vagina

/vəˈdʒaɪnə//vəˈdʒaɪnə/

معنی: غلاف، مهبل
معانی دیگر: (کالبدشناسی) مهبل، زه راه، نیامه، انقباض دردناک مهبل، طب مهبل، مهبلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: vaginae, vaginas
(1) تعریف: in most female mammals, the passage leading from the uterus to the external genital opening; birth canal.

(2) تعریف: in some invertebrates, an extensible tube for laying eggs; ovipositor.

(3) تعریف: any sheathlike part or organ, such as the basal part of a grass leaf that sheathes the stem.

جمله های نمونه

1. the fornix of the vagina
کمانه ی مهبل

2. Conclusion The modified colporrhaphy with vagina mucosa intact is a safe and efficacy technique .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری کولپورافی اصلاح شده با مخاط واژن دست نخورده یک تکنیک بی خطر و کارآمد است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The اصلاح شده با مخاط مجاری دست نخورده، تکنیک ایمن و کارآمدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are many germs inside vagina, how can we differentiate microzyme, epiphyte, bacteria or infusorians?
[ترجمه گوگل]میکروب های زیادی در داخل واژن وجود دارد، چگونه می توان میکروزیم، اپی فیت، باکتری یا انفوزوریان را تشخیص داد؟
[ترجمه ترگمان]There زیادی در مهبل وجود دارد، چگونه می توانیم microzyme، epiphyte، باکتری ها یا infusorians را متفاوت کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To investigate the pharmacokinetics of clindamycin phosphate vagina gel in healthy Chinese female volunteers.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی فارماکوکینتیک ژل واژن فسفات کلیندامایسین در داوطلبان زن سالم چینی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد pharmacokinetics ژل فسفات clindamycin فسفات در داوطلبان زن چینی سالم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inserting a vibrator or dildo into the vagina can help locate and stimulate your G-Spot and offers a feeling of fullness in the vagina.
[ترجمه گوگل]قرار دادن ویبراتور یا دیلدو در واژن می تواند به مکان یابی و تحریک نقطه G شما کمک کند و احساس پری واژن را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]وارد کردن یک vibrator یا dildo به مهبل می تواند به مکان یابی و تحریک G - نقطه ای کمک کند و احساس کامل بودن در مهبل را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Vagina Monologues' success allowed Ensler to create V-Day, a movement to stop violence against women and girls, which has so far raised $75 million to prevent violence and protect abused women.
[ترجمه گوگل]موفقیت مونولوگ های واژن به انسلر اجازه داد تا V-Day را ایجاد کند، جنبشی برای توقف خشونت علیه زنان و دختران، که تا کنون 75 میلیون دلار برای جلوگیری از خشونت و حمایت از زنان مورد آزار و اذیت جمع آوری کرده است
[ترجمه ترگمان]موفقیت vagina Monologues به Ensler اجازه داد تا پنج روز، جنبشی برای متوقف کردن خشونت علیه زنان و دختران، که تاکنون ۷۵ میلیون دلار برای جلوگیری از خشونت و محافظت از زنان مورد سو استفاده قرار گرفته است، ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't purport that the vagina is the be-all and end-all to women but it is an area where we can create life and we can experience traumas.
[ترجمه گوگل]من ادعا نمی‌کنم که واژن برای زنان مهم است، اما منطقه‌ای است که می‌توانیم زندگی خلق کنیم و می‌توانیم آسیب‌ها را تجربه کنیم
[ترجمه ترگمان]من ادعا نمی کنم که مهبل همه چیز و همه چیز برای زنان است، اما حوزه ای است که ما می توانیم زندگی را ایجاد کنیم و می توانیم صدمات روحی را تجربه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods To test the vagina secretion of child-bearing age women of Cangzhou city, and put up clinical analysis to procreation canal infectious patients hospitalize, examination, and treatment.
[ترجمه گوگل]روش‌ها برای آزمایش ترشح واژن زنان در سن باروری در شهر Cangzhou و قرار دادن تجزیه و تحلیل بالینی برای بیماران عفونی کانال زایش در بیمارستان، معاینه و درمان
[ترجمه ترگمان]روش هایی برای تست ترشح IL - حامل زنان در شهر Cangzhou، و آنالیز بالینی برای تولید procreation، بیماران عفونی، معاینه، و درمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It seemed to be locked on to some invisible beam that was projecting from out of June's vagina.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که به یک پرتو نامرئی که از واژن ژوئن بیرون می تابید، قفل شده بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به یک تیر نامرئی که از out بیرون کشیده شده است قفل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And as he withdrew to plunge again into her willing vagina, she realised she didn't mind which orifice he filled.
[ترجمه گوگل]و همانطور که او عقب نشینی کرد تا دوباره در واژن او فرو رود، او متوجه شد که برایش مهم نیست که کدام روزنه را پر کند
[ترجمه ترگمان]و همچنان که عقب می رفت تا دوباره خود را در vagina غوطه ور کند، متوجه شد که نمی داند کدام دهانه را پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The redundant prepuce affects not only our physical health, and if his wife again, will take the smegma into the vagina, stimulate the uterus, induced inflammation.
[ترجمه گوگل]پرپوس اضافی نه تنها بر سلامت جسمی ما تأثیر می گذارد و اگر همسرش دوباره اسمگما را وارد واژن کند، رحم را تحریک می کند، التهاب ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]The اضافی نه تنها سلامت جسمی ما را تحت تاثیر قرار می دهند، و اگر دوباره همسر او، smegma را به مهبل خواهد برد، رحم را تحریک می کند، و التهاب ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is gadarene that your hand points to now, insert her vagina slowly.
[ترجمه گوگل]این گادارن است که دست شما به آن اشاره می کند، واژن او را به آرامی وارد کنید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که دستت الان به اون نقطه اشاره می کنه و vagina رو آروم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clitoridectomy (removal of the clitoris) and infibulation (sewing up the entrance to the vagina) are more common in a polygamous than in a monogamous society.
[ترجمه گوگل]کلیتوریدکتومی (برداشتن کلیتوریس) و انفیبولاسیون (دوختن ورودی واژن) در جامعه چند همسری شایع تر از جامعه تک همسری است
[ترجمه ترگمان]Clitoridectomy (جدا کردن the)و infibulation (دوخت و دوز بر روی مهبل)بیشتر در چند همسر رایج هستند تا در یک جامعه تک همسر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Insert a smooth curved table knife handle in your vagina - and wiggle it with one hand while stimulating your clit with the other.
[ترجمه گوگل]یک دسته چاقوی میز خمیده صاف را در واژن خود قرار دهید - و با یک دست آن را تکان دهید و با دست دیگر کلیشه خود را تحریک کنید
[ترجمه ترگمان]یک دسته چاقو صاف و صاف را در مهبل خود قرار دهید و آن را با یک دست تکان دهید در حالی که clit را با دیگری تحریک می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غلاف (اسم)
housing, case, cover, pod, theca, husk, glume, sheath, scabbard, sheathing, casing, vagina

