پیشنهادهای دکتر رسولی (١,٦٦٣)
پیشگویی کردن، ازپیش اگاهی دادن، از پیش خبر دادن، نبوت کردن predict, forecast, forewarn, presage, prognosticate, prophesy
پیش نویس کردن، طرح اولیه را نوشتن؛ پیش نویس، طرح اولیه حواله، برات کشی، پیش نویس، برگزینی، انتخاب، چرک نویس، طرح کردن، آماده کردن، از بشکه ریختن، سفت ...
رابطه ( جدی ) با کسی خویشاوندی، نسب، رابطه، ارتباط، خویشی، وابستگی، نسبت، قانون فقه: قرابت، روانشناسی: رابطه، بازرگانی: بستگی
قضاوت، داوری، احقاق حق، حکم ورشکستگی
استقرار یکانها و اماد در منطقه، تنظیم محل ناوها، ارایش گرفتن، ارایشات گسترش، صورت بندی، وضع گسترش موضع گرفتن، تغییر مکان، امادگی، خلق، وضع، خواست، حا ...
مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج در دندانپزشکی و املای این لغت Orthodontics میباشد
رشد انفجاری، شکوفه کردن، گل دادنی، بکمال وزیبایی رسیدن، معماری: شمشه، زیست شناسی: شکوفندگی
آدم سیار، ساکن موقتی
مهاجر ( معنی عام: انسان، حیوانات و . . . ) کوچنده، کوچ کننده، سیار، جانور مهاجر، کوچگر، روانشناسی: مهاجر
Comprehend دریافتن، درک کردن، فهمیدن، فرا گرفتن، روانشناسی: فهمیدن
خون آلود به رنگ خون، خونی، قرمز، خونخوار، حسابی، خیلی زیاد، بسیار زیاد Bloody rich خرپول
هر نوع لاک پشت ابی، کبوتر قمری، لاک پشت شکار کردن
error, blooper, blunder, bull, bungle, fluff, lapse, mistake, slip, trip, faux pas, boo - boo, break, gaffe, impropriety, indecorum, solecism اشتباه ...
مدیر مدرسه رییس دانشکده یا دبیرستان، رییس موسسه، دستور دهنده، مضمون عنه، کارفرما، موکل، ارباب، عمده، رئیس، مدیر، مطلب مهم، سرمایه اصلی، مجرم اصلی، مر ...
واحد قسمت، قسمتی از یک دستگاه، واحد، یکه، میزان، یگان، شمار، یک دستگاه، نفر، عدد فردی، علوم مهندسی: دستگاه، کامپیوتر: دستگاه، عمران: واحد، معماری: یک ...
مدول، پیمون، مدل موشکی، اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری، بخش ( در برنامه ها ) ، حدود، حوزه، گنجایش، طرح، نقشه کوچک، واحد اندازه گیر ...
دورتر، عقب تر، آن، آنها
سروش، الهام الهی، وحی، پیشگویی، دانشمند، کامپیوتر: برنامهORACLE، قانون فقه: پاسخ مبهم، روانشناسی: غیب گو مهندسی صنایع: تولید: شرکت پایه گذار پایگاه د ...
archaeologist دیکته درستش این هست باستان شناس
دختر جسور، دختر گستاخ
علم فرایندای زیستی، کامپیوتر: مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی ها و اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیول ...
واضح، بدیهی، مشهود ظاهری، پیدا، آشکار، ظاهر، معلوم، وارث مسلم، روانشناسی: ظاهری، علوم هوایی: ظاهری، علوم نظامی: قابل رویت
بستن مسدود کردن، محصور کردن، نزدیک بهم، نزدیک شدن به فورواردها، نزدیک به ناو، نزدیک شدن، احاطه کردن نزدیک، جای محصور، چهاردیواری، محوطه، انتها، پایان ...
Acquire درستش این کلمه است بدست آوردن، گرفتن تعیین، حاصل کردن، اندوختن، پیداکردن، علوم نظامی: دریافت کردن، کشف و تعیین محل هدف با رادار
و غیره، و مانند ان، تا اخر، الی اخر
پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی
جیره غذایی، ( نظ ) . جیره، مقدار جیره روزانه، خارج قسمت، سهمیه، سهم دادن، جیره بندی کردن، بازرگانی: سهمیه، علوم نظامی: جیره سربازی ration ( dense ) : ...
