پیشنهادهای دکتر محمد امین شیخ رشیدی (٤١٩)
سررسید: موعد پرداخت سند مالی ، زمان ادای دین، زمان پرداخت دین
تمدید کردن: مدت اعتبار چیزی را طولانی تر کردن است
تطویل: طولانی کردن است ولی اطاله در دو معنی طولانی کردن و طولانی شدن بکار می رود
اطاله دادرسی: طولانی شدن فرایند رسیدگی به پرونده در مراجع قضایی
اطاله کلام: طولانی کردن سخن، طولانی شدن سخن
اطاله: طولانی کردن ، طولانی شدن
خم رنگرزی نیست: یعنی کار طول می کشد به زودی انجام نمی شود
مجروش : ساییده شده ، خرد شده از ماده جَرش به معنی ساییدن است مانند فلفل مجروش : فلفل ساییده شده ، خرد شده
دیدگاه ها و نظرات
قرارداد یعنی توافق ، در حقوق مدنی ، توافق اراده دو یا چند شخص به منظور ایجاد ماهیت یا اثر حقوقی
اهل العقول : دارندگان عقل است نه دارنده عقل ها ، این عبارت در معنی اصحاب عقل و اندیشه یعنی دارندگان و صاحبان عقل بکار رفته است ، تعدد عاقل منظور است ...
در ساحل توقف کردن
توقف کردن کشتی در ساحل
�تعارف نکن� یعنی �رودربایستی نکن�، �صادقانه رفتار کن� یا �چیزی را به خاطر ادب رد نکن�.
چارچوب : مجموعه اصول و قوانین الزام آور
استفاده نادرست و ناروا
تصور یا تصویر روشن از چیزی در آینده
صدای نکره : ۱ - صدای ناشناس ۲ - صدای ناخوشایند
سن برخورداری اشخاص از بعضی از حقوق و تکالیف
در قید حیات بودن : زنده بودن
به سر بردن : زندگی کردن ، گذراندن
بقاء : زنده ماندن
معجونی افسانه ای که هرکس از آن بخورد حیات ابدی خواهد داشت
عمل مجرمانه : جرمی است که به مجرم نسبت داده است
خَلافی : ۱ - تخلف در رانندگی ۲ - تخلف در ساخت و ساز شهرداری منبع : فرهنگ موضوعی فارسی استاد بهروز صفرزاده
خسارت در علم حقوق در دو معنی بکار رفته است : ۱ - ضرر ۲ - جبران ضرر
برائت : ۱ ) - در حقوق مدنی به معنی بدهکار نبودن شخص است اصل برائت در حقوق مدنی یعنی اینکه هیچ شخصی بدهکار محسوب نمی شود مگر اینکه بدهکاری او در دادگ ...
مرز مجاز و ممنوع
تودهنی : ۱ - در معنی حقیقی سیلی زدن یا مشت زدن به دهن کسی است ۲ - در معنی مجازی واکنش توهین آمیز به دیگری است
ممتنع در علم حقوق دارای معانی ذیل است ۱ - امتناع کننده ، خودداری کننده از اجرای حکم ، الحاکم ولی الممتنع ۲ - محال ، غیر ممکن و نشدنی مانتد شرط ممتنع ...
قانون شکنی به معنای نقض یا عدم رعایت قوانین و مقرراتی است که توسط یک نهاد قانونی وضع شده اند. این عمل می تواند شامل تخلفات جزئی، مانند عبور از چراغ ق ...
کمیساریا : نهاد بین المللی
ان جی اُو : سازمان غیر دولتی ، سازمان مردم نهاد
سنت اللهی یا سنن اللهی : قوانین ثابت و لایتغیر خدواند که بر کل هستی حاکم است و تمام ذرات و ذوات هستی بر اساس آن اداره می شود
عبارت �موجه نیست� به معنای �قابل قبول یا توجیه پذیر نیست� می باشد. در این حالت، دلیل یا رفتاری که ارائه شده است، از نظر منطقی، قانونی یا عرفی پذیرفته ...
تغییر یا جایگزینی اعضای هیات دولت
حالتی که گروهی از نمایندگان مجلس به عمد در جلسه رای گیری شرکت نمی کنند تا لایحه یا طرح تصویب نشود؛نصاب شکنی
تعیین سیاست ها و ایجاد برنامه های اجرایی را گویند
سیاست مدار با سابقه
اتوکراسی: خود سالاری ، حکومت استبدادی ، دیکتاتوری، اقتدارگرایی ، توتالیتر ، تمامیت خواه و حکومت مطلقه
مقامات حکومت
شرعاً : طبق اصول ، قواعد و مقررات شرعی ( شریعت اسلام ) رسماً: طبق اصول ، قواعد و مقررات وضعی
موضوع و مطلبی که در جلسه مورد بررسی قرار می گیرد، اعلام برنامه جلسه
عنصر ، جزءتشکیل دهنده و سازنده چیزی را گویند
مَحْیا: زندگی ، حیات مُحیّا:روی ، چهره
حالت و وضع ثابت که تغییر نکند
مقدر : آنچه مقدار آن معین شده و غیر مقدر :آڽچه مقدار آن مقین نشده است مانند دیه
تغییر ماهیت ، تحول اساسی
شرط تعلیق به محال
مشروط کردن چیزی به امر غیر ممکن، احاله به مَحال، تعیین شرط غیر ممکن
برسی امکان چیزی ، بررسی ممکن بودن یا ممکن نبودن چیزی
دنباله سخت، گردنه ، مسیر دشوار ، مرحله سخت
چرخه : تمام مراحل از اول تا آخر مانند چرخه زندگی
حمل بر چیزی کردن : ۱ - احتمال چیزی دادن ۲ - اسناد چیزی دادن ۳ - فرض چیزی کردن ۴ - نسبت چیزی دادن ۵ - تصور چیزی کردن
بوجود امدن ، رقم خوردن ، شکل گرفتن ، پدید آمدن
بنا بر این است ، مقرر است ، توافق یا تصمیم ابن است
دلالی غیر قانونی یا غیر اخلاقی
نقش و تاثیر داشتن، دخیل بودن
ناظر به چیزی بودن : به چیزی مربوط بودن، موضوع چیزی بودن مانند قوانین ناظر به مالکیت یعنی قوانینی که مربوط مالکیت است یا موضوع ان مالکیت است
به سبب، به جهت ، به دلیل
روابط، بیشتر در روابط سیاسی بکار می رود
تعمیم دادن
قطع رابطه کردن
تاثیر گذار
حالتی که دو یا چند چیز اجتماعاً تاثیر بهتر و بیشتری خواهند داشت
کارها و اعمالی که شخص حقیقی یا حقوقی برای دیگری انجام می دهد
پویا :وصف آنچه که دارای انرژی فراوان و دایم در تغییر و پیشرفت است منبع : فرهنگ فارسی موۻوعی، تالیف استاد بهروز صفر زاده
از ارزش و اعتبار افتادن، از ارج و رواج رفتادن
حرف اضافه است یعنی فقط برای
بودار : ۱ - دارنده بو، دارای رایحه ۲ - خطرناک یا مشکوک از لحاظ سیاسی منبع : فرهنگ موضوعی فارسی تالیف استاد بهروز صفر زاده
حالت و یا موقعیتی که خطر ویا آسیبی در آن وجود ندارد و به امن بودن اطمینان حاصل است
دولتی که از منافع دولت دیگر حفاظت و حمایت می کند
تحت مراقبت وحفاظت مامورین ، کسی که مامورین از او حفاظت و مراقبت می کنند ممکن است متهم، مجرم یا محکوم مالی باشد
محدوده تحت حفاظت، محدوده ای که از آن حفاظت می شود، محدوده ای که مورد حفاظت واقع می شود
غلط محسوب کردن
اوضاع و احوال نامناسب و غیر مطلوب است
حیّز: وضع ، حالت ، وضعیت و موقعیت حیزانتفاع: موقعیت و وضعیت نفع بردن یا نفع دادن ،
طیّ : از طریق ، برابر ، بموجب مانند: طی دوفقره چک: بموجب دو فقره چک
واردشدن ، دخالت کردن ، رسیدگی کردن
فراگیر : فراگیرنده که دارای معانی ذیل است: ۱ - شامل ، جامع ، دربردارنده ، دربرگیرنده مانند : وضع فراگیر : وضع شامل و جامع ۲ - تحت فراگیری ، تحت یادگ ...
