون رو نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That is a bluesy harmonica on the title track.
[ترجمه گوگل]این یک سازدهنی بلوزی در آهنگ عنوان است
[ترجمه ترگمان]این a harmonica در مسیر title
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One starts playing a harmonica, the others form a circle.
[ترجمه گوگل]یکی شروع به نواختن سازدهنی می کند، بقیه یک دایره تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها شروع به نواختن پیانو می کند، بقیه یک دایره تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But he learned to play the harmonica wonderfully.
[ترجمه گوگل]اما او نواختن سازدهنی را به طرز شگفت انگیزی یاد گرفت
[ترجمه ترگمان] اما یاد گرفت ساز دهنی رو فوق العاده ساز بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She thought about playing her harmonica, but that seemed to be the one thing that wasn't in her bag.
[ترجمه گوگل]او به نواختن سازدهنی خود فکر کرد، اما به نظر می رسید این تنها چیزی بود که در کیفش نبود
[ترجمه ترگمان]به این فکر افتاد که ساز دهنی او را بنوازد، اما به نظر می رسید تنها چیزی است که در کیفش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He wheedles his harmonica - a horrible sound.
[ترجمه گوگل]او سازدهنی خود را به صدا در می آورد - صدایی وحشتناک
[ترجمه ترگمان] اون ساز دهنی اون رو با صدای وحشتناکی بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They ganged up on me and nicked my harmonica.
[ترجمه گوگل]آنها به من حمله کردند و سازدهنی من را زدند
[ترجمه ترگمان]اونا به من حمله کردن و harmonica رو پاره کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Adler is 86 and has been playing the harmonica like no one else for 70 years.
[ترجمه گوگل]آدلر 86 ساله است و 70 سال است که مثل هیچ کس دیگری هارمونیکا می نوازد
[ترجمه ترگمان]آدلر ۸۶ سال سن دارد و به مدت ۷۰ سال مانند هیچ کس دیگری بازی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Terry played bucket-base, Mike played the harmonica, and Leonard played the rhythm-guitar.
[ترجمه گوگل]تری باکت بیس می زد، مایک سازدهنی می زد و لئونارد ریتم گیتار می نواخت
[ترجمه ترگمان]تری نواختن موسیقی را انجام داد، مایک آهنگ را بازی کرد، و لئونارد ریتم گیتار را بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Brought out my harmonica leaving unused for long, wiped the dust on it, I hear some tousy music floating in the house. . .
[ترجمه گوگل]سازدهنی ام را بیرون آوردم که برای مدت طولانی بدون استفاده مانده بود، گرد و غبار روی آن را پاک کردم، موسیقی هولناکی را می شنوم که در خانه شناور است
[ترجمه ترگمان]harmonica را که بی استفاده باقی مانده بود بیرون آوردم، گرد و خاک را پاک کردم، صدای موسیقی tousy را در خانه شنیدم …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Buddy's pure, unaffected harmonica melodies are masterfully accompanied by piano, guitar, and string bass.
[ترجمه گوگل]ملودی های هارمونیکای ناب و بی پیرایه بادی با استادی پیانو، گیتار و بیس زهی همراه است
[ترجمه ترگمان]ملودی های آرام و بی شیله پیله رفیق به طور استادانه با پیانو، گیتار، و گیتار باس همراهی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. O rganized 5 N ational Harmonica Contests since 1990 until 199
[ترجمه گوگل]از سال 1990 تا 199، 5 مسابقه ملی هارمونیکا را سازماندهی کرد
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹ راس ۵ N از سال ۱۹۹۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The harmonica concert at the theatre, City Hall on 19 - 12 - 200
[ترجمه گوگل]کنسرت سازدهنی در تئاتر، تالار شهر در 19 - 12 - 200
[ترجمه ترگمان]کنسرت harmonica در سالن تئاتر، تالار شهر در ۱۹ - ۱۲ - ۲۰۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Why would anyone want a prisoner's used harmonica?
[ترجمه گوگل]چرا کسی می خواهد سازدهنی استفاده شده زندانی را بخواهد؟
[ترجمه ترگمان]چرا کسی باید یه ساز دهنی داشته باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سازدهنی (اسم)
harmonica

الت موسیقی شبیه سنتور (اسم)
harmonica

انگلیسی به انگلیسی

• mouth organ, small musical wind instrument played by inhaling and exhaling into a row of holes
a harmonica is a small musical instrument which you play by moving it across your lips and blowing and sucking air through it.

پیشنهاد کاربران

سازدهنی، الت موسیقی شبیه سنتور
harmonica ( n ) ( hɑrˈmɑnɪkə ) ( old - fashioned mouth organ ) =a small musical instrument that you hold near your mouth and play by blowing or sucking air through it
harmonica
He played a tune on his harmonica
سازدهنی
هماهنگ

بپرس