unavailable

/ˌʌnəˈveɪləbl̩//ˌʌnəˈveɪləbl̩/

(adjective) خارج از دسترس، غیر قابل دسترسی the prime minister was unavailable for comment امکان دسترسی به نخست وزیر نبود تا نظرش را جویا شویم (adjective) نایاب، ناموجود

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not able to be attained, used, or conferred with.
متضاد: available, forthcoming

- During the war, many basic foods were simply unavailable.
[ترجمه گوگل] در طول جنگ، بسیاری از غذاهای اولیه به سادگی در دسترس نبودند
[ترجمه ترگمان] در طول جنگ، بسیاری از غذاهای اصلی در دسترس نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The apartment has been rented and will be unavailable until January.
[ترجمه گوگل] آپارتمان اجاره شده است و تا ژانویه در دسترس نخواهد بود
[ترجمه ترگمان] این آپارتمان اجاره شده است و تا ماه ژانویه در دسترس نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We asked to speak to the manager, but she was unavailable, being out of town that week.
[ترجمه گوگل] ما خواستیم با مدیر صحبت کنیم، اما او در آن هفته خارج از شهر بود
[ترجمه ترگمان] ما از او خواستیم تا با مدیر صحبت کند، اما او در دسترس نبود و آن هفته خارج از شهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The Minister accused of misleading parliament was unavailable for comment last night.
[ترجمه گوگل]وزیر متهم به گمراهی مجلس شب گذشته برای اظهار نظر در دسترس نبود
[ترجمه ترگمان]وزیر متهم به گمراه کردن پارلمان برای اظهار نظر در شب گذشته در دسترس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Funding for the new school is unavailable.
[ترجمه گوگل]بودجه برای مدرسه جدید در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]تامین بودجه برای این مدرسه جدید در دسترس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Items like bread, milk and meat were either unavailable or could be obtained only on the black market.
[ترجمه گوگل]اقلامی مانند نان، شیر و گوشت یا در دسترس نبود یا فقط از بازار سیاه قابل تهیه بود
[ترجمه ترگمان]اقلامی نظیر نان، شیر و گوشت در دسترس نبودند و یا ممکن بود تنها در بازار سیاه به دست آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The minister was unavailable for comment last night.
[ترجمه گوگل]وزیر خارجه شب گذشته برای اظهار نظر در دسترس نبود
[ترجمه ترگمان]وزیر برای اظهار نظر در شب گذشته در دسترس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We regret this service is temporarily unavailable.
[ترجمه گوگل]متأسفیم که این سرویس به طور موقت در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]ما متاسفیم که این سرویس موقتا قابل دسترسی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Basic food products are frequently unavailable in the state shops.
[ترجمه گوگل]محصولات غذایی اولیه اغلب در مغازه های دولتی در دسترس نیستند
[ترجمه ترگمان]محصولات غذایی اصلی اغلب در مغازه های دولتی موجود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The minister was unavailable for comment.
[ترجمه دکتر حسینی] وزیری نبود تا نظر داد
|
[ترجمه گوگل]وزیر برای اظهار نظر در دسترس نبود
[ترجمه ترگمان]وزیر برای اظهار نظر در دسترس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This information was previously unavailable to the public.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات قبلاً در دسترس عموم نبود
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات قبلا در دسترس عموم نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Commissioner Rhodes was unavailable for comment.
[ترجمه گوگل]کمیسر رودز برای اظهار نظر در دسترس نبود
[ترجمه ترگمان]کمیسر Rhodes برای اظهار نظر در دسترس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I am emotionally unavailable.
[ترجمه گوگل]من از نظر عاطفی در دسترس نیستم
[ترجمه ترگمان]من از نظر احساسی در دسترس نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such luxury items were unavailable to ordinary people.
[ترجمه گوگل]چنین وسایل تجملی در دسترس مردم عادی نبود
[ترجمه ترگمان]این اقلام لوکس در دسترس مردم عادی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Handler was unavailable for comment Wednesday.
[ترجمه گوگل]Handler برای نظر چهارشنبه در دسترس نبود
[ترجمه ترگمان]Handler برای اظهار نظر در روز چهارشنبه در دسترس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ministry officials were unavailable for comment, although economists generally agree the 5 percent goal was unrealistic.
[ترجمه گوگل]مقامات وزارتخانه برای اظهار نظر در دسترس نبودند، اگرچه اقتصاددانان عموماً موافقند که هدف 5 درصد غیرواقعی بود
[ترجمه ترگمان]مقامات وزارت برای اظهار نظر در دسترس نبودند، اگرچه اقتصاددانان عموما موافق بودند که هدف ۵ درصد غیرواقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cordova was unavailable for comment yesterday, while Maradona's lawyer, Vincenzo Maria Siniscalchi, said the accusation was groundless.
[ترجمه گوگل]کوردووا دیروز برای اظهار نظر در دسترس نبود، در حالی که وکیل مارادونا، وینچنزو ماریا سینیسکالچی، گفت این اتهام بی اساس است
[ترجمه ترگمان]روز گذشته کوردووا در نامه ای به نام \"Vincenzo ماریا Siniscalchi\" اظهار نظر کرد و گفت که این اتهام بی اساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not available
when things or people are unavailable, you cannot obtain them, meet them, or talk to them.

پیشنهاد کاربران

غیرقابل دسترسی. دور از دسترس. بعید. ناموجود
کار نامه کلاس هفتم
کار نامه
غیرممکن، امکان ناپذیر، امکان پذیر نیست/نباشد
Thank you for your message. We're unavailable right now, but will respond as soon as possible.
موجود نیست - دردسترس نیست - خارج از دسترسی
( خرده فروشی ) ناموجود

بپرس