pavement

/ˈpeɪvmənt//ˈpeɪvmənt/

معنی: سنگ فرش، پیاده رو، کف خیابان
معانی دیگر: (سطح فرش شده ی خیابان و راه و غیره) سنگفرش، آسفالت، آجر فرش، روکش جاده، راه روکش دار، راه آسفالته (یا سنگفرش شده و غیره)، (انگلیس) پیاده رو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a paved surface, esp. a sidewalk or public road.

(2) تعریف: the material comprising such a surface.

جمله های نمونه

1. the pavement was hidden under a blanket of leaves
سنگفرش زیر پوششی از برگ پنهان شده بود.

2. this street's pavement must be repaired
آسفالت این خیابان باید تعمیر شود.

3. lay a pavement
آسفالت کردن،(با آسفالت یا سنگ و غیره) فرش کردن

4. pound the pavement
(امریکا - خودمانی) خیابان گز کردن،(برای یافتن کار یا امرار معاش) در خیابان ها گشتن

5. all day they pounded the pavement trying to find work
تمام روز در جستجوی کار با مشقت خیابان ها را گز می کردند.

6. his little feet twinkled on the pavement
پاهای کوچک او روی سنگفرش تند حرکت می کرد.

7. she parked her car off the pavement
او اتومبیل خود را خارج از جاده پارک کرد.

8. the hills and hollows of the cobblestone pavement
پستی و بلندی های سنگفرش

9. There's so much dog shit on the pavement.
[ترجمه بی نام] مقدار زیادی گه سگ روی سنگفرش است.
|
[ترجمه گوگل]خیلی چیزهای سگی روی پیاده رو هست
[ترجمه ترگمان]توی پیاده رو، سگ خیلی زیادی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They made their getaway along a pavement on a stolen motorcycle.
[ترجمه گوگل]آنها با یک موتورسیکلت دزدیده شده در امتداد پیاده رو فرار کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در طول یک پیاده رو با یک موتورسیکلت دزدی، فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I dropped my camera on the pavement and bust it.
[ترجمه Mohammad Zardosht] من دوربینم را در پیاده رو انداختم و شکستم اش.
|
[ترجمه گوگل]دوربینم را روی سنگفرش انداختم و آن را شکستم
[ترجمه ترگمان]دوربینت را روی پیاده رو انداختم و آن را پاره کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pavement reflects heat on a hot day.
[ترجمه گوگل]سنگفرش گرما را در یک روز گرم منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]پیاده رو منعکس کننده گرمای روز داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His car then swerved up the pavement.
[ترجمه گوگل]سپس ماشین او از پیاده رو منحرف شد
[ترجمه ترگمان]اتومبیلش از پیاده رو منحرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He executed some jive steps on the pavement.
[ترجمه گوگل]او چند پله ی جفت روی پیاده رو اجرا کرد
[ترجمه ترگمان] اون یه چند قدم از روی پیاده رو اجرا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He spent the next six months pounding the pavement in search of a job.
[ترجمه xalil] او شش ماه بعد را در به در دنبال یافتن یک شغل صرف کرد
|
[ترجمه گوگل]او شش ماه بعد را صرف تلاش برای یافتن شغل کرد
[ترجمه ترگمان]شش ماه بعد را در پیاده روی به جستجوی کار گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I fell and banged my head on the pavement.
[ترجمه گوگل]افتادم و سرم را به سنگفرش کوبیدم
[ترجمه ترگمان]افتادم و سرم را روی سنگفرش کوبیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Londoners came out on to the pavement to wave and clap the marchers.
[ترجمه گوگل]لندنی ها برای تکان دادن و کف زدن راهپیمایان به پیاده رو آمدند
[ترجمه ترگمان]دی گه Londoners روی زمین اوم دن و سر تکان می دن و سر و صدا می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ فرش (اسم)
flagging, flag, flagstone, cobble, paving, cobblestone, pavement, macadam, pediment

پیاده رو (اسم)
walk, pedestrian, peripatetic, pavement, footer, sidewalk, footpath

کف خیابان (اسم)
pavement, roadbed

تخصصی

[عمران و معماری] روسازی - رویه - اجاره - گذرگاه - روکاری - سنگفرش - رهفرش - شوسه - پیاده رو - فرش - کفسازی
[زمین شناسی] سنگفرش سطح سنگی عریان که به خاطر هموار بودن، سخت بودن، افقی بودن، گسترش سطحی یا فشردگی واحدهای تشکیل دهنده آن، شبیه به یک جاده سنگفرش شده است. مثال: ساختار سنگفرشی تخته سنگی، یخچالی، بیابانی، سنگ آهکی و فرسایشی.
[نساجی] فرش - کفپوش
[آب و خاک] سنگفرش فرسایشی

انگلیسی به انگلیسی

• paving, asphalt covering; sidewalk (british)
a pavement is a path with a hard surface by the side of a road.

پیشنهاد کاربران

hard level surface or path at the side of a road for people to walk on Synonym : sidewalk
خطکشی جاده که میتونه هم عابر پیاده باشه یا خط وسط جاده و یا هر نشانه ای که روی آسفالت کشیده میشه
پیاده رو. رهفرش، سنگفرش، علوم مهندسی: کف سازی، عمران: پیاده رو، معماری: جاده فرش شده
پیاده رو ( البته در انگلیسی بریتیش )
در انگلیسی امریکن به جای این کلمه از کلمه sidewalk استفاده میشه.
آسفالت
ساخت یک راه با مواد مستحکم، مثل جاده فرودگاه و . .
حاشیه خیابان ؛ کنار خیابان. پیاده رو.
Sidewalk
پیاده رو ( UK )
آسفالت و یا سنگ فرش ( US )
در ( راه و عمران ) = روسازی
pavement ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: روسازی
تعریف: سطح نهایی راه که پس از اتمام عملیات زیرسازی اجرا می‏شود
- سطح سخت جاده یا خیابان
- هرگونه سطح سخت
- دربه در دنبال چیزی بودن ( خصوصا شغل )
پیاده رو یا sidewalk
cobblestone
Sidewalk
پیاده رو
خط عابر
روسازی ( با توجه به کتاب ها، پایان نامه ها و مقالات فارسی )
با توجه به متون و معانی رایج در مقالات عمران معنی این کلمه بهتر است " آسفالت " یا " سنگفرش " ترجمه گردد .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس