acupuncture

/ˈækjuːˌpəŋkt͡ʃər//ˈækjuˌpʌŋkt͡ʃə/

معنی: طب سوزنی
معانی دیگر: (پزشکی) طب سوزنی، روش چینی بی حس سازی بوسیله ء فروکردن سوزن در بدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a traditional Chinese practice of pricking certain parts of the body with fine needles to relieve pain or cure disease.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: acupunctures, acupuncturing, acupunctured
• : تعریف: to perform acupuncture on.

جمله های نمونه

1. It's known that acupuncture originated in China.
[ترجمه گوگل]مشخص است که طب سوزنی در چین منشا گرفته است
[ترجمه ترگمان]معلوم شده است که طب سوزنی از چین نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In desperation, I decided to try acupuncture.
[ترجمه گوگل]در ناامیدی تصمیم گرفتم طب سوزنی را امتحان کنم
[ترجمه ترگمان]در نهایت ناامیدی تصمیم گرفتم از طب سوزنی استفاده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Acupuncture treatment is gentle, painless, and, invariably, most relaxing.
[ترجمه گوگل]درمان طب سوزنی ملایم، بدون درد، و همیشه آرامش بخش است
[ترجمه ترگمان]روش درمانی طب سوزنی ملایم، بدون درد، و همیشه آرامش بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My doctor recommended a course of acupuncture.
[ترجمه گوگل]دکتر من یک دوره طب سوزنی را توصیه کرد
[ترجمه ترگمان]دکترم یه دوره طب سوزنی رو پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm having acupuncture for a bad back.
[ترجمه مینو] من برای یه کمردرد بد طب سوزنی دارم
|
[ترجمه گوگل]من دارم طب سوزنی می کنم برای کمر بد
[ترجمه ترگمان]من برای یه آدم بد طب سوزنی رو طب سوزنی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therapies like acupuncture do work and many people have been healed by them.
[ترجمه گوگل]درمان هایی مانند طب سوزنی کار می کنند و بسیاری از افراد توسط آنها شفا یافته اند
[ترجمه ترگمان]افرادی مثل طب سوزنی کار می کنند و بسیاری از مردم با آن ها شفا می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Acupuncture has been practised in China for thousands of years.
[ترجمه گوگل]طب سوزنی هزاران سال است که در چین انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هزاران سال است که طب سوزنی در چین انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Needles are inserted into specific acupuncture points in the body.
[ترجمه گوگل]سوزن ها در نقاط خاص طب سوزنی در بدن وارد می شوند
[ترجمه ترگمان]نیدلز وارد نقاط طب سوزنی ویژه ای در بدن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Acupuncture involves the insertion of needles into specific points of the body.
[ترجمه گوگل]طب سوزنی شامل وارد کردن سوزن در نقاط خاصی از بدن است
[ترجمه ترگمان]طب سوزنی شامل فرو بردن سوزن ها در نقاط خاص بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Written records show that acupuncture dates back to the Song Dynasty.
[ترجمه گوگل]سوابق مکتوب نشان می دهد که طب سوزنی به دوران سلسله سونگ باز می گردد
[ترجمه ترگمان]سوابق مکتوب نشان می دهند که طب سوزنی به سلسله سانگ بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Acupuncture has a harmonizing and energizing effect on mind and body.
[ترجمه گوگل]طب سوزنی اثر هماهنگ کننده و انرژی بخش بر ذهن و بدن دارد
[ترجمه ترگمان]طب سوزنی یک نت هارمونیک و نیرو دهنده بر ذهن و بدن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had some acupuncture treatment which seems to have cured her.
[ترجمه گوگل]او تحت درمان طب سوزنی قرار گرفت که به نظر می رسد او را درمان کرده است
[ترجمه ترگمان]او درمانی طب سوزنی داشت که ظاهرا او را درمان کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A permanent cure will only be effected by acupuncture, chiropractic or manipulation.
[ترجمه گوگل]درمان دائمی فقط با طب سوزنی، کایروپراکتیک یا دستکاری انجام می شود
[ترجمه ترگمان]یک درمان دائمی تنها با طب سوزنی، chiropractic یا دستکاری انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Acupuncture, reflexology and homeopathy are all forms of complementary medicine.
[ترجمه گوگل]طب سوزنی، رفلکسولوژی و هومیوپاتی همگی از انواع طب مکمل هستند
[ترجمه ترگمان]طب سوزنی، طب سوزنی و طب سوزنی همه اشکال پزشکی مکمل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طب سوزنی (اسم)
acupuncture

انگلیسی به انگلیسی

• chinese method in which illnesses are treated by applying small needles to specific points on the body
acupuncture is the treatment of illness or pain by sticking small needles into the patient's body.

پیشنهاد کاربران

طبّ سوزنی
سوزن درمانی
treatment for pain and disease that involves pushing special needles into parts of the body
طب سوزنی، روش چینی بی حس سازی بوسیله ء فروکردن سوزن در بدن، روانشناسی: طب سوزنی
طبِ سوزنی ( پزشکی )
درمان طب سوزنی
طب سوزنی یا سوزن درمانی ( به چینی: 针灸 ) ، ژِن جیو ) گونه ای پزشکی جایگزین است و از مهم ترین شاخه های طب سنتی چینٰ یا TCM است که با فروکردن سوزن در بدن انجام می شود. طب سوزنی یک شبه علم است.
acupuncture
Puncture که معنی سوراخ کردن و پنچری میده، acupuncture هم یعنی سوراخ کردن بدن با سوزن، یعنی طب سوزنی
acupuncture ( پزشکی )
واژه مصوب: طب سوزنی
تعریف: نوعی روش درمان که در آن سوزن های ظریفی را در نقاط خاصی از بدن فرومی کنند و هدف از آن تسکین درد یا معالجۀ اختلالات مربوط به دستگاه های مختلف بدن است
سپیده دم
فرو کردن سوزنهای مخصوص در برخی از نقاط بدن برای تسکین دردهای فیزیکی که معمولا در چین بیشتر استفاده میشده
طب سوزنی

بپرس