پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٧١)

بازدید
٥,١٥٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

chunter, fumble, muddle, mump, murmur, mutter, swallow من من کردن، زیر لب سخن گفتن، لکنت زبان پیدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تاس کباب؛ پختن آرام در ظرف در بسته آهسته جوشانیدن، آهسته پختن، دم کردن، گرمی، داغی خورشت، خورش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

عادت دادن، آشنا کردن، آشنا شدن، معتاد ساختن، معتاد شدن، خو گرفتن، انس گرفتن adapt, acclimatize, acquaint, discipline, exercise, familiarize, train

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

خندق بلا را پر کردن، دلی از عزا درآوردن، از پر خوری ترکیدن، دره کوچک، حلق، دره تنگ، گلوگاه، ابکند، شکم، گدار، پر خوردن، زیاد تپاندن، با حرص و ولع خور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

لاطی، ادم پست، کثیف وفاسد، لواط کننده، بچه باز،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کوپه یا اطاق داخل ترن و دلیجان و غیره، دلیجان کالسکه، خودروهای دو درب سدان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اقامه، برقراری، القا کردن، کسب کردن، قیاس کل از جزء، استنتاج، القاء، ایراد، ذکر، پیش سخن، مقدمه، استقراء، علوم مهندسی: اندوکسیون، کامپیوتر: القاء، ال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زیست شناسی: ترانس ژنیک، حیوانی که با تکنولوژی مهندسی ژنتیک، ژنهای حیوانات دیگر را در ساختار ژنتیکی خود دارد، تراریخته، ترازادگانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Corpus سرمایه اولیه و اصلی، بدن، کالبد، نعش، مجموعه ای از نوشتجات، ( م. ل ) . تن، جسم، تنه، قانون فقه: عین، جسد Corpse نعش، لاشه، جسد،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دایه، مادر رضاعی، پرستار، شیرده، مادر خوانده،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Enable قادر ساختن توانا ساختن، وسیله فراهم کردن، تهیه کردن، اختیار دادن، کامپیوتر: توانا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زمان صحیح، زمان درست، زمان واقعی، وقت مناسب، زمان مناسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیشخوان؛ شمارشگر گیشه، دستگاه شمارنده، باجه، بساط، شمارنده، ضربت متقابل، درجهت مخالف، در روبرو، معکوس، بالعکس، مقابله کردن، تلافی کردن، جواب دادن، مع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

قوزک اول ماشه، توقف در حرکت، گیر در حرکت، لقی، قطع، انقطاع، دامن اویخته وشل لباس یا هر چیز اویخته وشل، ( درجمع ) شلوار کار کرباسی، سکون، کسادی، شلی، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فضای اشغال شده بوسیله ماده، پری، همگانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

جذاب، شیک تملق آمیز، متملق، چاپلوس، پاچه خواری becoming, effective, enhancing, kind, well - chosen - ingratiating, adulatory, complimentary, fawning ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شاخص اندکس، نما ( در ریاضی ) ، خط شاخص، شاخص ( در آمار ) ، راهنما ( مثلا در جدول و پرونده ) ، ( درکتاب ) جا انگشتی، نمایه، راهنمای موضوعات، فهرست راه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سقوط، ریزش، زوال، آروم باش، جدی نگیر، بی خیال بابا. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تجربه امتحان سخت برای اثبات بیگناه، کار شاق، داوری ایزدی، قانون فقه: قضاوت الهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کرم خزنده، خزیدن، لولیدن، مارپیچ کردن، علوم مهندسی: حلزونی، کامپیوتر: چند بار بازیاب، آدم پست و فرومایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گذاشتن قرار دادن، مطرح کردن، ارایه یا توضیح دادن، تحمیل کردن، عذاب دادن، تقدیم داشتن، ارایه دادن، در اصطلاح یا عبارت خاصی قراردادن، ترجمه کردن، تعبیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Ye بله، بلی، Yo سلام غیر رسمی یا دوستانه، هی تو ، آهای، هوی Ya تو ، شما Yeah بله، آره Yesبله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کتاب؛ رزرو کردن فصل یاقسمتی از کتاب، مجلد، درکتاب یادفتر ثبت کردن، رزرو کردن، اصول متداول یک ورزش، آگاهی در مورد نقاط قوت و ضعف حریف، توقیف کردن، قان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

