پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٨٢)

بازدید
٥,٩٨٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

impermanence, transience - killing, bloodshed, carnage, death, destruction, fatality تلفات، قابلیت دریافت ضایعات، میرش، مرگ ومیر، متوفیات، بشریت، رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

quantity, allotment, allowance, amount, portion, quota, ration, share - gauge, metre, rule, scale, yardstick - action, act, deed, expedient, manoeu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

judge, J. P. , justice, justice of the peace دادرس، قاضی بخش رئیس دادگاه بخش، رئیس کلانتری، رئیس بخش دادگاه، دادرس، قانون فقه: قاضی دادگاه، حاکم صلحیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

offspring, clutch, family, issue, litter, progeny کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند، جوجه های یک وهله جوجه کشی، جوجه، بچه، توی فکر فرو رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

humiliate, chagrin, chasten, crush, deflate, embarrass, humble, shame - discipline, abase, chasten, control, deny, subdue - putrefy, deaden, die, f ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

pale, anaemic, ashen, pallid, pasty, sickly, washed out, white رنگ پریده، کم خون، زرد، کم رنگ، رنگ پریده شدن یا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

He is a humble man اون آدم خاکی هستش او آدم متواضعی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

unusual, atypical, exceptional, extraordinary, irregular, odd, peculiar, strange, uncommon غیرعادی، نابهنجار، آنرمال، ناهنجار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

chew, champ, chaw, chomp, chonk, chump, crunch, masticate, munch, ruminate, crumple, crimp, crimple, crinkle, rimple, ruck ( up ) , ruckle, rumple, s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ابوعلی سینا، ابن سینا، بوعلی سینا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تخلیه برون ریزی، اخراجات، تهی سازی، برون بری، قانون فقه: اخراج، روانشناسی: تخلیه، زیست شناسی: تهی سازی، علوم نظامی: تخلیه یک نقطه از اهالی یا نیرو، ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

devour, bolt, cram, gorge, gulp, guzzle, stuff, swallow, wolf حریصانه خوردن، تند خوردن، قورت دادن، صدای بوقلمون در اوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تبلیغات سیاه، علوم نظامی: تبلیغات خطرناک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

knocking down, bulldozing, destruction, explosion, levelling, razing, tearing down, wrecking تخریب کردن، ویرانی، خرابی، ویران سازی، انهدام، تخریب، عل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

الکترونیک: پایانه، پایانی، ترمینال، کامپیوتر: ترمینال، کلم، محل اتصال، پیچ اتصال، علوم مهندسی: پایانه، هواپیمایی: پایانه، معماری: ترمینال، سکوی نظامی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

inborn, congenital, constitutional, essential, inbred, ingrained, inherent, instinctive, intuitive, native, natural درون زاد، ذاتی، فطری، جبلی، مادر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Butter hand دست پا چلفتی ، ناشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

He is a marked man in the family اون تو خانواده گاو پیشونی سفیده، ضایع تابلو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یالا، عجله کن، بجنب، تکونی بخور، بدو بابا، زود باش

پیشنهاد
٧

Abracadabra

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تقاضا درخواست کردن، نیاز، احتیاج، خواستارشدن، درخواست، طلب، تقاضا کردن، نیاز، مطالبه کردن، الکترونیک: تقاضا، عمران: تقاضا، معماری: درخواست، قانون فقه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

با اماده گی ومجهز، گرم ونرم، باندازه، راحت واسوده، امن وامان، براحتی، با اسوده گی، غنودن، بطور دنج قرار گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

lacking, bereft, deficient, destitute, empty, free from, wanting, without عاری ، تهی، خالی از، بدون، بی. . . . ، رها از. . . ، آزاد از. . . . ، بی قی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Over lying بیش از حد دروغ گفتن ( اگر جدا از هم نوشته شوند معنی میدهد ) Overly بیش از حد، زیاد، گسترده، شدید، خیلی، به شدت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

غول، لولو، دیو، جن، شیطان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جدا کردن؛ جدا شدن، متارکه کردن مجزا کردن، سوا کردن، تجزیه کردن، جدایی، تجزیه، مجزا، جدا کردن، جداگانه، علی حده، اختصاصی، تفکیک کردن، متارکه، انفصال، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بستر، لایه، زیر لایه، سفره، سطح، شکل فرعی، جز مورد عمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Put off, hinder, postpone , lingerعقب انداختن، به تاخیر انداختن، به تعویق انداختن، پشت گوش انداختن,

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

My beloved یکی یدونه من، محبوب من، عزیز دلم، عشقم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

دستخوش طوفان، غوطه ور ( روی اب ) ، ( مج ) . اواره، بدون هدف، سرگردان، شناور، ورزش: شناور مهارشده، علوم دریایی: سرگردان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ارایش عجیب وغریب، بی تناسب، وابسته به سبک معماری در قرن هیجدهم، سبک بیقاعده وناموزون موسیقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

حس دلتنگی ایام گذشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Te amor در اسپانیایی یعنی دوستت دارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

با سلام علاوه بر نظرات دوستان، این جمله اینگونه نیز تعبیر میشود: توخودت نگه دار، برای کسی بازگو نکن، پیشت راز باشه، مخفی تو دلت باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Early زود Lateدیر I am an early bird من سحر خیزم، من زود از خواب بلند میشم، مرغ سحرم He is a night owl او جغد شبه، او تا دیر هنگام بیداراست، شب دراز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کشیدگی ( در ارتوپدی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Crawl, move smoothly خزیدن، به آرامی حرکت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

It is a magnificent architecture این یک معماری مجلل/باشکوه است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

advertisements or information that a company sends to many people at one time by post ارسال گروهی پیامک، اطلاعات، یا آگهی بازرگانی به عموم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Is that right you eat raw fish for your lunch ? این درسته که شما برای نهار ماهی خام/نپخته میخورید؟😳

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رباطهای زانو Anterior Cruciate Ligament ( ACL ) رباط صلیبی قدامی Posterior Cruciate Ligament ( PCL ) رباط صلیبی خلفی Medial Collateral Ligament ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

رباطهای زانو Anterior Cruciate Ligament ( ACL ) رباط صلیبی قدامی Posterior Cruciate Ligament ( PCL ) رباط صلیبی خلفی Medial Collateral Ligament ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تلاش کردن، تقلا کردن؛ کشمکش نبرد، تلاش کردن، مبارزه کردن، ستیز، کشاکش، تقلا کردن، کوشش کردن، دست و پا کردن، منازعه، کشمکش، تنازع، قانون فقه: مجاهدت، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گلوله توپ، فشنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

As you are well aware همانطور که مستحضرید همانگونه که استحضار دارید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

با الگو نقشه روی انداختن، شابلون، استنسیل کردن، علوم مهندسی: الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Do not split hairs Don't split hairs گیر نده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Don't split hairs

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Convexمحدب، برآمده، برجسته Concave مقعر، تو رفته، فرو رفته، گود،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

با سلام و ادب بعضی دوستان کم لطفی میکنند فقط پیشنهادات تک کلمه ای میدن که قاعدتا خود فرهنگ آبادیس آنها را عنوان نموده، اینگونه افراد برای جمع کردن لا ...