waterline

/ˈwɔːrtəlaɪn//ˈwɔːtəlaɪn/

معنی: خط بار گیری کشتی، اب خط، خط بر خورد اب با کشتی، خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
معانی دیگر: (در بدنه ی خارجی کشتی) خط آب، آبخور کشتی، لوله ی آب، شاه لوله ی آب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the line on the hull of a boat or ship to which the water surface rises.

(2) تعریف: a line indicating a former water level.

(3) تعریف: a pipe, hose, or tube used to convey water.

جمله های نمونه

1. Two torpedoes struck below the waterline.
[ترجمه گوگل]دو اژدر به زیر خط آب برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]دو نفر از torpedoes سطح آب را بررسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As the waterline advanced, the vegetation was swamped.
[ترجمه گوگل]با پیشروی خط آب، پوشش گیاهی باتلاق شد
[ترجمه ترگمان]چون سطح آب گسترش می یافت، پوشش گیاهی در کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ray painted below the waterline with a special anti-rust paint.
[ترجمه گوگل]ری زیر خط آب را با رنگ مخصوص ضد زنگ رنگ آمیزی کرد
[ترجمه ترگمان]ری زیر خط آب با یک رنگ ضد زنگ مخصوص نقاشی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My Snake-Pit room was below the waterline; the port hull was all that separated me from the sea.
[ترجمه گوگل]اتاق مار-پیت من زیر خط آب بود بدنه بندر تنها چیزی بود که مرا از دریا جدا می کرد
[ترجمه ترگمان]بدنه کشتی من در زیر سطح آب بود؛ تنه کشتی تنها چیزی بود که مرا از دریا جدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boat burns to the waterline and sinks, leaving no surviving witnesses or evidence.
[ترجمه گوگل]قایق تا خط آب می سوزد و غرق می شود و شاهد یا مدرکی باقی نمی ماند
[ترجمه ترگمان]قایق به سطح آب می رود و غرق می شود و هیچ شاهدی یا مدرک باقی نمی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Near the waterline, the rushing waters have polished the schist to gunmetal, and carved it into fantastic flutes and chambers.
[ترجمه گوگل]در نزدیکی خط آب، آب‌های خروشان شیست را به فلز تفنگ صیقل داده‌اند و آن را به صورت فلوت‌ها و اتاق‌های خارق‌العاده تراشیده‌اند
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی سطح آب، آب های خروشان the را با schist صیقل می دهند و در فلوت و فلوت جادویی حک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Two of the torpedoes struck below the waterline on the port side near the aviation fuel tanks.
[ترجمه گوگل]دو تا از اژدرها به زیر خط آب در سمت بندر نزدیک مخازن سوخت هواپیما برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]دو تن از این زیردریایی ها به زیر خط آب در کنار بندر نزدیک تانک های سوخت هوانوردی حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There the trouble is largely above the waterline, though.
[ترجمه گوگل]در آنجا مشکل تا حد زیادی بالای خط آب است
[ترجمه ترگمان]در آنجا مشکل عمدتا بالاتر از خط آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The third struck above the waterline setting fire to the aircraft fuelling system ruptured by the first two hits.
[ترجمه گوگل]سومی در بالای خط آب برخورد کرد و سیستم سوخت رسانی هواپیما را آتش زد که در اثر دو ضربه اول پاره شد
[ترجمه ترگمان]سومین ضربه در بالای خط آب برای شعله ور شدن سیستم با دو ضربه اول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Waterline on head is above goggle line on free and lower head on back.
[ترجمه گوگل]خط آب روی سر بالای خط عینک در آزاد و سر پایین در پشت است
[ترجمه ترگمان]waterline بر روی سر بالاتر از خط goggle روی سر آزاد و پایینی بر پشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hull's iron plates deep below the waterline were hit by torpedos.
[ترجمه گوگل]صفحات آهنی بدنه در عمق خط آب مورد اصابت اژدر قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ورقه های آهن بدنه کشتی در اعماق دریا توسط torpedos به هم کوبیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Physically the term of waterline integral is the result of interaction between the fluid disturbance due to steady forward motion and unsteady wave motion.
[ترجمه گوگل]از نظر فیزیکی اصطلاح انتگرال خط آب نتیجه برهمکنش بین اختلال سیال ناشی از حرکت رو به جلو ثابت و حرکت موج ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]به لحاظ فیزیکی عنوان انتگرال خط آب نتیجه برهم کنش میان اغتشاش روان ناشی از حرکت به جلو و حرکت موج نامنظم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Irrigation District, to try the feeling across the waterline, all of the Post!
[ترجمه گوگل]منطقه آبیاری، برای امتحان احساس در سراسر خط آب، همه از پست!
[ترجمه ترگمان]منطقه آبیاری، برای امتحان کردن احساس در سرتاسر خط آب، همه پست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Uses: coating for waterline, water hold and the big equipments which can not be stoved.
[ترجمه گوگل]موارد استفاده: پوشش برای خطوط آب، آب نگهدارنده و تجهیزات بزرگی که قابل اجاق نیستند
[ترجمه ترگمان]کاربردها: پوشش برای آب، نگهداری آب و تجهیزات بزرگ که نمی تواند stoved باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Waterline is inside a translucent jade the same thing as the ribs are as straight-line method or the approximate straight line in the form of display.
[ترجمه گوگل]خط آب در داخل یشم نیمه شفاف همان چیزی است که دنده ها به صورت خط مستقیم یا خط مستقیم تقریبی به صورت نمایشگر هستند
[ترجمه ترگمان]waterline داخل یک یشم شفاف است که همان چیزی است که دنده ها به صورت یک روش مستقیم و یا خط مستقیم تقریبی به شکل صفحه نمایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط بارگیری کشتی (اسم)
waterline

اب خط (اسم)
waterline

خط برخورد اب با کشتی (اسم)
waterline

خط میزان و تراز کشتی با سطح اب (اسم)
waterline

تخصصی

[آب و خاک] خط آب

انگلیسی به انگلیسی

• line indicating how high water has reached on the side of a ship; water level, watermark

پیشنهاد کاربران

اب خط، خط بر خورد اب با کشتی، خط بار گیری کشتی، خط میزان و تراز کشتی باسطح اب، ورزش: خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد، علوم دریایی: خط اب
خط آبخور ( شناور )
waterline ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: خط آب
تعریف: امتداد نقاط تماس سطح آب با بدنۀ کشتی
سطح آب

بپرس