تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرداختن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جهان هستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بلکه ( وقتی جمله منفی است و اول جمله بیاید ) ، نسبتا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

1 - بالا بردن 2 - پرورش دادن 3 - مطرح کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

marked by X مشخصه اصلی آن محسوب میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

By characterize مشخصه اصلی x فلان چیز است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

1 - اگر بحث مالی باشد: استطاعت مالی داشتن 2 - اگر بحث مالی نباشد: توان کافی برای این کار را نداشتن 3 - جرئت راستگویی نداشتن به طور کلی نتوانستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پدید آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اسم: دادگاه، زمین فوتبال، بارگاه فعل: در بر داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

اسم: لطف، منفعت فعل: مناسب چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاربرد ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تصمیم گیرندگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تصمیم سازان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تصمیم گیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تصمیم سازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

صفت: متناوب، جایگزین، دیگر اسم: گزینه، راه حل، چاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پویایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

رک و پوست کنده یا صریح و آشکار حرف خود را بزنیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

عامیانه:از آب درامدن، معلوم شدن علمی: مشخص گردید که، از کار درامد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

عامیانه:از آب درامدن، معلوم شدن علمی: مشخص گردید که، از کار درامد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از، خارج از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

نیروی نیابتی، نیروی شبه نظامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ارکان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حکم رابط سوال جمله قبلی برای جمله جدید است ( حرف ربط جمله سوالی است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

مشهور، معروف، نامگذاری شده، به اصطلاح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سوق دادن، هدایت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به رغم ، به رغم انکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

روش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1 - فهرست2 - طرح کلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

باعث شدن، سبب شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

قابل کپی برداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - بازنمود2 - بازافرینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

فیلم برداری یا عکس برداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

واقعاً ( در حوزه موضوعات واقعی ) ، مجازا ( در حوزه موضوعات کامپیوتری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

فعل های به نظر رسیدن را میتوان ( ظاهراً ) تر جمه کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست یافتن، وارد شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراهم کردن برای کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تکراری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به وسیله ، به واسطه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ایجاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

به کمک . . . انجام گرفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گونه دستکاری شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بافت های فلسی، به تدریج رشد یافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

قالب، چارچوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مکاشفه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

وقتی اسم است به معنای ( کاربرد، مصرف ) است، وقتی فعل است یعنی دلالت داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دامن زدن به جنگ بین دو کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

انداختن تصویر روی پرده، فرافکنی، برامدگی، بیرون زدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناشی شدن، نشات گرفتن