پیشنهادهای حمید زارعی (٧٨١)
Happen to V در معنای فعلی: اتفاق افتادن ، مواجه شدن در معنای قیدی: تصادفا ، اتفاقاً
End up in or with Ving در معنای فعلی: کار را با چیزی خاتمه دادن در معنای قیدی: سرانجام ، در پایان ، در خاتمه
1 - مفهوم، معنا 2 - حس، احساس
Continue to/Ving Go on, carry on, keep on Ving در معنای قیدی: پیوسته، مداوم در معنای فعلی: ادامه دادن
ذات، عینی، ملموس محض
می پردازد به
در جریان بودن یک فرایند یا کار
زمینی
جنگ تن به تن افراد باند خلافکار
1 - معنا و مفهوم 2 - معقول ، معنی دار
وقتی حرف چیزی مطرح است
حرکت سریع ، تکانش
حیرت کردن
پدیدار شدن
In advance
Regard, consider
Lay off
زمینه یک کار یا یک موضوع = the ground
Parallel to
In line with in the course of
Transformational Grammer rules
تصمیمات در راس هرم مدیریتی make a decisions و در پایین هرم مدیریتی take a decisions
در تضاد بودن، بر خلاف انتظار ، علی رغم همه مشکلات
برگشت به عقب
فقط ( نیز ) ترجمه کنید چون در غیر این صورت ترجمه شمای بوی ترجمه می دهد و طبیعی نیست
عکس برداری، تصویر برداری ، فیلم برداری
تمکین کردن، پذیرفتن، تسلیم شدن
دزد خانه : Burglar Shoplifter : دزد مغازه embezzler اختلاس گر
دزدیدن چیزی و فرار کردن
اگر قبل از into فعلی تحولی بیایید به معنای ( و تبدیل می شود ) می باشد
در نقش حرف اضافه: به جای در نقش جز قیدی: به جای اینکه حرف ربط : به جای
در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً
در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً
در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً صفت: صحیح و سالم اسم: صدا
در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً
در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً
Be used V مجهول use به معنای استفاده شدن
Seem, look, appear در معنای فعلی و به طور کلی هر فعلی که به معنای به نظر رسیدن باشد را میتوان ظاهراً ترجمه کرد
Appear ( to ) معنای فعلی: به نظر رسیدن معنای قیدی: ظاهراً
Seem ( to ) معنای فعلی: به نظر رسیدن معنای قیدی: ظاهراً
Tend to v در معنای فعلی: تمایل داشتن، گرایش داشتن در معنای قیدی: معمولاً
به عنوان جز قیدی: به شرط آنکه ، مشروط بر آنکه
به عنوان جز قیدی: به شرط آنکه ، مشروط بر آنکه
به عنوان جز قیدی: در صورتی که ، در شرایطی که به عنوان قید: درجا، سر جاش
به عنوان جز قیدی: 1 - پس از آنکه ، هنگامی که به عنوان قید:1 - یک بار ، یک مرتبه، یک دفعه2 - روزی، روزگاری ، یکی بود یکی نبود
به عنوان جز قیدی: هر چه که
به عنوان جز قیدی: هر کسی که
به عنوان جز قیدی:1 - هر قدر که، هر چه که 2 - اگر چه در معنای قیدی: اما ، ولی ، با این حال و. . .
1 - پرداختن 2 - پردازش کردن ( با توجه به متن معانی متفاوت میشود )
حاکی از آن است