پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٨٢)

بازدید
٥,٩٧٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

فراوانی، وفور، اسراف کردن، ولخرجی کردن، افراط کردن، بریز و بپاش راه انداختن، ریخت و پاش کردن، مثل ریگ بیابان پول خرج کردن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی، چند رگه، پولیمری، بسپاری، چند قسمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوم تالی، نفر بعد از سر گروه، دومی، ثانی، دومین بار، ثانوی، مجدد، ثانیه، پشتیبان، کمک، لحظه، درجه دوم بودن، دوم شدن، پشتیبانی کردن، تایید کردن، کامپی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شبکه اینترانت و محلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درون ایالتی، داخل کشوری ، درون کشوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تعجب کردن؛ شگفتی غافلگیری، غافلگیر شدن، تعجب، شگفت، حیرت، متعجب ساختن، غافلگیر کردن، روانشناسی: شگفتی، علوم نظامی: متعجب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

قرار دادن یک بازیگر یا بیشتر پشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف ( فوتبال امریکایی ) ، توده اجر، دودکش ناو، چاتمه کردن تفنگ، جمع اوری و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

نقطه دوران، نقطه اتکاء، شاهین ترازو، اهرم، دارای نقطه اتکاء کردن، تکیه گاه ساختن پایه دار کردن، علوم مهندسی: نقطه اتکاء، روانشناسی: تکیه گاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رد کردن، نپذیرفتن پس زدن، عقب زدن دشمن، بازرگانی: نپذیرفتن، علوم نظامی: دور کردن دشمن deny, decline, disallow, exclude, renounce, repudiate, veto - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

وازدنی، رد کردنی، سزاوار رد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شاه تخته، زورق، کشتی حمال، ناو، نجوم: جوء جوء carina ( car ) : حمال، علوم دریایی: حمال کشتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نظر، عقیده نظریه، رای، اندیشه، فکر، گمان، قانون فقه: نظر، فکر، روانشناسی: نظر belief, assessment, feeling, idea, impression, judgment, point of view, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مربوط به والدین، خانوادگی، والدینی، مربوط به پدر و مادر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

رسمی قانونی، صوری، دارای فکر، مقید به آداب و رسوم اداری، تفصیلی، عارضی، لباس رسمی شب، قرار دادی، قانون فقه: صوری، روانشناسی: رسمی، بازرگانی: صوری، عل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

قطار؛ آموزش دادن، آموزش دیدن ترن، دنباله، رشته، نظم، ترتیب، سلسله وقایع توالی، مسیر جریان کار، کاروان، تربیت کردن، پروردن، ورزیدن، فرهیختن، ورزش کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اطلاعی، متضمن، اگاهی informative, educational, educative, informatory, instructional, instructive

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

گرفتگی عضله، چنگه، چنگوک، گرفتگی عضلات، انقباض ماهیچه در اثر کار زیاد، دردشکم، محدودکننده، حصار، سیخدار کردن، محدود کردن، درقید گذاشتن، جاتنگ کردن، م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

دقیقه ، لحظه، دم، آن، بسیار خرد، ریز، جزئی، کوچک، یادداشت، ( بصورت جمع ) گزارش وقایع، خلاصه مذاکرات، خلاصه ساختن، صورت جلسه نوشتن، پیش نویس، نجوم: دق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

مسیر، دویدن، مسابقه دادن، به سرعت رفتن، نژاد، نسل، تبار، طایفه، قوم، طبقه، جدار، گردش، دوران، قاب ( یاتاقان ) ، آبراهه، جوی، ریل لغزنده، اسب دوانی، س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیشگویی کردن، ازپیش اگاهی دادن، از پیش خبر دادن، نبوت کردن predict, forecast, forewarn, presage, prognosticate, prophesy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیش نویس کردن، طرح اولیه را نوشتن؛ پیش نویس، طرح اولیه حواله، برات کشی، پیش نویس، برگزینی، انتخاب، چرک نویس، طرح کردن، آماده کردن، از بشکه ریختن، سفت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رابطه ( جدی ) با کسی خویشاوندی، نسب، رابطه، ارتباط، خویشی، وابستگی، نسبت، قانون فقه: قرابت، روانشناسی: رابطه، بازرگانی: بستگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

قضاوت، داوری، احقاق حق، حکم ورشکستگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

