sojourner

/ˈsɒdʒənər//ˈsɒdʒənə/

معنی: ساکن موقتی، ادم سیار
معانی دیگر: ساکن موقتی، ادم سیار

جمله های نمونه

1. The little wanderer called Sojourner ran into a big Mars rock Thursday and ended up with one wheel high, scientists reported.
[ترجمه گوگل]دانشمندان گزارش دادند که سرگردان کوچکی به نام Sojourner روز پنجشنبه با یک صخره بزرگ مریخ برخورد کرد و در نهایت با یک چرخ به ارتفاع رسید
[ترجمه ترگمان]دانشمندان گزارش دادند که یک سرگردان کوچک به نام Sojourner در روز پنج شنبه وارد یک صخره بزرگ مارس شد و با یک چرخ به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I am a stranger and a sojourner with you: give me a possession of a buryingplace with you, that I may bury my dead out of my sight.
[ترجمه گوگل]من در نزد تو غریب و غریبم، مدفنی نزد خودت به من بده تا مردگانم را از چشمانم دفن کنم
[ترجمه ترگمان]من یک غریبه و یک ساکن موقتی با تو هستم؛ یک possession با تو به من بده تا بتوانم مرده خودم را از جلوی چشمم دور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sojourner Truth (c. 1797-188 epitomized the endurance and charisma of this extraordinary group of women.
[ترجمه گوگل]Sojourner Truth (حدود 1797-188 مظهر استقامت و کاریزمای این گروه خارق العاده از زنان بود
[ترجمه ترگمان]Sojourner حقیقت (c ۱۷۹۷ - ۱۸۸ استقامت و ابهت این گروه فوق العاده زنان را اعلام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nearby is a photograph of Sojourner Truth, a female contemporary of Douglass who campaigned fearlessly against slavery and for women's rights.
[ترجمه گوگل]در همین نزدیکی عکسی از Sojourner Truth، یک زن معاصر داگلاس است که بی‌باکانه علیه برده‌داری و برای حقوق زنان مبارزه کرد
[ترجمه ترگمان]در همان نزدیکی عکسی از \"حقیقت Sojourner\" (Sojourner Truth)که یک زن معاصر داگلاس است که بدون ترس علیه برده داری و حقوق زنان مبارزه می کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I am a sojourner of that village.
[ترجمه گوگل]من ساکن آن روستا هستم
[ترجمه ترگمان]من یک ساکن در آن دهکده هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We gave birth to Sojourner Truth, Mark Twain, Rosa Parks, Martin Luther King, Gertrude Stein. . .
[ترجمه گوگل]ما Sojourner Truth، Mark Twain، Rosa Parks، Martin Luther King، Gertrude Stein را به دنیا آوردیم
[ترجمه ترگمان]ما to حقیقت، مارک تواین، روزا پارکس، مارتین لوتر کینگ و گرترود آستین را به دنیا آوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At present I am a sojourner in civilized life again.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر من دوباره در زندگی متمدن مهاجر هستم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر من دوباره در دنیای متمدن زندگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am a stranger and sojourner among you: give me the right of a burying-place with you, that I may bury my dead.
[ترجمه گوگل]من در ميان شما غريب و مهاجرم، به من حق دفنى نزد خود بدهيد تا مرده خود را دفن كنم
[ترجمه ترگمان]من در میان شما یک غریبه و ساکن در میان شما هستم؛ به من حق دفن یک محل دفن کردن با شما را می دهند تا من بتوانم مرده های خود را دفن کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sojourner has been in Wales for two weeks.
[ترجمه گوگل]مهاجر دو هفته است که در ولز بوده است
[ترجمه ترگمان]The به مدت دو هفته در ولز بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A sojourner or a hired servant shall not eat of it.
[ترجمه گوگل]مهاجر یا اجیر نباید از آن بخورد
[ترجمه ترگمان]یک باربر یا یک خدمتکار کرایه ای آن را نمی خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An evangelist, abolitionist, and feminist, Sojourner Truth (c. 1797-188 is remembered for her unschooled but remarkable voice raised in support of abolitionism, the freedmen, and women's rights.
[ترجمه گوگل]انجیلیست، فمینیست، Sojourner Truth (حدود 1797-188) به خاطر صدای غیرمدرسه اما قابل توجه او که در حمایت از لغو ممنوعیت، آزادگان و حقوق زنان بلند شد به یاد می‌آید
[ترجمه ترگمان]یک انجیل، abolitionist، و فمینیستی، حقیقت محض (c ۱۷۹۷ تا ۱۸۸ به خاطر unschooled، اما صدای قابل توجهی که در حمایت از abolitionism، آزاد شدگان، و حقوق زنان پرورش داده می شود، به خاطر می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Love the sojourner, therefore, for you were sojourners in the land of Egypt.
[ترجمه گوگل]پس مهاجر را دوست بدارید، زیرا در سرزمین مصر مهاجر بودید
[ترجمه ترگمان]بنابراین عشق the را دوست بدار، چون تو در سرزمین مصر بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Emerging from Pathfinder will be a 45-pound, solar-powered robot rover called Sojourner.
[ترجمه گوگل]از Pathfinder یک روبات 45 پوندی با انرژی خورشیدی به نام Sojourner بیرون خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]که از Pathfinder در حال پدیداری یک روبات ۴۵ پوندی است به نام Sojourner
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the meantime, the woodpile had, like the tiny forest pool, temporarily detained a forest sojourner.
[ترجمه گوگل]در این بین، انباشته چوب، مانند استخر جنگلی کوچک، یک مهاجر جنگلی را موقتاً بازداشت کرده بود
[ترجمه ترگمان]در همین حال، جنگل مانند آبگیر کوچک جنگلی به طور موقت یک جنگل sojourner جنگل را بازداشت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساکن موقتی (اسم)
sojourner

ادم سیار (اسم)
sojourner

انگلیسی به انگلیسی

• temporary resident, one who lives in a particular place for a relatively brief period of time

پیشنهاد کاربران

آدم سیار، ساکن موقتی
ساکن موقت، مهاجر ( موقت )
به معنی کسی که میره جایی و موقتا ساکن میشه، معادل دقیق فارسی نداره
میشه مهاجر هم معنی کرد با تاکید بر این که حضور در کشور مقصد موقته، مثلا تنها برای یک دوره تحصیلی دو ساله
رهگذر

بپرس