مهبل (اسم)
sheath, cunt, vagina

تخصصی

[علوم دامی] واژن، مهبل

انگلیسی به انگلیسی

• canal leading from the vulva to the uterus in the female mammal; sheath in a plant or animal
a woman's vagina is the passage connecting her outer sex organs to her womb.

پیشنهاد کاربران

واژن. آلت تناسلی زنان. مهبل، نیام، غلاف، مهبلی، قانون فقه: قبل، کانال تولد نوزاد
واژن ( اسم ) : گذرگاهی در دستگاه تناسلی زن بین ورودی رحم، دهانه رحم و فرج که می تواند به اندازه کافی کشیده شود تا نوزاد در هنگام زایمان از آن عبور کند.
هاون . کنایه از فرج زن یعنی موضع جماع ایشان هم هست. فرج زن. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) . این کلمه در عربی به صورتهای هاوَن و هاوُن و هاوون آمده است.
Eve's custom house
obsolete The vagina. The phrase refers to the Biblical Eve.
حر. [ ح ِرر ] ( ع اِ ) شرم زن. عورت زن. فرج زن. لغتی است از حِر مخففه که در حِرْح مذکور است. ( منتهی الارب ) . رجوع به حرح شود. ج ، احراح :
این هجو را جواب کن ار مرد شاعری
ای تو و شعرت ازدر مخراق و مخرقه
ورنه برو به کون زن خویش پای سای
ای حر مادرت بسر خر محرقه.
سوزنی.
زندگی
گویش تهرانی
عورت:زندگیش پیدا بود!
انقد خجالتی و اخلاق مدار میشید که عارتون میاد واژه برابر فارسی این واژه رو قید کنید شاید فکر می کنید زبان فارسی زبان بی ادب هاست که توی ترجمه این واژه هم از معادل های عربی و انگلیسی استفاده می کنید. فرهنگ
...
[مشاهده متن کامل]
لغت باید پلی باشه بین زبان ها و فرهنگ ها نه اینکه درست در اینجور مواقع به زبانهای بیگانه اصالت بده. . .

شکر. [ ش َ / ش ِ ] ( ع اِ ) شرم زن یا گوشت آن. ج ، شِکار. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . شرم زن. ( یادداشت مؤلف ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ) :
بزن دست بر شکر من تک تکک تک
...
[مشاهده متن کامل]

چنان چون زغاره برد مهربانو.
؟ ( از لغت فرس اسدی ، نسخه خطی نخجوانی ) .
|| ( اِمص ) جماع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . آرمیدن با زن.