چیز ماده، کالا، جنس، مصالح، پارچه، پر کردن، تپاندن، چپاندن، انباشتن، چرخش توپ، علوم مهندسی: ماده اولیه، معماری: کالا، قانون فقه: متاع، بازرگانی: انبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کسب و کار موسسه بازرگانی، داد و ستد، سوداگری، حرفه، کاسبی، بنگاه، تجارت، قانون فقه: کسب، تجارت، بازرگانی: شرکت، تجارتخانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کنار، جنب جهت، پهلو کناره، طرف، سمت، پهلو، جنب، جانب، ضلع، کناره، طرفداری کردن، در یکسو قرار دادن، علوم مهندسی: ضلع، معماری: بر، ورزش: تیم، علوم دریا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

money, bread, cash, chips, coin, currency, greenbacks, jack, legal tender, scratch خمیر، پول نقد، سکه، ارز، نان، قانونی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

column, belfry, obelisk, pillar, skyscraper, steeple, turret برج ( مثل برج ) بلند بودن، معماری: برج، ورزش: برج شیرجه، ستون، آسمان خراش،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

gloomy, bleak, cheerless, dark, depressing, discouraging, dreary, forlorn, sombre, wretched دلتنگ کننده، پریشان کننده، ملالت انگیز، تار، تاریک، مایو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

آتش زدن، افروختن، شلیک کردن، شلیک، تیراندازی، حریق، تندی، حرارت، تفنگ یا توپ را آتش کردن، بیرون کردن، انگیختن، ورزش: شوت محکم و مستقیم، علوم هوایی: پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اعتماد داشتن ایمان، توکل، اطمینان، امید، اعتقاد، اعتبار، مسئولیت، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها، ائتلاف، اعتماد داشتن، مطمئن بودن، پشت گرمی داشتن، اما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بدهی بدهی داشتن، وام، قرض، دین، قصور، غین، بدهی، بازرگانی: بدهی، بدهکار بودن، وام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تلاش کردن، تقلا کردن؛ کشمکش نبرد، تلاش کردن، مبارزه کردن، ستیز، کشاکش، تقلا کردن، کوشش کردن، دست و پا کردن، منازعه، کشمکش، تنازع، مجاهدت، مبارزه، با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

دادرس، قاضی بخش رئیس دادگاه بخش، رئیس کلانتری، رئیس بخش دادگاه، دادرس، قانون فقه: قاضی دادگاه، حاکم صلحیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تلافی کردن تاوان دادن، عین چیزی را به کسی برگرداندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

برگشت ناپذیر واگشت ناپذیر، تغییر ناپذیر، دگرگون نشدنی، بر نگشتنی، بر نگرداندنی، لغو نشدنی، علوم مهندسی: یکطرفه، معماری: برگشت ناپذیر، شیمی: برگشت ناپ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

چه شروع خوبی، آفرین پسر، بابا ایول ، ایوالله. . . . ، ماشالله. . . . ، آفرین به تو مرد. . . . ، ترکوندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خودخوری کردن، غصه خوردن افسرده بودن، افسرده کردن، دلتنگ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ترک کردن، ول کردن، دست کشیدن ترک کردن کار، ترک، متارکه، رها سازی، خلاصی، ول کردن، تسلیم شدن، قانون فقه: تخلیه خانه، بازرگانی: از دست دادن کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گوژ، کوهان، برامدگی گرد، پیاده روی، قوز کردن، تروشرویی کردن، روی کول انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مدتی است. . . . ، زمان طولانی است. . . . ، یه مدته مدیدی. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اعتبار قابل اعتماد، قابلیت اعتماد، قابلیت اطمینان، کامپیوتر: قابلیت اطمینان، روانشناسی: پایایی، بازرگانی: قابلیت اطمینان، قابل اطمینان، علوم هوایی: ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ثابت، توپر، سخت پا، یکپارچه، یکسان، ماده جامد، سفت، محکم، استوار، قوی، خالص، ناب، بسته، منجمد، سخت، حجمی، سه بعدی، نیرومند، قابل اطمینان، علوم مهندسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مابین ، درمیان، دربین، درمقام مقایسه amidst, among, betwixt, in the middle of, mid

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بینابین، متناوب، نوبت دار، نوبه ای، نوبتی، علوم نظامی: اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر، پراکنده، جسته گریخته، تیکه پاره، شکسته، دوره ای، ، هر از گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تقسیم کردن دو نیم کردن، میله های باقیمانده، یک پا جلو و یک پا به عقب، از جبهه دورافتادن، ترک، انشعاب، دو بخشی، شکافتن، دو نیم کردن، از هم جدا کردن، ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

flames, blaze, combustion, conflagration, inferno - bombardment, barrage, cannonade, flak, fusillade, hail, salvo, shelling, sniping, volley - pass ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

آتش آتش زدن، افروختن، شلیک کردن، شلیک، تیراندازی، حریق، تندی، حرارت، تفنگ یا توپ را آتش کردن، بیرون کردن، انگیختن، ورزش: شوت محکم و مستقیم، علوم هوای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رانندگی با ماشینی که قصد خرید آنرا دارید ببینید آنرا دوست دارید یا خیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بانک، بانکداری کردن، در بانک گذاشتن کرانه رود، سکو، صخره زیرآبی کم ارتفاع، کنار، لب ساحل، ضرابخانه، رویهم انباشتن، کپه کردن، بلند شدن ( ابر یا دود ) ...