جذابیت فوق العاده و منحصر به فرد که آثار اجتماعی دارد
سَبک:روش خاص با ویژگی های متمایز در بیان افکار و مطالب مانند سبک ادبی ، سبک حقوقی
استفاده غیر اخلاقی یا غیر قانونی
گاهگاهی
ادیان و مذاهب
بازنگری و تجدیدنظر کردن در سخن خود
مجموعه اندیشه ها ، اعتقادات و افکار یگ گروه مانند: مکتب اسلام که مجموعه ای از اعتقادات و افکار و اندیشه های دین اسلام است
سهل انگاری و بی خیالی
پر پایه، بر اساس ، بر شالوده ، مبتنی بر، مبیّن و بیان کننده امری بودن
راجع به ، مربوط به ، در مورد ، پیرامون
جدا کردن حصص شرکاء در مال مشاع که آنرا تقیسم هم می گویند
زیادت در هر چیز که موجب برتری و تمایز آن می شود
مزیّت :زیادت در چیز که موجب برتری آن شود ، فضلیت
رنگ ، ویژگی
تجزیه دین به اجزاء مساوی یا نامساوی بر حسب زمان ایفاء دین
رد و بدل عوض و معوض در عقد بیع همزمان با یکدیگر است ( یداًبید ) بایکدست بدهد و بادست دیگر بگیرد. منبع: مبسوط در ترمینولوژی جلد دوم حق تالیف استاد دک ...
تفویض اختیار یا اعطای اختیار یا واگذاری اختیار ، دادن اختیار به دیگری است در حقوق خصوصی و عمومی
محرز کردن شایستگی ، معلوم کردن و اثبات شایستگی است
مقتضی غرامت را مغرم گویند
موجود زنده، جاندار
میانگین عمر افراد جامعه
تفهیم کردن ، آگاه کردن از موضوع
آنچه از باطن سخن برداشت می شود
بسط و گسترش معنایی
برداشت یا تصور
چیزی که فهمیده شده و نتیجه گیری شده
دچار سوءتفاهم شدن، برداشت نادرست کردن
دوزاری کسی افتادن: متوجه شدن ، فهمیدن
دور آگاهی، ارتباط ذهنی یا احساسی دو نفر از راه دور بدون هیچ وسیله ای
به همین خیال باش،
ذهن وقاد: ذهن تیز فهم
سؤ تدبیر: درست فکر نکردن و تصمیم گیری نادرست منبع : فرهنگ موضوعی فارسی تألیف استاد بهروز صفر زاده
اگر دویاچند شخص از یک کلمه یا از یک موضوع فهم یکسانی داشته نباشد بطوریکه برای هر یک مفهوم و معنی واحدی وجود نداشته باشند سوءتفاهم حاصل می شود
هرعمل نکوهیده را عدوان و هر عمل پسندیده را احسان می گویند
انجام عملی که بموجب قرارداد و یا عرف برای حفظ مال غیر لازم است
ترک عملی که بموجب قراداد ویا عرف برای حفظ مال غیر لازم است
دگرگون کردن ، عوض کردن
بر اثر: در پی ، در نتیجه
کشک خود را ساییدن: دنبال کار خودبودن و در کار دیگران دخالت و فضولی نکردن
ممنوع التصرف: صفت اشخاص یا اموال است ۱ - وصف اشخاصی است که از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع می باشند مانند محجورین ، دیوانه نمی تواند در اموال ...
کنایه از ایجاد توطئه برای برکنار کسی از شغل یا کاری یا موقعیت شغلی کسی را به خطر انداختن
اکل مال غیر به باطل : هرنوع تصرف به ناحق در مال غیر
تصاحب کردن جهان ، تصاحب کردن منابع کشورهای دیگر
هرچیز خوب و مفید نعمت است
اجرای حکم: عمل کردن به مفاد حکم ، عملی کردن مدلول حکمی که از مرجع صالح صادر شده است
دردسترس: قابل استفاده
صبغه اخلاقی: رنگ و ویژگی اخلاقی ، جنبه اخلاقی
برهمکنش: تاثیر متقابل
کار انجام شده و آثار و نتایج آن
کهنه و مستعمل که فاقد اثر ، نفوذ و جاذبه است
استطراداً:در حاشیه وبه اقتضای موقعیت منبع : فرهنگ موضوعی فارسی تألیف استاد بهروز صفر زاده
الزام: تعهد است ، الزامات تعهداتی که از قانون یا قرارداد ناشی می شود بطوری کلی عمل حقوقی ، واقعه حقوقی و قانون منشأ الزامات و تعهدات خواهند بود
بروز عذر مانع اجرای تعهد
هنجار: رفتار مورد پذیرش افراد جامعه
طرح دعوی در مراجع صالح قضایی
تحت اختیار
تحت تصرف درآوردن
تحت تصرف و سلطه بودن
وضع چیزی که تحت سلطه و اختیار است
تحت سلطه و اختیار کسی قرار گرفتن
در اختیار گرفتن ، تحت سلطه و اختیار خود قرار دادن
اخذ مبلغ مازاد بر تعرفه را زیر میزی گویند
شیر کوهی
روح پرفتوح: روحی موجب خیر و برکت و فتح و گشایش در امور است
مدت زمانی است که شخص کاری ویا شغلی را برعهده داشته است
تصدق: عقدی است منجر که موجب تملیک عین یا منفعت بلاعوض به قصد تقرب به خدا صورت گیرد ، پس تملیک عین یا منفعت منجز و بلاعوض که به قصد قربت انجام می شود ...