[پزشکی] واژن، مهبل، زه راه: لوله عضلانی بین فرج و گردن رحم
abraham’s bosom n.
[punning on the biblical use meaning the ‘abode of the dead’, e. g. at Luke 16:22: ‘The beggar died, and was carried by the angels into Abraham’s bosom. ’ In both SE and sl. senses the implication is of ‘lying on’]
the vagina
open charms ( n. ) ( also open C, wide C )
the vagina
middle kingdom ( n. ) [a pun on SE Middle Kingdom, in ancient Egypt, the 11th and 12th dynasties ( 22–18C BC ) , doubtless a back - handed tribute to the Victorian fascination with things Egyptian]=
the vagina
middle cut ( n. )
( US black ) the vagina
mousehole ( n. )
the vagina
corner cupboard ( n. ) [the ‘corner’ being the fork of the legs]
the vagina
warming pan =
the vagina
nature’s treasury ( n. ) ( also nature’s workshop, treasury of love )
the vagina
golden doughnut ( n. )
the vagina
joy hole ( n. ) [note hole n. 1 ( 1 ) ]
( US ) the vagina
joy box ( n. )
vagina
fruitful vine [it ‘bears flowers’ ( menstruation ) every month]
the vagina
penwiper ( n. )
the vagina
tunnel ( of love ) ( n. )
the vagina
two - leaved book ( n. )
the vagina
bear - garden ( n. )
the vagina
green meadow ( n. ) [greens n. 1 ]
the vagina
wayside ditch n
also wayside fountain
the vagina
way - in
south of the border
( US ) below the waist, usu. referring to the vagina
road to a christening ( n. ) ( also road to heaven, way to heaven ) =
the vagina
beauty spot ( n. )
the vagina; one of a number of terms linking the female genital area with nature.
hairyfordshire n.
[pun on English county Herefordshire and the pubic hair n. ( 1 ) ]
the vagina.
hairburger ( n. ) =
( US ) the female genitals
fuckhole ( n. ) [hole n. 1 ( 1b ) ]
the vagina; the female genitals
fuck funnel ( n. )
( US ) the vagina
mother of all souls ( n. ) [a blasphemous joke]=
the vagina
dead - end street ( n. ) [synon. for cul - de - sac; there is in dead an extra implication of passivity on the woman’s part]=
the vagina
Miss Brown ( n. ) ( also brown madam, Madam Brown ) [joc. /euph. use of proper name; Grose’s ms text makes it clear that Farmer ( 1896 ) is a misreading]
the vagina
Venus’s mark n. =
the vagina
Venus’s glove n
the vagina
c. 1602 [UK] Shakespeare Troilus and Cressida IV v: Your quondam wife swears still by Venus’ glove
dark hole ( n. ) = the vagina
Venus’s highway n.
also Venus’s anvil, . . . court, …cradle, . . . cup, . . . field, . . . hall, . . . honeypot, . . . mark, . . . wrinkle, garden of Venus, grove of…, gulf of. . . , hill of. . . , mount of…, mouth of…, shrine of. . . , temple of…=
[lit. euph. ]
the vagina
garden of Eden ( n. ) ( also garden of Venus ) [play on SE]=
the vagina
garden of delight ( n. ) [play on SE]=
the vagina
garden n.
also garden stuff=
1. the vagina, thus garden hedge, the female pubic hair.
2. pubic hair
rose n.
[literary euph. ]=
the vagina, esp. of a virgin; thus pluck a rose, to deflower
flower - pot ( n. )
the vagina.
lock of ( all ) locks ( n. )
the vagina
keyhole n.
[SE/key n. 1 hole n. 1 ( 1b ) ]
the vagina.
gatehouse n. =
the vagina
watermill ( n. )
the vagina
water - kettle ( n. )
( mid - 17C ) the vagina
waterbox ( n. ) ( also watercourse, watergap , watergate ) [note D’Urfey, Pills to Purge Melancholy ( 1719 ) : ‘She knew him for a Workman that had the ready skill / To open well her Water - gate, and best supply her Mill’]=
the vagina
love lane n.
the vagina.
love’s paradise ( n. )
the vagina.
love hole ( n. )
( US ) the vagina
love flesh ( n. )
the vagina
love crack
love canal ( n. ) [play on SE pun on 1993 ecological abuse of the Love Canal, New York]
( US ) the vagina
love box ( n. ) [box n. 1 ( 1a ) /SE box]
( US ) the female genitals
Irish fortune ( n. )
the vagina
cockshire ( n. ) =
the vagina
cock inn ( n. ) [a pun on the fictitious public house]
the vagina.
cock holder ( n. )
the vagina.
toothless gibbon ( n. )
the vagina
pleasure boat ( n. ) ( also pleasure conduit, . . . girth, . . . pit, . . . place )
the vagina
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : vagina
✅️ صفت ( adjective ) : vaginal
✅️ قید ( adverb ) : vaginally
cock socket
Childbirth organs
To the most beautiful and delicate place, which is one of the organs of the female body that leads the uterus to the superficial part of the female body.
It is called Nazina & Beauty to consider it very sacred.
...
[مشاهده متن کامل]

اندام بچه زایی ( تناسلی: ایجاد نسل )
به زیباترین و لطیف ترین جا که یکی از اندام های بدن جنس ماده است که رحم را به بخش سطحی بدن جنس ماده می رساند.
برای مقدس شماری بسیار و احترام گذاشتن فراوان به آن نام های ناناز و نازینه را به آن داده اند.

vagina
vagina ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: زِهراه
تعریف: مجرای ماهیچه‏ای با پوشش مخاطی در پستانداران ماده که زهدان را به خارج متصل می‏کند|||متـ . زهدان‏راه
آتز ( آلت تانسلی زن )
واژن ، آلت تناسلی زن،
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٧٢)

بپرس