پیشنهادهای حمید زارعی (٧٨١)
مثل: سیر نظریه پردازی یا روند نظریه پردازی
همان. . . . که . . . . مشابه This is the same as your book این مشابه کتاب شماست.
چنانچه که He explained the point in such a low tone that nobody understand anything. او این نکته را چنان با صدای آرامی تشریح کرد که هیچکس هیچ چیزی د ...
اگر فعل بعد آن ing داشت به معنای ادامه دادن و پیوسته بودن می باشد
خودداری کردن، اجتناب کردن
اگر بین so و that فاصله باشد یعنی جمله باشد ترجمه آن: آنقدر . . . که مثل: Mary was so beautiful in the party that the guess couldn't help staring a ...
1 - همان قدر . . . که 2 - به صفت یا قید عناصر بعد از as دوم 3 - به اندازه عناصر بعد از as دوم صفت یا قید مثل Mary was as beautiful in the party as he ...
در نقش جز قیدی: از آنکه ، نسبت به آنکه در نقش حرف اضافه: از نسبت به در نقش حرف ربط: از، نسب به ، تا
در نقش جز قیدی: تا اینکه در نقش حرف اضافه: تا
در نقش جز قیدی: پیش از آنکه در نقش حرف اضافه: پیش از ، قبل از
در نقش جز قیدی: پس از آنکه در نقش حرف اضافه: بعد از
در نقش جز قیدی: از زمانیکه ( وقتی که فعل have و. . . در جمله وجود داشته باشد ) در نقش حرف اضافه: از آنجاییکه
در مقایسه
در مقابل، در مقایسه با
در نتیجه ، بنابراین
حرف اضافه مرکب به معنای : مشابه با
در نتیجه ، به سبب، به دلیل، بنابر
به رغم، با وجود
به شرط آنکه
اگر علت و معلولی باشد به معنای: تا اینکه در سایر حالت ها : به طوریکه
جز قیدی : مبادا ، مبادا که
انگار، انگار که
تا حدی، به طوریکه
جز قیدی مرکب به معنای: تا جاییکه
جز قیدی مرکب به معنای: به محض اینکه یا به محض آنکه
در نقش جز قیدی: تا جاییکه در نقش قید: به دوری
در نقش جز قیدی: تا زمانی که ، مادامیکه در نقش قید : به درازای
به سبب آنکه ، به دلیل آنکه به خاطر آنکه ، چون که
( در حالی که ) بهترین ترجمه آن است به این علت هم معنای همزمانی و هم معنای تضاد را می رساند
وقتی که ، زمانی که ، هنگامی که
در جاییکه ، در محلی که
اگر چه ، به رغم آنکه ، آنقدر . . . که
اگرچه، به رغم آنکه
حتی اگر
اگر ، در صورتیکه ، بشرط آنکه
در نقش قید به معنای: فقط ، درست و دقیق ، به تازگی ، تازه، همین الان و در نقش صفت به معنای: عادل بودن
در نقش قید به معنای: مدت ها، از دیر باز و در نقش صفت به معنای: دراز ، طولانی
تا حدودی ، به نحوی ، یک جورایی
به همین ترتیب ، به علاوه ، همچنین
اول و وسط جمله به معنای: ( اما، ولی با وجود این ) و در آخر جمله سوالی و منفی به معنای: ( هنوز، تا کنون )
هریک از دو ، هریک از این دو یا هریک از آن دو
با معنای هریک و هر یک از مثل: هر دانشجویی و هر یک از دانشجویان
به معنای هر یک و هریک از مثل : هر دانشجویی، هر یک از دانشجویان
چند، تعدادی ( از ) با اسم قابل شمارش جمع و فعل جمع می آید
تعداد زیادی، بسیاری از فقط با اسم قابل شمارش جمع و فعل جمع می اید
ترتیب ترجمه: 1 - با اسم قابل شمارش مفرد بیاید به صورت یای نکره ترجمه می شود مثل some car = ماشینی 2 - با اسم قابل شمارش جمع بیاید به ترتیب به معنای: ...
ترتیب ترجمه: 1 - همین و همان 2 - یک 3 - مشابه و یکسان
اگر قبلاً در مورد موضوعی در متن صحبت شده باشد به معنای همین و همان می باشد و اگر در مورد موضوعی صحبت نشده باشد به معنای خاص، ویژه، معین می باشد
ترتیب ترجمه: 1 - ترجمه نمیشود 2 - این و آن 3 - مذکور، مذبور ، مورد نظر ، فوق الذکر و. . . پس از هسته اسمی ترجمه میشوند 4 - ( هه ) غیر ملفوظ آخر کلمه ...
ترتیب ترجمه :1 - ی ( نکره ) مثل a book = کتابی 2 - ترجمه نمی شود 3 - یک ( مثل یک بلایی سرت می آورم در حالت نکره و در حالت معرفه یک دانشجو A student ) ...