روزمرگی: ویژگی زندگی روزانه تکراری فاقد تنوع و تغییر و پیشرفت
ترک انفاق: ندادن خرج زندگی کسی که برابر قانون باید خرج زندگی او پرداخت شود ، دهنده نفقه را مُنفِق گویند که ملزم به پرداخت نفقه است ، واجب النفقه: کسی ...
ترتب : یعنی اینکه چیزی در پی چیزی دیگر آید ، آمدن چیزی پشت سر چیز دیگر، پیاپی آمدن مثلاً نتیجه و اثر در پی عمل یا واقعه عادی یا حقوقی می آید، اثر حقو ...
تخطی: عمل ( فعل یا ترک فعل ) عمدی یا غیر عمدی که به حکم قانون بر حسب مورد مستلزم مسئولیت مدنی ، کیفری و یا انتظامی باشد
فراقانونی: خارج بودن از شمول قانون است ، هر آنچه که از چارچوب قانون خارج باشد
دانش اموزی، دانش اندوزی ، فراگیری علم ، کسب دانش ، درس خواندن ، طلب علم
تبرع : در علم حقوق وصف عمل است و دارای معانی ذیل است ۱ - عملی که مسبوق به درخواست و تقاضای کسی نباشد ۲ - عملی در عوض مال یا تعهدی نباشد ۳ - عملی ک ...
تامین: در امن و امان قرار دادن ، ایمن سازی کردن در اصطلاح علم حقوق در معانی ذیل بکار رفته است ۱ - تضمین و توثیق در وثیقه عینی و دینی ، مال و یا تعهد ...
برگه در اصطلاح علم حقوق، جزءمدرک از مدارک جرم یا قرینه ای از قراین است. در هنگام تحقیق در دادسرا برگه ها بدست می آید اگر کفایت کند قرار مجرمیت صادر م ...
بدهکار: کسی است که دین بر ذمه دارد و اخص از متعهد است زیرا آنچه بر ذمه بدهکار است مال است و مورد تعهد ممکن است مال نباشد پس هر بدهکاری متعهد است ولی ...
شایستگی: داشتن توانایی های لازم برای کاری یا امری
اولیاء جمع ولی در لغت دوست ، سرپرستی و در علم حقوق معنی عام و خاص دارد: ۱ - در معنی عام : پدر ، جد پدری مولی علیه ، وصی و قیم او ۲ - در معنی خاص صر ...
انکار : در لغت نشناختن ، ندانستن است در علم حقوق: نفی دعوی یا دلیل دعوی است دارای معنی عام و خاص است در معنی عام : ۱ - تکذیب ۲ - سکوت ۳ - لاادری یعنی ...
انتفاء: نابود شدن، معدوم شدن ، معدوم بودن
تصاحب کردن : به خود اختصاص دادن
اَقساط: جمع قِسط است یعنی اَجزاء ، تقسیط: یعنی چیزی را جزءجزء کردن، در علم حقوق اجزاءو بخش های مساوی یا نامساوی از دین یا چیز دیگر است که در مهلت های ...
اقباض : تسلیم کردن و تحویل دادن مورد معامله به طرف یا نماینده یا قایم مقام او
عمد : دانسته و خواسته
اغلاق: حالت شخصی است نمی تواند بطور متعارف اعمال اراده نماید مانند طفل ، مجنون ، مکره و مست لاطلاق فی اغلاق به این معنی اشاره دارد منبع: وسیط در تر ...
اعلام جرم: خبردادن از وقوع جرم به مراجع صلاحیت دار ، خبر را مجرم یا دیگری میدهد، تحقیقات بر عهده مراجع صلاحیت دار است منبع: مبسوط در ترمینولوژی حقو ...
مشغول الذمه: کسی است که ذمه او زیر بار دین و تعهد قانونی و قراردادی است
اشتغال ذمه: یعنی اینکه ذمه شخص زیر بار دین و تعهد قانونی و یا قراردادی باشد
استرسال: در حقوق مدنی وضعی است که عاقد در آن وضع به صدق سخن طرف خود اعتماد دارد منبع: مبسوط در ترمینولوژی حق جلد اول اصطلاح شماره ۱۲۱۲، تألیف مرحوم ...
معقول : صورت کلی که عقل آن را ادرک کرده است محسوس: صورت جزئی که حس آن را ادراک کرده است
ابداء از اضداد است در دو معنی انشاء و اخبار آمده است در علم حقوق در معنی اخبار ، اعلام و اعلان مستعمل است لذا ابدائی وصف حکم دادگاه است که واقعیتی را ...
بزنگاه: زمان و موقعیت حساس
بزنگاه:
اختلال: بهم زدن نظم حاکم بر کاری یا چیزی ، هرکاری و یا چیزی بصورت طبیعی یا قراردادی دارای نظم خاصی است از بین بردن و بهم زدن نظم مربوطه را اختلال گوی ...
ناهنجار : ۱ - ناخوشایند مانند صدای ناهنجار یعنی صدای ناخوشایند ۲ - مخالف و ناسازگاربا قاعده حقوقی و اخلاقی ، ناسازگار باقانون ، ناسازگار با عرف ، نا ...
واقع شدن: وقوع یافتن ، روی دادن، صورت گرفتن ، محقق شدن ، در عالم واقع قرار گرفتن
بی مورد : بیجا ، نابجا ، ناموجه ، غیر قابل پذیرش ، غیر وارد
وارد بودن : ۱ - اگاه بودن ۲ - بجا بودن ، قابل پذیرش بودن ، به مورد مانند اتهام وارد است: اتهام بجا و قابل قبول است اعتراض وارد نیست: اعتراض بجا ن ...
افراد جامعه که به دلایلی دچار نامیدی و ناکامی شده باشند
مهد : محل پیدایش ورشد چیزی ، محل پیدایش و پرورش ، محل آمادگی و بالندگی
موضعگیری: ۱ - انتخاب جایگاه ۲ - انتخاب وضع معین ۳ - انتخاب عقیده معین ۴ - بازخورد در برابر عمل دیگری
موج شکن:دیواره ای در ساحل برای پیشگیری از فشار ضربه های موج
منشأ اثر یعنی اثرگذار ، موثر
نتیجه دادن، به نتیجه رسیدن
روانکاوی: دانش تجزیه و تحلیل ، بررسی و ارزیابی حالات روانی بمنظور درمان اختلالهای روانی
مقتدر : نیرومندی که نیروی اجرایی است دولت مقتدر دولتی است که قدرت اجرایی لازم را داراست
آنچه از آن فارغ شده ایم و تمام شده است ، چیزی که از آن فراغت حاصل شده و به پایان رسیده است و جای بحث و گفتگو نیست
معلوم الحال: 1. کسی که حال ووضع شناخته شده نامناسب دارد 2. بدنام
مُعَظَّم: دارای عظمت، بزرگ مُعْظَم: دارای ابعاد چشمگیر، بزرگ منبع: فرهنگ معاصر فارسی تالیف استاد غلامحسین صدری افشار، نسرین و نسترن حکمی
شناسایی: ۱ - شناسایی ماهیت کسی ۲ - شناسایی ماهیت چیری
معادل یعنی دو یا چند چبز در یکی از موارد زیر برابر باشند 1 - برابری در کیفیت ۲ - برابری در کمیت 3 - برابری درقیمت 4 - برابری در ارزش ۵ - برابری در ...
