پیشنهادهای دکتر رسولی (١,٦٦٣)
Abracadabra
تقاضا درخواست کردن، نیاز، احتیاج، خواستارشدن، درخواست، طلب، تقاضا کردن، نیاز، مطالبه کردن، الکترونیک: تقاضا، عمران: تقاضا، معماری: درخواست، قانون فقه ...
با اماده گی ومجهز، گرم ونرم، باندازه، راحت واسوده، امن وامان، براحتی، با اسوده گی، غنودن، بطور دنج قرار گرفتن
lacking, bereft, deficient, destitute, empty, free from, wanting, without عاری ، تهی، خالی از، بدون، بی. . . . ، رها از. . . ، آزاد از. . . . ، بی قی ...
Over lying بیش از حد دروغ گفتن ( اگر جدا از هم نوشته شوند معنی میدهد ) Overly بیش از حد، زیاد، گسترده، شدید، خیلی، به شدت
غول، لولو، دیو، جن، شیطان
جدا کردن؛ جدا شدن، متارکه کردن مجزا کردن، سوا کردن، تجزیه کردن، جدایی، تجزیه، مجزا، جدا کردن، جداگانه، علی حده، اختصاصی، تفکیک کردن، متارکه، انفصال، ...
بستر، لایه، زیر لایه، سفره، سطح، شکل فرعی، جز مورد عمل
Put off, hinder, postpone , lingerعقب انداختن، به تاخیر انداختن، به تعویق انداختن، پشت گوش انداختن,
My beloved یکی یدونه من، محبوب من، عزیز دلم، عشقم
دستخوش طوفان، غوطه ور ( روی اب ) ، ( مج ) . اواره، بدون هدف، سرگردان، شناور، ورزش: شناور مهارشده، علوم دریایی: سرگردان
ارایش عجیب وغریب، بی تناسب، وابسته به سبک معماری در قرن هیجدهم، سبک بیقاعده وناموزون موسیقی
حس دلتنگی ایام گذشته
Te amor در اسپانیایی یعنی دوستت دارم
با سلام علاوه بر نظرات دوستان، این جمله اینگونه نیز تعبیر میشود: توخودت نگه دار، برای کسی بازگو نکن، پیشت راز باشه، مخفی تو دلت باشه
Early زود Lateدیر I am an early bird من سحر خیزم، من زود از خواب بلند میشم، مرغ سحرم He is a night owl او جغد شبه، او تا دیر هنگام بیداراست، شب دراز ...
کشیدگی ( در ارتوپدی )
Crawl, move smoothly خزیدن، به آرامی حرکت کردن
It is a magnificent architecture این یک معماری مجلل/باشکوه است
advertisements or information that a company sends to many people at one time by post ارسال گروهی پیامک، اطلاعات، یا آگهی بازرگانی به عموم
Is that right you eat raw fish for your lunch ? این درسته که شما برای نهار ماهی خام/نپخته میخورید؟😳
رباطهای زانو Anterior Cruciate Ligament ( ACL ) رباط صلیبی قدامی Posterior Cruciate Ligament ( PCL ) رباط صلیبی خلفی Medial Collateral Ligament ...
رباطهای زانو Anterior Cruciate Ligament ( ACL ) رباط صلیبی قدامی Posterior Cruciate Ligament ( PCL ) رباط صلیبی خلفی Medial Collateral Ligament ...
تلاش کردن، تقلا کردن؛ کشمکش نبرد، تلاش کردن، مبارزه کردن، ستیز، کشاکش، تقلا کردن، کوشش کردن، دست و پا کردن، منازعه، کشمکش، تنازع، قانون فقه: مجاهدت، ...
گلوله توپ، فشنگ
As you are well aware همانطور که مستحضرید همانگونه که استحضار دارید
با الگو نقشه روی انداختن، شابلون، استنسیل کردن، علوم مهندسی: الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
Do not split hairs Don't split hairs گیر نده
Don't split hairs
Convexمحدب، برآمده، برجسته Concave مقعر، تو رفته، فرو رفته، گود،
با سلام و ادب بعضی دوستان کم لطفی میکنند فقط پیشنهادات تک کلمه ای میدن که قاعدتا خود فرهنگ آبادیس آنها را عنوان نموده، اینگونه افراد برای جمع کردن لا ...
Correct alignment دارای تقارن و توازن درست Malalignment دارای عدم تقارن و توازن
Intra articular داخل مفصلی Extra articularخارج مفصلی در علم پزشکی ( ارتوپدی )
Close friendدوست نزدیک Bosom friend دوست جون جونی, همدم Intimate friend دوست محرم و صمیمی و خودمانی Boom boom friend, boom coon friend دوست گرمابه گل ...
He is lack of mind طرف خله، مغزش کار نمیکنه، عقلشو از دست داده
A friend in need is a friend indeed دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
I need you by my side میخوام کنارم باشی ، تورو کنارم میخوام، میخوام که بامن باشی
Hit the road بزن به جاده، بزنیم به جاده
The market fell بازار کساد شد
He is a marked man اون گاو پیشونی سفیده، خیلی تابیله یارو، خیلی تابلو هستش، اون ضابلو ( ضایع تابلو ) هستش
The market rose بازار رونق گرفت The market is dull بازار کساده، بازار رونقی /تعریفی ندارد
نمره نشان کردن، مارک ( واحد پول کشور آلمان ) ، نشانه کردن، علامت گذاری کردن، نشانه هدف، نمره گذاری کردن، نمره، نشانه، نشان، هدف، پایه، نقطه، درجه، مر ...
Puff with pride باد تو دماغ انداختن، تکبر فروختن
Quickly come, quickly go باد آورده را باد میبرد، بادآورده رو باد میبره
One swallow doesnot make summer با یه گل بهار نمیشه
They don't hit it off با هم نمیسازن، جور نیستن، آبشون تو یه جوب ( جوی ) نمیره، مثل سگ و گربه ان باهم، Heat it up، then eat it گرمش کن بعد بخور
Observe the mother and take the daughter اصطلاحا: مادرو ببین، دختر رو بگیر دختر میخوای، مامانش رو ببین کرباس میخوای، پهناش رو ببین
He split hairs too much اون خیلی گیر میده، اون مو رو از ماست بیرون میکشه She splitted a word with me او با من هم صحبت شد
More haste, less speed Haste makes, waste با عجله کار پیش نمیره، عجله کار شیطونه
Hey buddy, go in neutral gear هی یارو ( فلانی ) با دنده خلاص برو