نابخردی، بی احتیاطی، بی تدبیری، بی مبالاتی
بی تدبیری
/bitadbiri/
برابر پارسی: نابخردی
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
- سوء تدبیر ؛ بداندیشی. تدبیر بد : چون امیر سیف الدوله شکل حال ورکاکت عقل و فترت رای و تناقض اهوای و سوءالتدبیر آن قوم مشاهدت کرد. ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی ) .