مطلب: موضوع، مسئله
مُطاع: دومعنی دارد: ۱ - اطاعت شده ۲ - اطاعت شونده
مطابق بودن: برابر بودن، مطابقت برابری است، با اصل مطابقت دارد با اصل برابر است، طبق قانون است برابر قانون است
ضمان در علم حقوق، در همه شقوق آن به معنی تعهد است
مضبوط: ۱ - ضبط شده ۲ - دارای ضابطه، ضابطه مند، منظم و مرتب
مضارع: فعلی که دلالت بر زمان حال یا آینده می کند مانند می روم که مضارع اخباری است و خبر میدهد از رفتن حال یا آینده
تصنعی: غیر واقعی، غیر طبیعی و ساختگی
تناسب: همانندی و هماهنگی بین دو یا چند چیز
در دو معنی بکار رفته است 1 - روبرو شدن، برخورد کردن 2 - همزمان بودن
اختلال مشاعر: اختلال در حواس ظاهری وباطنی، اختلال در قوای مدرکه، بهم خوردن حواس ظاهری وباطنی
مُشعِر: اشعار دهنده، خبردهنده، اعلام کننده، حاکی، دال، گویای مشعر بر این است یعنی اعلام کننده این است، گویای این است، حاکی از این است
مشاعر: حواس ظاهری وباطنی
مشتبه: اسم فاعل از اشتباه یعنی اشتباه کننده، دارای اشتباه، دارای شبه، مبهم و نامعلوم مشتبه: اسم مفعول از اشتباه یعنی اشتباه شده
مسیر در معانی ذیل بکار می رود: ۱ - مصدر میمی است یعنی رفتن و سیر کردن ۲ - اسم مکان است یعنی محل رفتن و خط سیر ۳ - اسم زمان است یعنی مدت سیر ۴ - اس ...
قابل پذیرش
مسموع: شنیده شده، قابل استماع، سزاوار شنیدن و قابل پذیرش است
مسلّم: ۱ - قطعی، حتمی ومسجّل مانند چنانکه گفته میشود مسلم نشده است یعنی قطعی وحتمی نشده است ۲ - آنچه که افراد جامعه آنرا قبول دارند و تسلیم آن شد ...
مسلک: اصول اعتقادی که روش و رفتار افراد جامعه مبتنی بر آن است
در دو معنی بکار می رود: ۱ - موجب، سبب ۲ - سزاوار، درخور، شایسته، برازنده، مستحق
گیرا در معانی ذیل بکار می رود: ۱ - جذب کننده ۲ - اثرگذار ۳ - گیرنده ۴ - درک کننده
شایان توجه و اهتمام نبودن
قابل اجراء: اجرا پذیر، انجام شدنی این عبارت می تواند دومعنی متفاوت داشته باشد 1 - امکان اجر ا یعنی می توان آنرا اجراء و عملی کرد 2 - سزاوار اجرا یعن ...
موضوع اصلی، قضیه و مبحث اساسی
تعایش:1 - همزیستی 2 - همزیستی مسالمت آمیز
همراه بامسالمت، آمیخته به مسالمت و صلح وسازش
سازگاری و موافق هم بودن
موافق بودن
سازگار بودن، مناسب و مطلوب بودن
محل مناسب، وضع مناسب و مطلوب
ارزیابی با نظر موافق
فاقد ویژگی های اخلاقی پسندیده و ستوده
فضیلت: فزونی و زیادت در ویژگی های اخلاقی پسندیده و ستوده بر خلاف رزیلت که در امور نکوهیده است
احساس پیروزی، که بر اثر تجربه بدست می آید
مزه دهان کسی را فهمیدن: نیت کسی را از گفته های او دریافتن
مرهون: 1 - عین مرهون، عین مرهونه یا رهین عین مالی است که در رهن باشدیا به رهن داده شده باشد 2 - مرهون کسی بودن: سپاسگزار کسی بودن 3 - مرهون چیزی ی ...
مروزی و رازی مبین دو چیز که از هم دور هستند ازحیث مسافت
یعنی اصلاح کردن امر نادرست
مراوده: عناصر مراوده از قبیل ذیل است 1 - وجود نوعی ارتباط مانند دوستی، خویشاوندی 2 - آمد و رفت ناشی از ارتباط یاد شده
تولید محتوا: دادن اطلاعات به رسانه بویژه رسانه دیجیتالی
کلی فی الذمه؛ منظور عین کلی در ذمه است که آنرا مال کلی هم گویند یعنی دارای مصادیق متعدد در عالم خارج است محل استقرار مال کلی یا عین کلی ذمه است وذمه ...
احتیال: در حقوق مدنی قبول حواله است ولی در حقوق جزا کلاهبرداری است لذا محتال حواله گیرنده در عقد حواله و کلاهیر است که برای بردن مال غیر متوسل به به ...
افراد متفرقه: افراد غیر مرتبط، افرادی که به کسی یا به جایی ارتباط و تعلق ندارند متفرقه در دو معنی بکار رفته است ۱ - غیر مرتبط ۲ - غیر رسمی
رصد: مراقبت، شناسایی و ردیابی پدیده های اجتماعی و کیهانی عناصر رصد عبارتند از: ۱ - مشاهده ۲ - شناسایی ۳ - ردیابی
عهده: گردن است و برعهده گرفتن برگردن گرفتن است عهده در حقوق ظرف اعتباری برای احکام تکلیفی است
گمارده یا گماشته: کسی که بر سر کاری گذاشته شده است
ماهیت: مجموعه آنچه که یک چیز به آنها دانسته و شناخته می شود یا مجموعه ویژگی های یک چیز که آن چیز با آن ویژگی ها شناخته می شود
اشکال تراشی: مانع تراشی، بهانه تراشی، ایجاد مانع و سخت گیری در کار است
مافی الذمه: آنچه در ذمه است متظور دین است که در ذمه مدیون مستقر است بنظر می رسد ذمه ظرف کلیات و احکام وضعی است
ماجرا: رویدادی غیر عادی و عجیب را گویند
مابازاء: آنچه در برابر چیزی داده می شود ترکیب این کلمه ما بــ ازاء است لذا مابه ازاء صحیح نیست، درعوض، دربرابر، درمقابل از معانی این کلمه است
مآب: پیواژه، ظاهر و رفتار شبیه چیزی داشتن منبع: فرهنگ معاصر فارسی تالیف استاد غلامحسین صدری افشار و خانم ها نسترن و نسرین حکمی
مسئولیت : ( حقوق خصوصی ) پذیرش و پاسخگویی عواقب سوء و آثار ناشی از نقض تعهدات قانونی وقراردادی
قابل استناد بودن: وصف دلیل، سند و مدرکی است که بتوان آنرا پشتوانه و دستاویز ادعای خود قرارداد، چیزی که بتوان به آن تکیه کرد و آنرا دلیل ادعای خود قرا ...