استقرار یکانها و اماد در منطقه، تنظیم محل ناوها، ارایش گرفتن، ارایشات گسترش، صورت بندی، وضع گسترش موضع گرفتن، تغییر مکان، امادگی، خلق، وضع، خواست، حا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج در دندانپزشکی و املای این لغت Orthodontics میباشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رشد انفجاری، شکوفه کردن، گل دادنی، بکمال وزیبایی رسیدن، معماری: شمشه، زیست شناسی: شکوفندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

آدم سیار، ساکن موقتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مهاجر ( معنی عام: انسان، حیوانات و . . . ) کوچنده، کوچ کننده، سیار، جانور مهاجر، کوچگر، روانشناسی: مهاجر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Comprehend دریافتن، درک کردن، فهمیدن، فرا گرفتن، روانشناسی: فهمیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خون آلود به رنگ خون، خونی، قرمز، خونخوار، حسابی، خیلی زیاد، بسیار زیاد Bloody rich خرپول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

هر نوع لاک پشت ابی، کبوتر قمری، لاک پشت شکار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

error, blooper, blunder, bull, bungle, fluff, lapse, mistake, slip, trip, faux pas, boo - boo, break, gaffe, impropriety, indecorum, solecism اشتباه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مدیر مدرسه رییس دانشکده یا دبیرستان، رییس موسسه، دستور دهنده، مضمون عنه، کارفرما، موکل، ارباب، عمده، رئیس، مدیر، مطلب مهم، سرمایه اصلی، مجرم اصلی، مر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

واحد قسمت، قسمتی از یک دستگاه، واحد، یکه، میزان، یگان، شمار، یک دستگاه، نفر، عدد فردی، علوم مهندسی: دستگاه، کامپیوتر: دستگاه، عمران: واحد، معماری: یک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مدول، پیمون، مدل موشکی، اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری، بخش ( در برنامه ها ) ، حدود، حوزه، گنجایش، طرح، نقشه کوچک، واحد اندازه گیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دورتر، عقب تر، آن، آنها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سروش، الهام الهی، وحی، پیشگویی، دانشمند، کامپیوتر: برنامهORACLE، قانون فقه: پاسخ مبهم، روانشناسی: غیب گو مهندسی صنایع: تولید: شرکت پایه گذار پایگاه د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

archaeologist دیکته درستش این هست باستان شناس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دختر جسور، دختر گستاخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

علم فرایندای زیستی، کامپیوتر: مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی ها و اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

واضح، بدیهی، مشهود ظاهری، پیدا، آشکار، ظاهر، معلوم، وارث مسلم، روانشناسی: ظاهری، علوم هوایی: ظاهری، علوم نظامی: قابل رویت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بستن مسدود کردن، محصور کردن، نزدیک بهم، نزدیک شدن به فورواردها، نزدیک به ناو، نزدیک شدن، احاطه کردن نزدیک، جای محصور، چهاردیواری، محوطه، انتها، پایان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Acquire درستش این کلمه است بدست آوردن، گرفتن تعیین، حاصل کردن، اندوختن، پیداکردن، علوم نظامی: دریافت کردن، کشف و تعیین محل هدف با رادار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

و غیره، و مانند ان، تا اخر، الی اخر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جیره غذایی، ( نظ ) . جیره، مقدار جیره روزانه، خارج قسمت، سهمیه، سهم دادن، جیره بندی کردن، بازرگانی: سهمیه، علوم نظامی: جیره سربازی ration ( dense ) : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اختلاف، تفاوت رنگ زمینه، هم سنجی، مغایرت، برابر کردن، تباین، مقابله، تقابل، کنتراست، مقایسه کردن، کامپیوتر: تباین، روانشناسی: تقابل، علوم هوایی: اختل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مخابره کردن، مخابره داخلی، ارتباط داخلی، جیغ ناگهانی زدن، اعتراض کردن، غرولند کردن، صدای اردک دراوردن، قدقدکردن، جیغ، فریاد، علوم نظامی: در رهگیری هو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زنبیل کوچک، سبد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جمع آوری کردن همگردانی کردن، توده کردن، گردآوردن، تالیف کردن، کامپیوتر: کامپایل، قانون فقه: تالیف کردن، علوم نظامی: جمع کردن زباله