اختلاف، تفاوت رنگ زمینه، هم سنجی، مغایرت، برابر کردن، تباین، مقابله، تقابل، کنتراست، مقایسه کردن، کامپیوتر: تباین، روانشناسی: تقابل، علوم هوایی: اختل ...
مخابره کردن، مخابره داخلی، ارتباط داخلی، جیغ ناگهانی زدن، اعتراض کردن، غرولند کردن، صدای اردک دراوردن، قدقدکردن، جیغ، فریاد، علوم نظامی: در رهگیری هو ...
زنبیل کوچک، سبد
جمع آوری کردن همگردانی کردن، توده کردن، گردآوردن، تالیف کردن، کامپیوتر: کامپایل، قانون فقه: تالیف کردن، علوم نظامی: جمع کردن زباله
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا، گرمسیری، مدارراس السرطان، مدارراس الجدی حاره، گرمسیر
استخدام کردن به کار بردن، استعمال کردن، به کار گماشتن، مشغول کردن، به کار گرفتن، شغل، قانون فقه: استخدام کردن، علوم نظامی: استفاده کردن، بازرگانی: مو ...
فونجی، ( گ. ش ) . گیاه قارچی، قارچ، سماروغ، زیست شناسی: قارچ، علوم نظامی: بیماری قارچی
گمراه کننده، بدخواه، کج، نادرست، خطا، فاسد، بدیمن، بدشگون، نامیمون، شیطانی
قهقرایی، به عقب، غافلگیر، ناگهان، ( اسکاتلند ) منزوی، پرت
درخواست کردن، نیاز، احتیاج، خواستارشدن، درخواست، طلب، تقاضا کردن، نیاز، مطالبه کردن، تقاضای خرید کالا، خواست
شکست دادن غالب شدن، تپیدن، کتک زدن، چوب زدن، شلاق زدن، کوبیدن، ضرب، ضربان، نبض، قلب، تپش، ضربت موسیقی، غلبه، پیشرفت، زنش، تغییرات شدت صوت در اثر تداخ ...
جرات بنیه، نیرو، شکنبه، ( در جمع ) دل و روده، احشاء، پر خوری، شکم گندگی، طاقت، روده در آوردن از، غارت کردن، حریصانه خوردن، زه راکت، زه، تنگه، ورزش: و ...
تماما در ارتباط با. . . ، کلا مرتبط با. . . . ، کلا درباره ۰۹۳۹۹۰۱۶۸۲۰ ۰۹۱۴۵۳۱۱۳۵۸ WhatsApp ، Telegram ترجمه تمام متون علمی، تخصصی، پزشکی و غیر پزش ...
طرفدار جناح چپ، چپی، چپ دست ، چپ گرا
chunter, fumble, muddle, mump, murmur, mutter, swallow من من کردن، زیر لب سخن گفتن، لکنت زبان پیدا کردن
تاس کباب؛ پختن آرام در ظرف در بسته آهسته جوشانیدن، آهسته پختن، دم کردن، گرمی، داغی خورشت، خورش
عادت دادن، آشنا کردن، آشنا شدن، معتاد ساختن، معتاد شدن، خو گرفتن، انس گرفتن adapt, acclimatize, acquaint, discipline, exercise, familiarize, train
خندق بلا را پر کردن، دلی از عزا درآوردن، از پر خوری ترکیدن، دره کوچک، حلق، دره تنگ، گلوگاه، ابکند، شکم، گدار، پر خوردن، زیاد تپاندن، با حرص و ولع خور ...
لاطی، ادم پست، کثیف وفاسد، لواط کننده، بچه باز،
کوپه یا اطاق داخل ترن و دلیجان و غیره، دلیجان کالسکه، خودروهای دو درب سدان
اقامه، برقراری، القا کردن، کسب کردن، قیاس کل از جزء، استنتاج، القاء، ایراد، ذکر، پیش سخن، مقدمه، استقراء، علوم مهندسی: اندوکسیون، کامپیوتر: القاء، ال ...
زیست شناسی: ترانس ژنیک، حیوانی که با تکنولوژی مهندسی ژنتیک، ژنهای حیوانات دیگر را در ساختار ژنتیکی خود دارد، تراریخته، ترازادگانی