نازل منزل: جانشین یا جایگزین
چنگی به دل نمی زد یعنی ناپسند و غیر مطلوب و نامناسب است
الله لطیف بعباده یرزق من یشاء و هو القوی العزیز، آیه ۱۹سوره شوری از عجایب قرآن کریم است که قلم از بیان آن قاصر است این آیه دارای آثار، فواید و خواص ک ...
Moot court یعنی شبیه سازی دادگاه، شبه دادگاه که جنبه آموزشی دارد
عافیت اعم از صحت است و به معنی دوری از آفات و عاهات و بلیات است
دفاع بلا وجه: دفاع غیر موجه، دفاع غیر مسموع، دفاع بدون دلیل، چنانچه دفاع نفیاً و اثباتاً مقرون به دلیل نباشد
دستگیری در دو معنی بکار رفته است ا - گرفتن دست کسی به اعانت و کمک و یاری ۲ - گرفتن دست کسی به اتهام ارتکاب جرم، دستبند زدن و تحت نظر قرار دادن
دست رنج: مالی است که براثر رنج کار وفعالیت بدست امده است
دست اندرکار: در دو معنی بکار رفته است ۱ - کسی که در کاری دخالت ونقش دارد ۲ - کسی که در جایی به کاری مشغول است
دستاورد: نتیجه مهم و بزرگ
دسترس: جایی که دست به آسانی به آنجا می رسد، چیزی که به آسانی می توان به دست یافت
دست یازیدن: دست درازی کردن ، تجاوز وتعدی به نفس، مال، عرض دیگران
درماندگی:درمانده بودن، درمانده شدن توانایی انجام کاری را از دست دادن
خر دیزه: خر چموشی است به خود ضرر می رساند تا به صاحبش نفع نرسد
درد و رنج عاطفی یا روحی خود را برای دیگری بیان کردن
از درجه اعتبار ساقط بودن: از اعتبار افتادن، بی روا شدن ، از ارزش افتادن ، بی روایی، از نفوذ و اعتبار افتادن
در آستانه: وقتی در آستانه چیزی هستیم آن چیز بزودی شروع می شود یا بوجود می آید مانند در آستانه تحویل سال بودن یعنی بزودی سال تحویل می شود
در برابر: در معانی زیر بکار می رود 1 - روبروی، در برابر آیینه ایستاد یعنی روبروی آیینه ایستاد. 2 - در عوض، به جای، در برابر کار انجام گرفته یعنی در ...
دامنه یعنی دامن مانند، وند" ه" برای شباهت است و دامن لباس است از کمر تا زانو یا بلای آن و یا تا مچ را می پوشاند باتوجه به این مراتب دامنه، داری معانی ...
انگیزه: کشش درونی که ما را به انجام کاری یا خوداری انجام کاری بر می انگیزاند، انگیزه عامل درونی و شحصی است این عامل را در حقوق مدنی جهت ودر حقوق جزا ...
تجسم: ایجاد تصویر از یک جسم در ذهن، یک جسم را در ذهن مصور کردن، بوجود آوردن صورت چیزی در ذهن
صورت ذهنی: نقش بستن صورت اشیاءدرذهن
خوض کردن: عمیق فکر کردن، ژرف اندیشی کردن
خوش ترکیب: کسی که هیأت زیبا دارد، کسی که شکل ظاهری زیبایی دارد
خوار بار، بدون واو عطف درست است ترکیب وصفی نیست بلکه ترکیب اضافی مقلوب است و معنی آن "مواد لازم برای تهیه غذا" از قبیل برنج و آرد وحبوبات و روغن وغیر ...
استعداد ذاتی:به توانایی ها و آمادگی هایی اطلاق می شود که در طبیعت انسان نهاده شده است این توانایی ها فطری بوده و در فطرت انسان وجود دارد و هر کس کما ...
ورآمدن : مخلوط آب و آرد بعد از ورزدادن و فرایند تخمیر حجم آن بیشتر می شود و بالا می آید و آماده پختن می شود در حالت گفته می شود خمیر ور آمده است
خَلق: ایجاد و ابداع توأم با تقدیر است ، اَصلُ الخَلْقِ التقدیرُ ، خلق ایجاد و ابداع توأم با اندازه گیری است
صیفور: در زبان عبری گنجشک نر است و صفورا مؤنث آن یعنی گنجشک ماده آمده است در بعضی از متون مرد و زن بی آلایش نیز گفته شده است
خَلَف صدق: جانشین بر حق، خَلَف صالح: جانشین شایسته ، فرزندی که از اخلاق و رفتار آباء و اجداد خود پیروی می کند
رفع ید نقطه مقابل وضع ید است یعنی از چیری دست برداشتن و وضع ید بر چیزی دست گذاشتن است
کار خلاف قانون: کاری که مخالف مقررات قانونی است ، کاری که با قانون سازگار نیست و آنرا نقض می کند ، کار خلاف قانون، نقیض قانون است
خلأ قانونی: فقدان قانون در موضوع خاص.
خفقان: ۱ - درطب ، حالتی که بر اثر آن مشکل تنفسی ایجاد می شود و شخص در معرض خفگی قرار میگیرد ۲ - در حقوق ، سلب آزادی های فردی و اجتماعی از افراد جام ...
خصلت: جمع آن خصال و خصایل است یعنی ویژگی رفتاری ، صفت خاص رفتار انسان که عادت او شده است
داو: نوبت بازی، در بازی تخته نرد هر یک از دو حریف به نوبت بازی می کنند این نوبت بازی راد در قدیم �داو �می نامیدند . داوطلب: وقتی کسی داو می خواست/می ...
خام در معانی زیر بکار می رود : 1 - نپخته یا ناپخته مانند گوشت خام 2 - بی تجربه مانند جوان خام 3 - تابیده یا تنیده نشده مانند نخ خام، زلف خام 4 - ن ...
تحت استیلا بودن : تحت تصرف کامل بودن ، در تسلط کامل قرار گرفتن ، تحت اختیار تمام واقع شدن
به خاطر : دلالت بر انگیزه می کند ۱ - به خاطر کسی یعنی به پاس احترام کسی ، به جهت خرسندی کسی یا خشنودی کسی ، به خاطر خدا یعنی برای خشنودی و رضای خدا ...
