پیشنهاد‌های دکتر رسولی (١,٦٦٣)

بازدید
٣,٨٥٧
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

توانایی های خود را به رخ کشیدن، پز دادن لاف، مباهات، بالیدن، خودستایی کردن، سخن اغراق آمیز گفتن، به رخ کشیدن، رجز خواندن، خرده الماسی که برای شیشه بر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

odd, abnormal, bizarre, curious, extraordinary, peculiar, queer, uncommon, weird, wonderful - unfamiliar, alien, exotic, foreign, new, novel, unknow ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فروشگاه. انبار کردن، ذخیره کردن، انبار کردن، اندوخته، مغازه بزرگ، انباره، مخزن، موجودی، مغازه، دکان، فروشگاه، اندوختن، انبار کردن، ذخیره کردن، علوم م ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

قتل عمدی یا اقدام به قتل یک سرباز، معمولاً یک مافوق، توسط یک سرباز دیگر است. پرسنل ارتش ایالات متحده این کلمه را در طول جنگ ویتنام ابداع کردند، زمانی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

performance, characterization, impersonation, performing, playing, portrayal, stagecraft, theatre - temporary, interim, pro tem, provisional, substi ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Of, relating to, resulting from, or showing actinism دارای خواص پرتوافکنی، مربوط به تاثیر شیمیایی actinic ( al ) : دارای خواص شیمیایی، مربوط به تابش ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

The intrinsic property in radiation that produces photochemical activity خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی و غیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تخلیه کردن، لوله اگزوز، خروج گاز یا بخار، تمام شدن انرژی، اگزوز، خروج ( بخار ) ، در رو، مفر، تهی کردن، نیروی چیزی راگرفتن، خسته کردن، ازپای در اوردن، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

الکترونیک: کنش، اقدام، عمل، کامپیوتر: اثر، کنش، عمل، شیمی: کنش، عمل، تربیت بدنی: اقدام، تجارت خارجی: نبرد، جنگ، علوم دریایی: کنش، جنبش، عمل، اژیرش، ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

if something you say or do is actionable, it is so bad or damaging that a claim could be made against you in a court of law قابل تعقیب قانونی، قابل ت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

فعال کردن. به فعالیت پرداختن، به کار انداختن، چاشنی مین را کشیدن، کنش ور کردن، فعال کردن، به فعالیت پرداختن، به کار انداختن، تخلیص کردن ( سنگ معدن ) ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فعال سازی. به کارانداختن، به فعالیت درآوردن، فعال شدن، کنش وری، کنش ور سازی، ایجاد فعالیت، به کار واداری، ( مع ) . تخلیص، علوم مهندسی: تخلیص، شیمی: ف ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

work together, cooperate, join forces, participate, play ball ( informal ) , team up - conspire, collude, cooperate, fraternize همکاری کردن. همدستی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

militant, organizer, partisan فعال. طرفدار عمل. پارتیزان. عملگرا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

action, animation, bustle, exercise, exertion, hustle, labour, motion, movement - pursuit, hobby, interest, pastime, project, scheme فعالیت. عمل، وظ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

existence, being, materiality, reality, fact واقعیت، فعالیت، امرمسلم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

person trained in acupuncture ( therapy that uses thin needles inserted through the skin at specific points on the body to control pain and other sym ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

treatment for pain and disease that involves pushing special needles into parts of the body طب سوزنی، روش چینی بی حس سازی بوسیله ء فروکردن سوزن در بد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

judgment, astuteness, cleverness, ingenuity, insight, intelligence, perspicacity, shrewdness تیز هوشی، تیز فهمی، فراست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Anno Domini ) used to show that a date is a particular number of years after the birth of Christ Synonym : CE ⇒ BC آگهی تبلیغاتی بعد از میلاد، میلادی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

seriousness, gravity, importance, severity, urgency - perceptiveness, astuteness, cleverness, discrimination, insight, perspicacity, sharpness تیزی، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

feeling or noticing something very strongly بزیرکی، بحدت، بشدت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

piece of music that should be played or sung slowly مو. رقص ) اهسته و ملایم، اجرای اهنگ باهستگی، ( در بالت ) رقص دو نفری که زن روی پنجه ءپا میرقصد و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

saying, byword, proverb, saw, word مثل، امثال و حکم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ardent, devout, earnest, enthusiastic, heartfelt, impassioned, intense, vehement باحرارت، باحمیت، پرشور وشعف، ملتهب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ditch, channel, drain, excavation, furrow, gutter, trough

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

retaliate, answer, hit back, meet, oppose, parry, resist, respond, ward off - opposite to, against, at variance with, contrariwise, conversely, in d ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٨

Job. appointment . Mission . duty

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

retaliate, answer, hit back, meet, oppose, parry, resist, respond, ward off Synonyms: - opposite to, against, at variance with, contrariwise, conver ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢٢

سلام اساتید و دوستان بزرگوار خواهشا نظرات را کپی و بنام خود ثبت نکنید مثلا آقای اکبر اصغری معنی پیشنهادی بنده رو کپی و paste کردند. خواهشا از نظرات ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٨

remove, discard, peel off, strip off - lift off, take to the air - depart, abscond, decamp, disappear, go, leave, slope off - parody, caricature, ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

shrine, church, sanctuary

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

display, demonstrate, express, indicate, manifest, parade, put on view, reveal, show

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کیج های گردنی از جنس تیتانیوم، کروم کبالت و peek نوعی پلاستیک فوق فشرده است که در اعمال جراحی گردن استفاده میشود وبه جای دیسک بین مهره های گردن استفا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دیسکهای بین مهره ای . دیسک بین مهره ای کمر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بشاش. شاد . خوشحال. سرکیف. شنگول

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

change, alteration, conversion, metamorphosis, revolution, sea change, transmutation

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

set off, activate, cause, generate, produce, prompt, provoke, spark off, start ماشه. مدار رهاساز، برانگیزنده، پاشنه، پرتاب کردن فشنگ، ماشه اسلحه، گیر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

bonus, bounty, fee, perk ( Brit. informal ) , perquisite, prize, reward - at a premium: in great demand, hard to come by, in short supply, rare, sca ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

request, appeal, claim, inquire, petition, put in, requisition - use, bring to bear, carry out, employ, exercise, exert, implement, practise, utiliz ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

happy, buoyant, cheery, chirpy ( informal ) , enthusiastic, jaunty, jolly, light - hearted, merry, optimistic, upbeat ( informal )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

hard level surface or path at the side of a road for people to walk on Synonym : sidewalk

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

گلسنگ، باگلسنگ پوشاندن، زیست شناسی: گلسنگ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

فر آورا . پر بازده، مثمر ثمر. بارآور، تولیدی، پربار، حاصلضرب، فرآور، مولد ثروت، تولید کننده، مولد، پر حاصل، معماری: بهره زا، قانون فقه: سود بخش، روان ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

to tell a story again, often in a different way or in a different language بازگو کردن . به زبانی دیگر داستانی را بیان کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فرد غایب، مالک غایب، مفقودالاثر، شخص غایب، علوم نظامی: نهست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نشانه، علامت، شعار، ( ک ) . تمثیل، با علایم نشان دادن، علوم نظامی: نشان افتخار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Shame on you شرم بر تو باد. خجالت بکش. شرم کن. حیا کن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

توافق. رضایت، اجازه، موافقت، راضی شدن، رضایت دادن، موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه، قانون فقه: اجازه دادن، رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کار انجام شده ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

To form an idea of; imagine or conceive characters represent a grotesquely blown - up aspect of an ideal man. . . if not realizable, capable of being ...