قافیه و ردیف در بیت زیر به ترتیب کدام است ؟ « نگر تا جه گفتست مرد خرد. که هر کس بد کرد کیفر برد » الف) خرد,برد – ندارد ب) ندارد – خرد ,برد ج) مرد خرد , کیفر برد – ندارد د) ندارد – مرد خرد , کیفر برد
آرایه های تضاد در کدام یکی از بیت های زیر وجود دارد ؟ الف) زان پیش که در باغ وصال تو دل من از داغ فراق تو براسود برفتی ب) آهنگ به جان من دلسوخته کردی چون در دل من عشق بیفزود برفتی ج) چون آرزوی تنگ دلان دیر رسیدی چون دوستی سنگدلان زود برفتی د) ناگشته من از بند تو آزاد بجستی ناکرده مرا وصل تو خشنود برفتی
در کدام بیت آرایه « مراعات نظیر» وجود دارد ؟ الف) بی وفا نگار من می کند به کار من. خنده های زیر لب عشوه های پنهانی. ب) یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم. رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی. ج) ز تو گر تفقد و گر ستم بود آن عنایت و این کرم. همه از تو خوش بود ای صنم چه جفا کنی چه وفا کنی. د)ترش بنشین و تندی کن که ما را تلخ ننماید. چه میگویی چنین شیری که شوری در من افکندی.
استعاره مکینه در بیت زیر کدام است ؟ « بساط سبزه لگد کوب شد به پای نشاط. ز بس مه عارف و عامی به رقص برجستند » الف) به رقص برجستند ب) عارف و عامی ج) لگد کوب شدن د) پای نشاط
کدام شاعر از نظر زمانی بر دیگران مقدم تر است ؟ الف) پروین ب) بهار ج) قاآنی د) شهریار
کدام مورد اثری از فریدون مشیری است ؟ الف) آه باران ب) سوته دلان ج)کرامت آبی د)ازین اوستا
مفهوم « صد زبان » در بیت زیر کدام است ؟ « صاحب سری عزیزی صد زبان گر بدی آنجا بدادی صلحشان » الف) معترض و گله مند ب) سخن چین و حراف ج) فصیح و بلیغ د) فتنه انگیز و جاسوسی
بوستان سعدی در کدام قالب شعری می باشد ؟ الف) مثنوی ب) قصیده ج)غزل د) رباعی
کتاب (در خیانت روشنفکران) اثر کیست ؟ الف)صادق هدایت ب) زرین کوب ج) ملک الشعرای بهار د) جلال آل احمد
متن زیر از کیست و از چه نوع سخنوری می باشد ؟ « عبارتی است که در آن گوینده را در آن مقصد و مرادی به جز بیانی ساده و ادعای قصد خالی از احساسات و هیجانات درونی نباشد » الف) فروغ الزمان فرخزاد – سخن مظلوم ب) ملک الشعرای بهار – نثر ج) جلال الدین همای – نثر مسجع د) زرین کوب – سخن مظلوم
« شهری چون بهشت – نفرین زمین » به ترتیب از آثار چه کسانی هستند ؟ الف)سیمین دانشور – جلال آل احمد ب) جلال آل احمد – صادق چوبک ج) سیمین دانشور – جمال میر صادقی د) جمال زاده –صادق هدایت
کدام اثر بر وزن شاهنامه است ؟ الف)بوستان ب) خسرو و شیرین ج)منطق الطیر د) مخزن الاسرار
کدام شاعر رباعی پرداز است ؟ الف)بهار ب) باباطاهر ج) خیام د) فایز
« همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی » الف) هندی ب) عراقی ج) خراسانی د) بازگشت ادبی
الف) عبید زاکانی ب) خواجوی کرمانی ج) مسعود سعد سلمان د) فخرالدین عراقی
الف) قافیه در این نوع شعر اختیاری است و هر کجا که ضرورت معنایی وجود داشته باشد شاعر از آن بهره می برد . ب) شعری است که نه تنها در آن تساوی مصرع ها لازم نیست . و قافیه اختیاری است . بلکه وزن هم ندارد. ج) در شعر نو طول مصرع ها و تکرار قافیه کاملا در اختیار شاعر است . د) نام دیگر شعر نو آزاد یا نیمایی است .
« گفت شما لذت یافت و حلاوت وجدان را نیافته اید معذورید » الف) کار درویش مستمند برآر که تورا نیز کارها باشد ب) پیشه آموز ای پسر که تو را پیشه باشد امان زدرویشی ج) گم شده گرچه حقیر است مگوی که عنان از طلبش یافته به د) لئیم گر به شتر بخشدت عطا مستان که این ز عادت اهل کرم برون باشد.
معنی عبارت زیر کدام است ؟ « در این جمله این کار دراز است و تو نادان وار بر مرکب تمنی سوار شده ای و در عرصه تصلف می خرامی » الف) خلاصه این ماجرا طولانی است و تو همچون آدمی نادان سوار بر مرکب ...