به منظور: مبیّن بیان انگیزه است، به جهت ، به خاطر ، برای ازبرای ، به مناسبت ، به علت، به سبب ، به هدف ، به امید ، به هوای ، به قصد دلالت بر انگیزه می ...
حیّز امکان: قابلیت امکان ، قابلیت بودن یا شدن حیّز انتفاع: قابلیت استفاده
حوزه: ۱ - محدوده یا قلمرو جغرافیایی که تحت تاثیر یک پدیده طبیعی یا یک عمل یا رفتار است مانند حوزه استحفاظی ، حوزه انتخاباتی ، حوزه نفتی ۲ - محلی که ...
حُلّه : پارچه آراسته به زر و زیو، لباسی که متحلی به زر و و زیو باشد
از حدود و چارچوب اختیارات خارج است
شماتت یعنی: ۱ - شادی از غم و آزار دیگران ۲ - سرزنش
حق نعمت: حقی که منعم بر متنعم دارد و منتعم را اخلاقاً به رسم حق شناسی ملزم به سپاسگزاری از منعم می کند
حق شناسی در معانی ذیل بکار می رود ا - شناخت خداوند ۲ - شناخت حق از حیث دو مقوله حق بودن و حق داشتن ۳ - حالت آگاه بودن و معرفت داشتن به نیکی هایی که د ...
حق مطلب ادا کردن یعنی مطلب را بطور کامل بیان کردن و توضیح دادن
امتیاز: چیزی است که دارای مزیت است
گشت و گذار یعنی گشتن و گذشتن یا گذر کردن است لذا نمی تواند از مصدر گزاردن باشد
دنگ و فنگ در زبان کردی به معنی تشریفات و ترتیبات فراوان است
اَزهار جمع زهر به معنی شکوفه ها و گل ها است اِزهار مصدر باب افعال و به معنی شکوفه دادن ، روشن و آشکار کردن است
تافته جدا بافته: ممتاز و متفاوت از دیگران
تقادم : مرور زمان
تفته کردن : از شدت حرارت سرخ شدن
حَدس : نظری که مبتنی بر شک و ترید و یا گمان است
junk file s یعنی دور انداختن پرونده های بی مصرف
حاوی بودن : شامل بودن ، مشتَمِل بودن ، متضمِّن بودن ، در برگیرنده و در بر دارنده است
وضع قانون کردن : تهیه ، تدوین و تصویب قانون در مجلس قانونگذاری
وضع قانون : فرایند تصویب قانون در پارلمان ، پدید آوردن و ایجاد کردن قانون طی تشریفات خاص در مجلس قانونگذاری
به حالت تعلیق در آمدن: بلاتکلیف شدن ، در وضع بلاتکلیفی قرار گرفتن ، در بلاتکلیفی بسر بردن
چکاندن ماشه: کشیدن ماشه که موجب شلیک و خالی کردن تفنگ است
وابل: باران سخت
صیّب : بارانی که قطرات آن درشت است طلّ: بارانی که قطرات آن ریز است غیث : باران مفید و نافع مطر : مطلق باران ، باران مضر
خمپاره ، خم : خمره پاره : تکه است ، خم کوزه یا سبوی بود که درآن شراب و سرکه نگهداری می کردند
منتقل الیه : شخصی که مالی و یا حق مالی به او انتقال شده است ناقل : شخصی که مالی و یا حق مالی را به دیگری انتقال می دهد اصل بر این است که اموال و حقو ...
جلوه گری کردن : خودنمایی کردن، خود را به کسی نشان دادن
چاشت : ۱ - هنگام بالا آمدن خورشید تا نزدیک زوال ، یک چهارم روز ۲ - غذایی که در این هنگام می خورند
مشروعیت بخشیدن: وجاهت شرعی دادن ، اعتبار شرعی بخشیدن ، ارزش شرعی دادن ، به لحاظ شرعی معتبر دانستن
مشروع دارای دو معنی است: ۱ - هر چه که موافق شرع باشد ۲ - هرچه که مخالف شرع نباشد
انسان جائز الخطا است یعنی چه ۱ - ممکن است انسان خطا و اشتباه کند ۲ - انسان هیچ وقت از خطا و اشتباه مصون نیست ۳ - انسان همیشه در معرض خطا و اشتباه است
جایز شرعی: آنچه جواز شرعی دارد ، شارع آنرا اذن و اجازه داده است
جلو دار اسب : زمامدار اسب ، لگامدار اسب ، مهار کننده و کنترل کننده اسب است
جایگاه: ۱ - جای که برای کار و فعالیت خاصی ساخته شده است ۲ - موقعیّت اجتماعی ۳ - موقع ۴ - جا و محل
فرنگیز یا فرانگیز با زاءغلط است و در اصل فرنگیس یا فرانگیس ا است یعنی فراوان گیس و زنی که گیسوان فراوان دارد
ماهیت چالش: چالش در معنی مصدری : تلاش کردن و کوشش جدی و فراوان برای حل مسئله. چالش در معنی اسم مصدری: مسئله ای است که برای حل آن تلاش و کوشش جدی و ...
چالش: برخلاف تصور برخی از نویسندگان چالش ، مبارزه طلبی یعنی challenge نیست بلکه چالش از مصدر چالیدن است یعنی تلاش و کوشش جدی و پیگیر بویژه برای رد و ...
ایده آل : حد اعلی کمال ، منتهای کمال ، چیزی که در حد منتهای کمال و در حد اعلی است
موهن Muhen یعنی اهانت کننده ، اهانت آمیز ، اهانت بار تحقیر آمیز ، سست کننده شخصیت انسان کلمات موهن کلماتی که اهانت آمیز ، دارای اهانت و تحقیر شخص ا ...
توقیف: الف - منع حرکت ، ممانعت کردن از حرکت یک شئ متحرک ب - منع فعالیت اجازه فعالیت ندادن به چیزی که قبلاً فعالیت داشته است ج - منع تصرف مادی و فیز ...
از پیش سفارش دادن یعنی از قبل گفتن و درخواست دادن چیزی را
سفارش: سفارش کردن، سپاردن، توصیه ، وصیت ۱ - درخواست کردن به دیگر ی تا کاری را انجام دهد یا چیزی یا مالی را نگاه داری کند ۲ - امر کردن یا به دیگر ی ...
توده : ۱ - تل، پشته، کومه و هر چیزی که بصورت مخروطی روی هم جمع شده باشد ۲ - مقدار زیاد یا تعداد زیاد از هر چیز ۳ - عموم و اکثریت توده مردم: عامه مردم ...
توجیه یعنی موجه سازی ، آوردن دلیل بر موجه بودن ، منطقی بودن و درستی کاری، دلیل تراشی
توانستن: توانایی ۱ - داشتن توان، استعداد و مهارت لازم برای انجام کاری ۲ - داشتن اجازه و جواز لازم برای انجام کاری ۳ - داشتن امکان انجام کاری ۴ - داش ...
