پیشنهاد‌های حمید زارعی (٧٨١)

بازدید
١,٤١٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Happen to V در معنای فعلی: اتفاق افتادن ، مواجه شدن در معنای قیدی: تصادفا ، اتفاقاً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

End up in or with Ving در معنای فعلی: کار را با چیزی خاتمه دادن در معنای قیدی: سرانجام ، در پایان ، در خاتمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - مفهوم، معنا 2 - حس، احساس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Continue to/Ving Go on, carry on, keep on Ving در معنای قیدی: پیوسته، مداوم در معنای فعلی: ادامه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ذات، عینی، ملموس محض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

می پردازد به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در جریان بودن یک فرایند یا کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جنگ تن به تن افراد باند خلافکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - معنا و مفهوم 2 - معقول ، معنی دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

وقتی حرف چیزی مطرح است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

حرکت سریع ، تکانش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حیرت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

پدیدار شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

In advance

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Regard, consider

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Lay off

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمینه یک کار یا یک موضوع = the ground

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Parallel to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

In line with in the course of

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Transformational Grammer rules

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تصمیمات در راس هرم مدیریتی make a decisions و در پایین هرم مدیریتی take a decisions

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در تضاد بودن، بر خلاف انتظار ، علی رغم همه مشکلات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

برگشت به عقب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فقط ( نیز ) ترجمه کنید چون در غیر این صورت ترجمه شمای بوی ترجمه می دهد و طبیعی نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

عکس برداری، تصویر برداری ، فیلم برداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تمکین کردن، پذیرفتن، تسلیم شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دزد خانه : Burglar Shoplifter : دزد مغازه embezzler اختلاس گر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دزدیدن چیزی و فرار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اگر قبل از into فعلی تحولی بیایید به معنای ( و تبدیل می شود ) می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

در نقش حرف اضافه: به جای در نقش جز قیدی: به جای اینکه حرف ربط : به جای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً صفت: صحیح و سالم اسم: صدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در معنای فعلی: به نظر رسیدن در معنای قیدی: ظاهراً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Be used V مجهول use به معنای استفاده شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Seem, look, appear در معنای فعلی و به طور کلی هر فعلی که به معنای به نظر رسیدن باشد را میتوان ظاهراً ترجمه کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Appear ( to ) معنای فعلی: به نظر رسیدن معنای قیدی: ظاهراً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Seem ( to ) معنای فعلی: به نظر رسیدن معنای قیدی: ظاهراً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

Tend to v در معنای فعلی: تمایل داشتن، گرایش داشتن در معنای قیدی: معمولاً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به عنوان جز قیدی: به شرط آنکه ، مشروط بر آنکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به عنوان جز قیدی: به شرط آنکه ، مشروط بر آنکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به عنوان جز قیدی: در صورتی که ، در شرایطی که به عنوان قید: درجا، سر جاش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به عنوان جز قیدی: 1 - پس از آنکه ، هنگامی که به عنوان قید:1 - یک بار ، یک مرتبه، یک دفعه2 - روزی، روزگاری ، یکی بود یکی نبود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به عنوان جز قیدی: هر چه که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به عنوان جز قیدی: هر کسی که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان جز قیدی:1 - هر قدر که، هر چه که 2 - اگر چه در معنای قیدی: اما ، ولی ، با این حال و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 - پرداختن 2 - پردازش کردن ( با توجه به متن معانی متفاوت میشود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

حاکی از آن است