الف) خواری را تحمل ناکردن ب) پیشگیری از خطا کاری ج) چشک پوشی از کاستی ها د) روی از خلق برتافتن
خوان بزرگان اگر چه لذیذ است خرده انبان خود به لذت تر. الف)قناعت ب) ترک لذات ج) پرهیز از حرام د) بی اعتنایی به مادیات
ویس و رامین اثر کیست ؟ الف(منوچهر دامغانی ب) مسعود سعد سلمان ج) ناصر خسرو قبادیانی د) فخر الدین اسعد گرگانی
« به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید / که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها » الف) شیخ را بردند تا دیر مغان / آمدند آنجا مریدان در فغان ب) چو نهاد آن شیخ بر زنار دست /جمله را زنار می بایست بست ج) ما باده زیر خرقه نه امروز می خوریم/صد بار پیر میکده این ماجرا شنید د) این راه را نهایت صورت کجا توان بست/ کش صد سال منزل بیش است در بدایت
« مرا مگوی که خاموش باش و دم درکش. که در چمن نتوان یافت مرغ را خاموش » الف)فراموش کردن ب) صبور بودن ج) بی قراری کردن د ) سکوت کردن
معنای کلمات « ساری و شاذ » به ترتیب کدامند ؟ الف) با نشاز –تیز ب) نفوذ کننده – نادر ج) مسرور – طرب جوی د) سروری – تیزی
« از بحر دفع غم به کسی گر بری پناه. هم غم به جای ماند و هم آبرو رود » الف) به دست من و توست نیک اختری. اگر بد نجویم نیک اختریم. ب) آدمی گرچه بر زمانه مهست. ز آدمی خام دیو پخته بهست. ج) دست طمع چو پیش دیگران دراز می کنی. پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش. د) به دشمن رسد آنچه باشد به گنج. بده تا روانت باشد به گنج.
« به خونبهای منت کس مطالبت نکند » الف) گرفتگان ارادت به جور نگریزند ب) روندگان مقیم از بالا نپرهیزند ج) حلال باشد خونی که دوستان ریزند د) رواست گر همه عالم به جنگ برخیزند
« مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل سورت مکتوب » الف) استفاده عملی ب) رعایت اعتدال ج) خوب به خاطر سپردن د) ترجیح تفسیر بر ترجمه
«یار بدان شریک معصیت است و مستوجوبت عقوبت » الف) پرهیز از کمک به انسان های ناشایست ب) بازدانستن بدان از ناشایست ج) دوری از شرک و گناه د) ترس از بدفرجامی
« حالی از آن خطه قلم برگرفت. رسم بد و راه ستم برگرفت » الف) به حساب رسیدگی کرد ن. ب) عفو کردن و بخشیدن ج) افزودن ظلم و ستم د) مالیات گرفتن
الف) نیرنگ ب) نفاق ج) مدیحه د) مداهنه
الف)بزن که قوت بازوی سلطنت داری. که دست همت مردانت یاری. ب) بی مگس هرگز نماند عنکبوت. روز را روزی رسان پر میدهد. ج) روزی نگر که طوطی جانت سوی لبت. بر بوی پسته آمد و بر شکر اوفتاد. د) قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ. یا رب چه گدا همت و بیگانه نهادیم.
« که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد. خطا بود که نبینند روی زیبا را » الف) پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور. خوش عطا بخش و خطا پوش خدایی دارد ب) ای که گفتی نه صواب است نظر بر روی خوبان. از صواب اهل نظر باز شناسد خطا را ج) ما چو نشانه ی پای به گل در بمانده ایم. خصم ان حریف نیست که تیرش به خطا رود د) خطای بنده نگیری که مهتر ان ملکوت. شنیده اند نصیحت از کهرتان خدم.
« گفتم بگیرمش مگرم درد اشتیاق. ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم » الف) چهار ب) پنج ج) شش د) هفت
« فیض روح القدس ار بار مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد » الف) تلاش عاشق ب) شفاعت جبرئیل ج) تعالی روح د) عنایت معشوق
الف) نیکم نظر افتاد بر آن منظر مطبوع .کاول نظرم هر چه وجود از نظر افتاد ب) در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش . ما هیچ نگفتیم و حکایت به در افتاد ج) با هر که خبر گفتم از اوصاف جمالش . مشتاق چنان شد که چو من بی خبر افتاد د) صاحب نظران این نفس گرم چو آتش . دانند که در خرمن من بیشتر افتاد
که عاشق وقت باشد که از عشق چنان غصه و درد بیند مه وصال باشد نه غم هجران خورد . همه خود را به عشق داده باشد. الف) در شهر دلم بدان گراید صنما . کو قصه عشق سراید صنما ب) کارم اندر عشق مشکل می شود . خان و مانم در سر دل می شود ج) چو از تو به جز عشق نجویم به جهان . هجران و وصال تو مرا شد یکسان د) مسکین دل من ضعیف و عشق تو قوی ست . بیچاره ضعیف کش قوی باید زیست
جامی است در او آب خوش و آسوده اندر وسطش کشتی قیر اندوده کشتی بانی در آن به رنگ دوده بر جای نشسته و جهان پیموده
آیا میشه علق رو معادل تکامل معنی کرد؟ العلق اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ(١) خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ(٢) با توجه به معانی که در تفسیر برای این کلمه اومده و شروع وحی با این کلمات آیا میشه علق رو تکامل انسان معنی کرد یا نه؟ آیا میشه علقه و معلق و تعلیق رو به حرکتی چرخشی و گردشی و چسبندگی معنی کرد؟ اساتید عزیز لطفاً با نظرات خوبتون راهنمایی بفرمایید. سپاسگذارم.
الزمر اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ) با توجه به کلام قرآن که خواب رو مشابه مرگ گفته. تشابه و اختلاف خواب با مرگ چیه؟
معنای ( هلع ) چیزی را داغ نوشیدن، سرعت بدون دقت، کاری را بدون اندیشه انجام دادن، قورت دادن بدون جویدن، فکر سرسام آور، پریشانی بدون عملکرد، طماع وحریص، بی ظرفیت بودن. . . ناسپاس... قرآن انسان رو هلوع خطاب کرده. آیا کسی معنی کاملتر و جامع تر برای این کلمه میشناسه؟