وضیع یعنی پایین قرار داده شده ، رفیع یعنی بلند افراشته شده منظور دون پایه و بلند پایه ، دانی و عالی است معمولاً وضیع در مقابل شریف بکار می رود نه رفی ...
تواضع: حالتی است که نسبت به کسی از ما پایین تر است خود را بالا و برتر ندانیم
تمدید کردن یعنی مهلت یا مدت اعتبار چیزی را قبل از انقضاء بیشتر و طولانی تر کردن مانند تمدید عقد اجاره ، بعد از انقضاء مدت مصداق تجدید قرارداد خواهد ب ...
تکذیب کردن : دروغ شمردن یا دروغگو شمردن است یعنی نسبت دروغ دادن به موضوع یا نسبت دروغگو دادن به شخص است ، دروغ شمردن ، دروغ پنداشتن ، دروغ انگاشتن ، ...
تکثیر : بوجود آوردن تعداد زیادی از یک چیز که دقیقاً مثل آن است مانند تکثیر عکس ، تکثیر چاپ
التزام : به گردن گرفتن، برخود لازم و بایسته دانستن کاری را ، انجام کاری را بر خود لازم کردن، خود را گردن گیر کردن، تکلیف قانونی یا قراردادی را پذیرفت ...
تفاهم: فهم مشترک داشتن در اندیشه ها ، احساسات و عواطف ، فهم متقابل در امور داشتن است چنانچه در موضوعی یا مری فهم مشترک و مشابه نداشته باشیم سؤتفاهم ب ...
فَوْت: از دست دادن چیزی که دسترسی دوباره به آن غیر ممکن است وقتی کسی فوت می کند آنرا از دست می دهیم دیگر برای ما قابل دسترسی نیست وقتی فوت وقت می شود ...
حمیت یعنی حمایت ، طرفداری و جانبداری منطقی، عاقلانه و عالمانه از چیزی یا از کسی است گاهی به معنی عصبیت که همان طرفداری جاهلانه و غیرمنطقی است نیز آمد ...
اوصاف جمع وصف است و می تواند جمع صفت هم باشد زیرا اصل کلمه صفت همان وصف است از قواعد زبان عربی این است که در ناقص واوی با حذف واو و اضافه تاء به آخر ...
توصیف یعنی وصف کردن ، وصف نیز بیان صفت است بنابراین توصیف بیان صفات و ویژگی های یک چیز است
واردشونده : آنکه وارد می شود ، آنکه وارد خواهد شد ، آنکه قابلیت وارد شدن را دارد، آنکه می تواند وارد شود وارد شده: آنکه وارد شده است
پایندانی : تعهد ، ضمانت ، کفالت پایبندی: مواظبت و محافظت بر ایفای تعهد
تصویب قانون: وضع قانون ، رای موافق دادن به لایحه دولت یا طرح مجلس شورای اسلامی
صحه گذاشتن یا صحه نهادن: در گذشته �صحیح است� با علامت اختصاری ص که بر نوشته ها صحیح گذارده و نهاده می شد به معنی تایید و تصدیق و تصویب بود نوشته های ...
تشکیلات: مجموعه ای از افراد انسانی هدفمند با مقرارت و تجهیزات لازم ، تشکیلات حزب : مجموعه ای است از افراد با قوانین و مقررات و تجهیزات
تشریفات : کارهایی که منشأ آنها قانون یا عرف یا اخلاق یا قرارداد است که با نظم و ترتیب خاص انجام می شود
تسلیت دادن: ابراز همدردی با کسی و دلداری دادن او
تسلط کامل به چیز یا بر چیزی داشتن: ۱ - داشتن علم و آگاهی و مهارت کامل به یا بر چیزی ۲ - داشتن توانایی و غلبه کامل به یا بر چیزی
آموزنده: ۱ - از مصدر آموزاندن بمعنی آنکه به دیگری می آموزد ۲ - از مصدر آموزیدن بمعنی آنکه از دیگری می آموزد
نیروی فراگیر : نیروی آموزشی ، نیروی تحت تعلیم
ترک کردن: ترک کردن جایی: خارج شدن از جایی و دور شدن از آنجا ترک کردن کسی: جدا شدن از او ، متارکه ازهم جدا شدن است ترک عادت کردن : ادامه ندادن عادت ...
ترتیب کسی را دادن: آزار جسمی یا جنسی دادن کسی بمنظور تنبیه کردن او
ترتیب دادن : ۱ - نظم دادن ، نظم بخشیدن ، سامان دادن ۲ - برپا کردن ، برگزار کردن ۳ - برنامه ریزی کردن
ترتیب اثر : اثرگذاری ، اثربخشی ، موثر واقع شدن ، پیدایش اثر ، پدیدآوردن اثر ، پدیدار شدن اثر ترتیب اثر: حدوث و وجود و کون و ثبوت و ظهور اثر است ترت ...
مقرر کردن: مقرر داشتن ، مقرر فرمودن ۱ - گفتن و بیان کردن ۲ - برقرار کردن ۳ - قرارداد کردن , توافق کردن ۴ - قرار دادن ۵ - معلوم و معین کردن ۶ - تایبد ...
مقرر فرمایید: مقرر فرمودن یعنی امر کردن، دستور دادن ، بیان کردن مقرر می دارد: بیان می کند موعد مقرر: زمان معلوم ومعین مقرر شد: برقرار شد ، قرار داده ...
تخلف از قانون: سرپیچی از قانون ، برخلاف قانون و مقررات عمل کردن تخلف از تعهدات : عدم انجام تعهد یا تاخیر در انجام تعهد ، برخلاف مفادعقود و تعهدات عمل ...
شب خیز : کسی است که نصف شب یا ثلث مانده شب برای عبادت بیدار می شود شب زنده دار : کسی است که شب تا اول صبح برای عبادت بیدار می ماند
تحول: تغییر از حالی به حال دیگر ، تغییر از محلی به محل دیگر، تغییر تدریجی اوضاع و احوال را نیز تحولات می گویند
تحمیل : بار بر گردن نهادن ، بار بر دوش کسی گذاشتن ، کاری را بر عهده شخصی نهادن ، مالی را بر ذمه کسی گذاشتن ، به انجام کاری مکلف کردن، کسی را وادار به ...
