پیشنهادهای دکترحامد رسولی (١,٦٨٢)
بیمه مجدد، بیمه اتکایی
قطری، شدیدopposite, antipodal, ، مخالف، برعکس، antipodean, antithetical, contradictory, contrary, converse, counter, polar, reverse
Eye eye master cheif بله چشم فرمانده
اصل، معتبر، درست، موثق، قابل اعتماد، قانون فقه: معتبر، موثق
اذعان کردن، درمیان گذاشتن، موجب، باعث
مو، زلف، گیسو
خراب کردن، تباه کردن تضییع، کاهش، غنیمت، یغما، تاراج، سود باد آورده، فساد، تباهی، از بین بردن، غارت کردن، ضایع کردن، فاسد کردن، فاسد شدن، پوسیده شدن، ...
هم ارزی، چند حالتی، هم تراز، تباه، روبه انحطاط گذاردن، فاسد شدن، منحط، معماری: تبهگن، شیمی: منحط، روانشناسی: منحط، افول کردن، ناتوان شدن
کره ماه مهتاب، ماه زده شدن، سرگردان بودن، آواره بودن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، نجوم: قمر
نیاز داشتن ضرورت، احتیاج لازم داشتن، مستلزم بودن، لزوم، نیازمندی، در احتیاج داشتن، نیازمند بودن، قانون فقه: حاجت، لازم بودن، روانشناسی: نیاز
سلام و عرض ادب و احترام، استاد خانم سارا معصومی عزیز و بزرگوار، بیزحمت پیشنهادهای لغات را بیشتر کنید، و از حمایت شما کمال تشکر و قدردانی را دارم. با ...
خود را به کوچه علی چپ زدن ، به کتف چپ گرفتن،
وصول کردن، خالص، پاک ، تخلیه جمع کردن، خالی کردن آشکار، زلال، صریح، شفاف، زدودن، ترخیص کردن، روشن کردن، واضح کردن، توضیح دادن، صاف کردن، تبرئه کردن، ...
خروس پرنده نر ( از جنس ماکیان ) ، کج نهادگی کلاه، چخماق تفنگ، مثل خروس جنگیدن، گوش ها را تیز و راست کردن، کج نهادن، یه وری کردن، مسلح کردن، چخماق کشی ...
ناخوشایند، بسیار بد وحشتناک، وحشت آور، ترسناک، هولناک، بسیار بد، سهمناک
Contact lens لنز چشم ، لنز روی مردمک چشم برای زیبایی و یا بهتر دیدن استفاده میشود
بار رانده، مقدار بار رانده شده در فیزیک بر حسب N نیوتن
فروتن، متواضع زبون، محقر، بدون ارتفاع، پست کردن، فروتنی کردن، شکسته نفسی کردن
تکرار کردن برگرداندن، تازدن، جورساختن، کپی، تقلید کردن، ادا درآوردن، دوباره ساختن، تولید دوباره
تاریخ تاریخچه، سابقه، پیشینه، ( طب ) بیمار نامه
سرنخ، کلید، راهنما، اثر، نشان، مدرک، گلوله کردن، به شکل کلاف یا گلوله نخ درآمدن، گلوله نخ، گره، گوی،
خروجی، بیرون زدن، اخراج، بیرون اندازی، بیرون امدگی، انفصال، شیمی: روزن رانی، علوم هوایی: شکل دادن گرم یا سرد فلزات، علوم نظامی: بیرون امدن
دفع کردن، دفع، عدم پذیرش، عقب زنی، تنقر، دشمنی، علوم مهندسی: دفع، علوم نظامی: عقب راندن
سربلندی، زیبایی، جلال، افتخار، شکوه، نور، بالیدن، فخر کردن، شادمانی کردن، درخشیدن
ارشد، بزرگتر، مهتر، ارشد، بالاتر، بالا رتبه، قدیمی، ورزش: مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی، تنیس باز سالمند، مسابقه گلف برای بازیگران بالاتر ...
وارد مسیر شدن، باند عوض کردن ترک کردن، عازم شدن، بیرون آمدن، ورزش: خارج شدن موج سوار از موج با کند کردن تخته
Beaucoup دیکته درستش اینه و" بوکو " تلفظ میشه تو فرانسوی مثلا Mersi beaucoup بسیار متشکرم
عصبی، دستپاچه، متشنج، دستپاچه، روانشناسی: نا آرام
سودمند، مفید، با فایده، کارا، موثر، کاربردی، عملی، دارای ارزش
صاف کردن راست کردن، درست کردن، مرتب کردن، علوم مهندسی: راست کردن یا شدن، معماری: تنظیم کردن
متهم و محکوم کردن، تعقیب قانونی کردن، اعلام جرم کردن
رهبر پارلمانی رئیس الوزرا، مقدم، برتر، والاتر، مهمتر، رییس، رهبر، نخست وزیر، نخستین نمایش یک نمایشنامه، هنرپیشه برجسته، قانون فقه: صدراعظم
مبلغ پرداختی؛ ممتاز اضافه ارزش، اجرت، عوض، جایزه، پاداش عمل، پاداش نیکو، صرف برات، حق صرافی، انعام، مزایا، وثیقه، حق بیمه، حق العمل، اعلاء، قانون فقه ...
خفه کننده
گلوله؛ آمپول ضربه، گلوله سربی، تیرانداز ماهر، تیر زدن، تیر پرتاب شده، تیراندازی شده، تیرخورده، تیر، ساچمه، رسایی، پرتابه، تزریق، جرعه، یک گیلاس مشروب ...
سلام و عرض ادب و احترام استاد سرکار خانم امینی بابت حمایت شما بسیار ممنونم ، بیزحمت پیشنهادهایتان برای لغات را بیشتر بفرمایید، thank you very much ...
دیدن؛ فهمیدن، متوجه شدن؛ کسی را ملاقات کردن؛ تماشا کردن؛ پی بردن، متوجه شدن
کراوات ، دستمال گردن، بستن، گره زدن، متصل کردن، مهار کردن، مهار، ملزم کردن، مساوی، کش، بند پارچه ای جلیقه نجات، اتحاد، بند، قید، الزام، علاقه، رابطه، ...