پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٩٠)

بازدید
٧,٥٦٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Acquire درستش این کلمه است بدست آوردن، گرفتن تعیین، حاصل کردن، اندوختن، پیداکردن، علوم نظامی: دریافت کردن، کشف و تعیین محل هدف با رادار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

و غیره، و مانند ان، تا اخر، الی اخر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

جیره غذایی، ( نظ ) . جیره، مقدار جیره روزانه، خارج قسمت، سهمیه، سهم دادن، جیره بندی کردن، بازرگانی: سهمیه، علوم نظامی: جیره سربازی ration ( dense ) : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اختلاف، تفاوت رنگ زمینه، هم سنجی، مغایرت، برابر کردن، تباین، مقابله، تقابل، کنتراست، مقایسه کردن، کامپیوتر: تباین، روانشناسی: تقابل، علوم هوایی: اختل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مخابره کردن، مخابره داخلی، ارتباط داخلی، جیغ ناگهانی زدن، اعتراض کردن، غرولند کردن، صدای اردک دراوردن، قدقدکردن، جیغ، فریاد، علوم نظامی: در رهگیری هو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زنبیل کوچک، سبد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

جمع آوری کردن همگردانی کردن، توده کردن، گردآوردن، تالیف کردن، کامپیوتر: کامپایل، قانون فقه: تالیف کردن، علوم نظامی: جمع کردن زباله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا، گرمسیری، مدارراس السرطان، مدارراس الجدی حاره، گرمسیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

استخدام کردن به کار بردن، استعمال کردن، به کار گماشتن، مشغول کردن، به کار گرفتن، شغل، قانون فقه: استخدام کردن، علوم نظامی: استفاده کردن، بازرگانی: مو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

فونجی، ( گ. ش ) . گیاه قارچی، قارچ، سماروغ، زیست شناسی: قارچ، علوم نظامی: بیماری قارچی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

گمراه کننده، بدخواه، کج، نادرست، خطا، فاسد، بدیمن، بدشگون، نامیمون، شیطانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

قهقرایی، به عقب، غافلگیر، ناگهان، ( اسکاتلند ) منزوی، پرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

درخواست کردن، نیاز، احتیاج، خواستارشدن، درخواست، طلب، تقاضا کردن، نیاز، مطالبه کردن، تقاضای خرید کالا، خواست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شکست دادن غالب شدن، تپیدن، کتک زدن، چوب زدن، شلاق زدن، کوبیدن، ضرب، ضربان، نبض، قلب، تپش، ضربت موسیقی، غلبه، پیشرفت، زنش، تغییرات شدت صوت در اثر تداخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جرات بنیه، نیرو، شکنبه، ( در جمع ) دل و روده، احشاء، پر خوری، شکم گندگی، طاقت، روده در آوردن از، غارت کردن، حریصانه خوردن، زه راکت، زه، تنگه، ورزش: و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تماما در ارتباط با. . . ، کلا مرتبط با. . . . ، کلا درباره ۰۹۳۹۹۰۱۶۸۲۰ ۰۹۱۴۵۳۱۱۳۵۸ WhatsApp ، Telegram ترجمه تمام متون علمی، تخصصی، پزشکی و غیر پزش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

طرفدار جناح چپ، چپی، چپ دست ، چپ گرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

chunter, fumble, muddle, mump, murmur, mutter, swallow من من کردن، زیر لب سخن گفتن، لکنت زبان پیدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تاس کباب؛ پختن آرام در ظرف در بسته آهسته جوشانیدن، آهسته پختن، دم کردن، گرمی، داغی خورشت، خورش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

عادت دادن، آشنا کردن، آشنا شدن، معتاد ساختن، معتاد شدن، خو گرفتن، انس گرفتن adapt, acclimatize, acquaint, discipline, exercise, familiarize, train

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خندق بلا را پر کردن، دلی از عزا درآوردن، از پر خوری ترکیدن، دره کوچک، حلق، دره تنگ، گلوگاه، ابکند، شکم، گدار، پر خوردن، زیاد تپاندن، با حرص و ولع خور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

لاطی، ادم پست، کثیف وفاسد، لواط کننده، بچه باز،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کوپه یا اطاق داخل ترن و دلیجان و غیره، دلیجان کالسکه، خودروهای دو درب سدان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اقامه، برقراری، القا کردن، کسب کردن، قیاس کل از جزء، استنتاج، القاء، ایراد، ذکر، پیش سخن، مقدمه، استقراء، علوم مهندسی: اندوکسیون، کامپیوتر: القاء، ال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

