پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٩٠)

بازدید
٧,٥٤٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

نفوذ کردن در منطقه، تراوش کردن، نشر کردن، گذاشتن، در خطوط دشمن نفوذ کردن، علوم نظامی: نفوذ به منطقه از سوراخهای صافی گذراندن، صاف کردن، با تراوش گذرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

شبنم دار، ژاله دار، ترکرده، مرطوب، تازه wet with drops of dew

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دم کرده، ریزش، ریختن، پاشیدن، القاء، تزریق، الهام اینفیوژن، تزریق پیوسته محلولی به بدن، مانند رگ یا به درون رحم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

سوراخ دار، رخنه دار، نشست کننده، چکه کن، علوم مهندسی: نامتراکم، معماری: ابگذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

فشار محوری، بار محوری، فشار دادن به اسکیت برای سر خوردن راست کردن بازو ( شمشیربازی ) ، رانش، حمله کردن، حمله، ضربت، فرو کردن، انداختن، پرتاب کردن، چپ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

وصل کردن، ضمیمه کردن مونتاژ کردن، ثابت کردن، توقیف کردن، زیر امر قرار دادن، مامور کردن، بستن، پیوستن، پیوست کردن، ضمیمه کردن، چسباندن، الصاق کردن، نس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

خام. ناپخته. بی پروا. بی دقت. زمخت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

آنتی اکسیدان یا ضد اکسنده ماده ای در غذاهاست که با خوردن آنها بدن تمیز شده و در مقابل سرطانها مقاوم میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

a substance in some foods that cleans the body and protects it from cancer آنتی اکسیدان . ضد اکسنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

چاقوها. تیغ ها. کاردها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

واضح، بدیهی، مشهود. آشکار، هویدا، معلوم، مریی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

کنترل، نظارت. مقررات و نظامات، نظام، نظامنامه، تنظیم، تعدیل، قاعده، دستور، قانون، آیین نامه، مقرره، علوم مهندسی: آیین نامه، الکترونیک: تنظیم، معماری: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

جنین، رویان . موجودی در حال تکامل در محیط داخل رحمی پس از تشکیل قسمتهایی از بدن و قبل از تولد است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پست کردن، ریاضت دادن، کشتن، ازردن، رنجاندن. به زحمت انداختن. شرمگین و شرمنده کردن. آزار رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پر خطر، خطرناک. مضر، زیان آور، خطربار. دارای ریسک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کامپیوتر: برنامه ای برای ویرایش فایلهای تصویری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

توی، از روی، داخل ( کشتی یا هواپیما ) ، ورزش: در پایگاه، روی قایق، علوم دریایی: روی کشتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

به طور قابل ملاحظه ای، نسبتا زیاد. بطور چشمگیری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

هرزه، افسار گسیخته، کسیکه پابند مذهب نیست، باده گسار وعیاش، غلام ازاد شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ماشه. مدار رهاساز، برانگیزنده، پاشنه، پرتاب کردن فشنگ، ماشه اسلحه، گیره، سنگ زیر چرخ، چرخ نگهدار، ماشه ( چیزی را ) کشیدن، رها کردن، راه انداختن، کامپ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پرکردن، چپاندن، خودرا برای امتحان اماده کردن، باشتاب یاد گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

حکومت کردن. حکمرانی کردن، تابع خود کردن، حاکم بودن، فرمانداری کردن، کنترل کردن، مقرر داشتن، نافذ بودن، قانون فقه: ناظر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

صفت خاص، علاقه خاص، ناخوشی جداگانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

دکه. غرفه، دکه چوبی کوچک، بساط، صندلی، لژ، جایگاه ویژه، به آخور بستن، از حرکت بازداشتن، ماندن، ممانعت کردن، قصور ورزیدن، دور سرگرداندن، طفره زدن، در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ماده کثیف و چسبناک، ماده چرب، علوم هوایی: حلالی برای روغنها و گریسها goo, gook, goop, gumbo, muck, crud, cab

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء ظن، فهرست سیاه، صورت اشخاص بدحساب، اسم کسی رادرلیست سیاه نوشتن exclude, ban, bar, boycott, debar, expel, reject, s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

