نخ نما
/naxnamA/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
پست، دون، ژنده، نخ نما
مندرس، نخ نما
چسبناک، کهنه، نخ نما، رنگ ورو رفته
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
زیاد استفاده شده
کهنه، مستعمل، فرسوده، ساییده.
استدلال های نخ نما: دلیل های مرسوم و بی مایه و از اثر افتاده.
واژه های نخ نما: از شدت استعمال بی اثر و بیهوده.
کهنه، مستعمل، فرسوده، ساییده.
استدلال های نخ نما: دلیل های مرسوم و بی مایه و از اثر افتاده.
واژه های نخ نما: از شدت استعمال بی اثر و بیهوده.
منسوخ