زیست شناسی: ترانس ژنیک، حیوانی که با تکنولوژی مهندسی ژنتیک، ژنهای حیوانات دیگر را در ساختار ژنتیکی خود دارد، تراریخته، ترازادگانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Corpus سرمایه اولیه و اصلی، بدن، کالبد، نعش، مجموعه ای از نوشتجات، ( م. ل ) . تن، جسم، تنه، قانون فقه: عین، جسد Corpse نعش، لاشه، جسد،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دایه، مادر رضاعی، پرستار، شیرده، مادر خوانده،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Enable قادر ساختن توانا ساختن، وسیله فراهم کردن، تهیه کردن، اختیار دادن، کامپیوتر: توانا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

زمان صحیح، زمان درست، زمان واقعی، وقت مناسب، زمان مناسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیشخوان؛ شمارشگر گیشه، دستگاه شمارنده، باجه، بساط، شمارنده، ضربت متقابل، درجهت مخالف، در روبرو، معکوس، بالعکس، مقابله کردن، تلافی کردن، جواب دادن، مع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

قوزک اول ماشه، توقف در حرکت، گیر در حرکت، لقی، قطع، انقطاع، دامن اویخته وشل لباس یا هر چیز اویخته وشل، ( درجمع ) شلوار کار کرباسی، سکون، کسادی، شلی، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

فضای اشغال شده بوسیله ماده، پری، همگانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جذاب، شیک تملق آمیز، متملق، چاپلوس، پاچه خواری becoming, effective, enhancing, kind, well - chosen - ingratiating, adulatory, complimentary, fawning ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

شاخص اندکس، نما ( در ریاضی ) ، خط شاخص، شاخص ( در آمار ) ، راهنما ( مثلا در جدول و پرونده ) ، ( درکتاب ) جا انگشتی، نمایه، راهنمای موضوعات، فهرست راه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سقوط، ریزش، زوال، آروم باش، جدی نگیر، بی خیال بابا. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تجربه امتحان سخت برای اثبات بیگناه، کار شاق، داوری ایزدی، قانون فقه: قضاوت الهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کرم خزنده، خزیدن، لولیدن، مارپیچ کردن، علوم مهندسی: حلزونی، کامپیوتر: چند بار بازیاب، آدم پست و فرومایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

گذاشتن قرار دادن، مطرح کردن، ارایه یا توضیح دادن، تحمیل کردن، عذاب دادن، تقدیم داشتن، ارایه دادن، در اصطلاح یا عبارت خاصی قراردادن، ترجمه کردن، تعبیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Ye بله، بلی، Yo سلام غیر رسمی یا دوستانه، هی تو ، آهای، هوی Ya تو ، شما Yeah بله، آره Yesبله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

کتاب؛ رزرو کردن فصل یاقسمتی از کتاب، مجلد، درکتاب یادفتر ثبت کردن، رزرو کردن، اصول متداول یک ورزش، آگاهی در مورد نقاط قوت و ضعف حریف، توقیف کردن، قان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

چیز ماده، کالا، جنس، مصالح، پارچه، پر کردن، تپاندن، چپاندن، انباشتن، چرخش توپ، علوم مهندسی: ماده اولیه، معماری: کالا، قانون فقه: متاع، بازرگانی: انبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کسب و کار موسسه بازرگانی، داد و ستد، سوداگری، حرفه، کاسبی، بنگاه، تجارت، قانون فقه: کسب، تجارت، بازرگانی: شرکت، تجارتخانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کنار، جنب جهت، پهلو کناره، طرف، سمت، پهلو، جنب، جانب، ضلع، کناره، طرفداری کردن، در یکسو قرار دادن، علوم مهندسی: ضلع، معماری: بر، ورزش: تیم، علوم دریا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

money, bread, cash, chips, coin, currency, greenbacks, jack, legal tender, scratch خمیر، پول نقد، سکه، ارز، نان، قانونی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

column, belfry, obelisk, pillar, skyscraper, steeple, turret برج ( مثل برج ) بلند بودن، معماری: برج، ورزش: برج شیرجه، ستون، آسمان خراش،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

gloomy, bleak, cheerless, dark, depressing, discouraging, dreary, forlorn, sombre, wretched دلتنگ کننده، پریشان کننده، ملالت انگیز، تار، تاریک، مایو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

آتش زدن، افروختن، شلیک کردن، شلیک، تیراندازی، حریق، تندی، حرارت، تفنگ یا توپ را آتش کردن، بیرون کردن، انگیختن، ورزش: شوت محکم و مستقیم، علوم هوایی: پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اعتماد داشتن ایمان، توکل، اطمینان، امید، اعتقاد، اعتبار، مسئولیت، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها، ائتلاف، اعتماد داشتن، مطمئن بودن، پشت گرمی داشتن، اما ...