طوفان. کولاک، تغییر ناگهانی هوا، توفانی شدن، با حمله گرفتن، یورش آوردن، معماری: طوفان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

disloyalty, deception, double - cross ( informal ) , sell - out ( informal ) , treachery, treason, trickery - giving away, disclosure, divulgence, r ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

صاحب خیر، ولینعمت، نیکوکار، بانی خیر، واقف، قانون فقه: واهب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تیر چوبی. میخ چوبی، دستک، تیرک، ستون چوبی یا سنگی تزئینی، میخ چوبی، گرو، شرط بندی مسابقه با پول روی میز، به چوب یا به میخ بستن، قائم کردن، محکم کردن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در آغوش کشیدن؛ پذیرفتن در آغوش گرفتن، در بر گرفتن، بغل کردن، شامل بودن hug, clasp, cuddle, envelop, hold, seize, squeeze, take or hold in one's arms ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

disease, epidemic, infection, pestilence - affliction, bane, blight, curse, evil, scourge, torment طاعون. آفت، بلا، سرایت مرض، به ستوه آوردن، آزار ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Helpless بیچاره، درمانده، فرومانده، ناگزیر، زله Hapless فلک زده . بدبخت. بیچاره. درمانده. Hopeless مایوس. ناامید. بی امید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Propositionلایحه قانونی طرح، موضوع، قضیه، کار، مقصود، قیاس منطقی، گزاره، پیشنهاد کردن، دعوت به مقاربت جنسی، کامپیوتر: گزاره، معماری: رای، روانشناسی: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بمن اعتماد کن. باورم کن. راست میگم. به من اعتقاد داشته باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اصطلاحی در ارتوپدی به معنای خمش بیش از ۱۲۵ درجه در مفصل زانو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیاده رو. رهفرش، سنگفرش، علوم مهندسی: کف سازی، عمران: پیاده رو، معماری: جاده فرش شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زبان تاتاری، تاتار، ته نشین، رسوب، باره دندان، جرم دندان . درده، علوم نظامی: نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تماس گرفتن، ارتباط برقرار کردن کنتاکت، ارتباط، قطب اتصال، محل اتصال، تماس یافتن، تماسی، برخورد، علوم مهندسی: اتصال الکتریکی برخورد، الکترونیک: کنتاکت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تحکیم، نتیجه ء حکمیت، رای بطریق حکمیت، داوری، معماری: حکمیت، قانون فقه: داوری، حکمیت، روانشناسی: حکمیت، بازرگانی: داوری settlement, adjudication, dec ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دنبال کننده. ادامه دهنده. تحمل کننده. دوباره شروع کننده. دوباره آغازگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

غریزه. شعور حیوانی، هوش طبیعی جانوران، روانشناسی: غریزه intuition, faculty, gift, impulse, knack, predisposition, proclivity, talent, tendency

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Croquet شبیه این کلمه به معناهای بازی کروکه، نوعی بازی با گوی وحلقه، کروکت، ورزش: بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بازی کروکه، نوعی بازی با گوی وحلقه، کروکت، ورزش: بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

تعارف، درود، تعریف کردن از praise, bouquet, commendation, congratulations, eulogy, flattery, honour, tribute

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

فدایی، شهید راه خدا کردن، قانون فقه: شهید، علوم نظامی: به شهادت رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

املا درستش governor است فرماندار. والی، حکمران، حاکم، فرمانده، دستگاه فرمان خودکار، گاورنور، قانون فقه: والی، رییس زندان، علوم نظامی: استاندار، گاورن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، توافق، تفاهم، مرتب کردن، جور کردن، قانون فقه: هماهنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تاه، بالازدگی، بالازنی، توگذاری، شیرینی مربا، روحیه، چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب، توگذاشتن، نیرو، زور، شدت زومندی، درجای دنج قرارگرفتن یاقرار داد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مثال، مثل، تمثیل، قیاس، نمونه، داستان اخلاقی، روانشناسی: تمثیل