صمد : از نام های زیبای الله تبارک و تعالی است ذاتی است که همه ذوات هستی به او نیازمند هستند و او به هیچ ذاتی نیاز مند نیست
سندروم : علایم و نشانه های حاکی از بیماری را سندروم گویند
احساس: واکنشی است که در مواجه با رفتار ها و رویدادها از خود بروز و نشان می دهیم
در معرض چیزی قرار گرفتن : تحت تاثیر چیزی بودن ، دستخوش چیزی قرار گرفتن ، تحت عروض چیز ی بودن
تحت تعقیب قانونی قرار گرفتن: در حال پیگرد قانونی بودن ، زیر پیگرد قانونی قرار گرفتن ، در معرض تعقیب قانونی واقع شدن است
تحت تعقیب: تحت حرف اضافه است که بیان حال و وضع می کند، تحت تعقیب قرار گرفتن یعنی در حال تعقیب قرارگرفتن است
تحت عنوان: بانام و نشان ، زیر نام و نشان
تبدیل کردن: در دومعنی بکار می رود ۱ - تغییر ماهیت مانند تبدیل آرد به خمیر ۲ - مبادله ، رد و بدل کردن، معاوضه و تعویض
اذعان: اعلام و اقراری که متضمن انقیاد است
تایید کردن: تصدیق کردن ، اعلام صحت یا صدق و یا اعتبار چیزی تایید و تصدیق آن است
تا حدی : کمی نه کاملاً
به اشتراک گذاشتن : ارسال مطالب به دیگران به منظور در میان نهادن آن
پوزه کسی را بخاک مالیدن: کسی را خوار و خفیف کردن
شایسته از شایستن است داشتن توانایی های لازم برای امور و کارهایی است بنابراین کسی که دارای توانایی های لازم است مناسب ، مطلوب ، درخور ، لایق ، سزاوار ...
استرداد: باز پس گرفتن ، باز پس خواستن ، طلب رد کردن مال داده شده ، رد کردن پس دان است ، استرداد ، پس گرفتن ، پس خواستن است
پس دادن: در مقابل پیش دادن است ، چیزی که قبلاً داده شده را رد کردن و باز گرداندن خواه دادن آن ناشی از عمل حقوقی باشد یا خیر ، دان اعم از سپردن است زی ...
پدیده : چیزی است که در طبیعت یا در جامعه پدید آمده است و قابل حس ویا قابل درک است
تقبّل: برعهده گرفتن
مراتب : ۱ - مرتبه ها ، رتبه ها ۲ - موضوع ، قضیه ، ۳ - مطالب
عمدتاً: غالباً، اغلب ، بیشتر
به فکر افتادن : شروع به فکر کردن و تصمیم گرفتن به انجام کاری
به ظاهر: در ظاهر ، آنچه از ظاهر فهمیده می شود ممکن است در واقع آنگونه نباشد
نقض حق: انکار و تضییع و تجاوز به حق دیگری است
نقض قانون: تخلف از قانون ، مخالفت با قانون ، سر پیچی از قانون ، حریم قانون شکستن ، با ارتکاب عملی که مخالف قانون است حریم قانون شکسته می شود یعنی قان ...
به بار آمدن : ۱ - بوجود آمدن مانند از سیل خسارات زیادی به بار آمده است ۲ - میوه دان مانندباغ امسال به برآمد ۳ - تربیت شده و پرورش یافتن مانند او خوب ...
به اطلاع می رساند : جهت اطلاع اعلام میدارد
برداشتن مقابل گذاشتن است همه معانی به نوعی به معنی بر گرفتن راجع است
بهم برخورد: موجب رنجش و آزار و ناراحتی من شد، رفتار برخورده چون موهن است آزار دهنده است
برخورد قانونی کردن یعنی برابر قانون رفتار کردن است ، واکنش قانونی نسبت به یک عمل غیر قانونی
برخورداری: یعنی داشتن ، برخوردار از حق یعنی دارا بودن حق است
برطبق قانون یعنی برابر قانون ، وفق قانون ، مطابق قانون، بر پایه قانون ، بر اساس قانون ، بموجب قانون ، برحسب قانون ، بر معیار قانون ، مستنداً به قانون
برابر یعنی مساوی برابری تساوی است برابری در برابر قانون یعنی هیچ چیز مایه تفاوت بعضی بر بعضی دیگر نیست بدین ترتیب رنگ ، نژاد ، دین ، مذهب و قومیت و غ ...
قبح شکستن و قبح شکنی : مرتکب کار قبیح و زشت شدن، قبح حد و مرز ی دارد ورود به آن مستلزم شکستن حدود و ثغور آن است
بد جنس: بد ذات کسی که اندیشه و رفتار بد دارد ، شیطان صفت نیز گویند چون ذات شیطان بد است و منشاء هر بدی است
رُسته از ریشه رُستن به معنی روییده شده است از مصدر رُستن به معنی روییدن و رشد و نمو کردن است نورُسته یعنی تازه روییده ، نورس ، نورسیده، نونهال ، نودم ...
دیدن کردن : بازدید کردن
عذرخواهی: بیان ندامت و اظهار تأسف از رفتار خود شخص است
عدم: نبودن و نداشتن
استفاده بهینه: استفاده مطلوب ، استفاده ای که مقرون به کمال مطلوب باشد
ذمّه: ظرف مال کلی است
رهش: رهیدن ، رستن، آزادکردن ، رهایی ، آهسته رهش یا پیوسته رهش قرصی که طولانی اثر است فرایند آزاد سازی اثر دارو بطور پیوسته و آهسته در بدن است
بر گردن گرفتن: بر عهده گرفتن، بر ذمه گرفتن یعنی تعهد کردن و متعهد شدن است
تجدید نظر کردن: دوباره بررسی کردن
تجدید جلسه: دوباره تشکیل دادن جلسه ، برگزاری جلسه جدید
قیم : کسی که قایم به امری است یعنی به کار کسی قیام می کند سرپرست را از این جهت قیم که امور مولی علی قیام می کند در قدیم خدمتکار را نیز قیم می گفتند چ ...
شرکت کردن در مسابقه: انجام دادن مسابقه، شرکت کردن در جلسه: حضور یافتن در جلسه ، بطور کلی شرکت کردن به معنی انجام دان کاری با دیگران یا همراه شدن با د ...
پروپوزال : پیشنهاد نامه پژوهشی که حاوی مسیر ، مراحل ، مراتب و اهداف پژوهش است که یک پژوهشگر علمی آماده و ارائه می دهد
مُلَثًم: نقابدار
شرایط: اوضاع و احوال
دروغ محض است : , دروغ صرف است ، یعنی اینکه کاملاً و تماماً در وغ است
معرفت تفصیلی: شناخت کامل ، علم به موضوع از سایر جهات است
به موجب قانون : برابر قانون ، بر طبق قانون
همت : اراده قوی همراه مساعی جدی برای رسیدن به هدف
محمل قانونی ندارد : قانونی نیست ، نمی توان آنرا حمل بر قانون کرد، غیر قانونی است
وجاهت قانونی ندارد: قانون آنرا موجه نمی داند ، مستند به قانون نمی باشد ، منطبق با قانون نیست
عهده به معنی گردن است و تعهد به گردن گرفتن ویا برگردن نهادن است بطوریکه گاهی اشخاص با قصد و رضای خود عملی اعم از فعل یا ترک فعل را برعهده می گیرند که ...