اسم پسر - صفحه 7

ترکیب دو اسم محمد و زمان ( ستوده و روزگار )، از نام های مرکب، ا محمّد و زمان

آن که یا آنچه سفیدی آن آمیخته با سرخی ( گندمگونی ) باشد، از صحابه ی پیامبر اسلام ( ص )، ( مصغر اَصْ ...

نام نخستین پادشاه ایران از سلسله ی ماد، ( اَعلام ) ( = دیا اکو )، پسر فرورتیش، نخستین شاه ایران [حد ...

نام پرنده ای سیاه رنگ در هندوستان که مانند طوطی سخن گو است، طوطی، ( = ساروک ) نام پرنده ای سیاه رنگ ...

ترکیب دو اسم محمد و فاضل ( ستوده و نیکو )، از نام های مرکب، ا محمّد و فاضل

عنوانی که به شاه زادگان دوره صفوی و قاجار داده می شد، ( در قدیم ) در دوره ی صفوی و قاجار عنوانی که ...

ترکیب دو اسم محمد و رشید ( ستوده و شجاع )، از نام های مرکب، ا محمّد و رشید

از شخصیت های شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه کیانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) نام پسر منوچهر یکی ا ...

دارنده، مالک، هم نشین و هم صحبت، یار، فرمانروا و حاکم، دارا، ( منسوخ ) سرور، آقا، ( در عرفان ) یار ...

روزی دهنده، از نام های خداوند

لایق، درخور، شایسته، سزاوار

بزرگی و منزلت، نام نوازنده نامدار دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی، [ ( بار = رخصت، اجازه، بد/ badـ/ و ...

ترکیب دو اسم محمد و ناصر ( ستوده و یاری دهنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ناصر

ترکیب دو اسم امیر و سالار ( فرمانروا و رهبر )، امیر و پادشاه سپهسالار، حاکم سپهبد، فرمانده ی صاحب ا ...

آتش بزرگ، بالاترین سوگند، ( اَعلام ) ) از نام های شاهنامه، ) فرزند بیژن فرمانروای سمرقند که با یزدگ ...

مقدس، ( =آردا، ārdā )، آردا

شکر کننده، سپاس گزار، ( در قدیم ) ( در حالت قیدی ) در حال شکرگزاری، شکرگزار، کسی که در حال شکرکردن ...

ترکیب دو اسم عبد و احد ( بنده و یکتا )، بنده ی خدای یکتا و یگانه

با ادب، با فرهنگ، زیرک، سخن شناس، نگاهدارنده ی حد همه چیز، دانشمند، خداوند ادب، آن که در علوم ادبی ...

راستی، حقیقی، واقعی، ( در قدیم ) راست قامت، در نهایت صداقت و درستی

ترکیب دو اسم فیض و محمد ( بخشش و ستوده )، از نام های مرکب، ( فیض و محمّد )

علم، معرفت، آگاهی، شعور، خرد، دانایی، اندیشه، فرهنگ، مجموعه ی اطلاعات یا آگاهی ها درباره ی یک پدیده ...

ترکیب دو اسم حفیظ و الله ( نگهبان و خدا )، کسی که خداوند نگهدار اوست

آران، سرزمین آریایی ها، ( = الان، اران ) [اران/arrān/ = آران، آلان و الان: آر ( = آریا )، ان ( پسون ...

توجه، نگرش، مهربانی، لطف

مبارک، خجسته، خوش یمن، خوشبختی، سعادت، خوش یمنی، ( اَعلام ) ) سعدابن ابوبکر: [قرن هجری] اتابک فارسی ...

روز دهم ماه محرم که روز شهادت امام حسین ( ع ) است، عاشورا، روز دهم از ماه محرم

فاضل تر، برتر از دیگران در علم و هنر و اخلاق، برترین، برتر از دیگران در علم و هنر و اخلاق و مانند آ ...

آریایی، منسوب به قوم آریایی، ( آری= آریا، او /، u/ ( پسوند نسبت و شباهت ) )، شبیه آریائیان، ( آری = ...

ترکیب دو اسم محمد و عیسی ( ستوده و نجات دهنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و عیسی

بنده ی خدای توانا، بنده ی خدای قاهر، ( دراعلام ) عبدالجبار علوی محمودی ( زینبی علوی ) از شاعران عهد ...

شهرنشینی، تمدن، زندگی شهروندان، ( کردی )، زندگی شهری

ترکیب دو اسم وحید و رضا ( یکتا و خشنود )، از نام های مرکب، ( وحید و رضا )

ترکیب دو اسم امین و رضا ( امانت دار و خشنود )، راضی و خشنود، درستکار و امانتدار، رضای درستکار و اما ...

آفریننده، از نام ها و صفات خداوند، آن که کسی یا چیزی را پدید می آورد، به وجود آورنده، از نام های خد ...

ترکیب دو اسم عماد و رضا ( تکیه گاه و خشنود )، از نام های مرکب، ( عماد و رضا )

ترکیب دو اسم سعید و رضا ( سعادتمند و خشنود )، از نام های مرکب، سعید و رضا

آنچه بوده است، نام پسر کاکی از سران دیالمه، شجاع، ( اَعلام ) نام پسر کاکی از سران دیالمه [قرن و هجر ...

جاوید، جاویدان، دارای روان جاوید، انوشروان، ( = انوشروان )، نام یکی از پادشاهان نامدار ساسانی ملقب ...

فرمان بردار، مطیع، عبد، بنده

ترکیب دو اسم محمد و رفیع ( ستوده و بلند )، از نام های مرکب، ا محمّد و رفیع

باهوش، عاقل، آگاه، زیرک، هوشمند، زرنگ، خردمند، ( پهلوی ) ( = هوشیار، هشیوار )، کسی که دارای هوش است ...

بنده پروردگار هدایت کننده، بنده ی خدای هادی، ( اَعلام ) عبدالرشید غزنوی: شاه سلسله ی غزنوی [، قمری] ...

بنده خواهنده، نام پدر بزرگ حضرت محمد پیامبر اسلام ( ص )، بنده ی مطَلِب، ( اعلام ) عبدالمطلِّب بن ها ...

نیکان، نام یکی از سرداران دیلمی، علت و سبب، وهان، ( در پهلوی ) بهانه، علت، سبب

کسی که سجده می کند، سجده کننده، ( عربی ) ( در قدیم ) آن که سجده می کند

بسیار شکر کننده، پاداش دهنده، نامی از نام های خداوند، شکرکننده سپاسگزار، پاداش دهنده ی بندگان، از ن ...

ترکیب دو اسم امیر و صدرا ( پادشاه و ارج دهنده )، پادشاه و امیری که بزرگ و مهتر است، امیر والامقام

ترکیب دو اسم امیر و عطا ( پادشاه و بخشش )، ( به مجاز ) امیر و پادشاه بخشنده، پادشاه و حاکم انعام ده ...

ترکیب دو اسم محمد و صفا ( ستوده و صمیمیت )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و صفا

ترکیب دو اسم محمد و پرهام ( ستوده و ابراهیم )، از نام های مرکب، محمّد و پرهام

نگهبان درستکاران، نگهدارنده ی خشم، نام چند تن از شاهان سلسه اشکانی، ( اَعلام ) نام پنج تن از شاهان ...

سوار بر اسب، ( به مجاز ) دلاور، جنگجو، دلیر

سالم تر، درست تر، بی گزندتر، نام ساربان پیامبر اسلام ( ص )، ( در قدیم )، تندرست تر، بی خطرتر، ) نام ...

موجب ترقی دین و آیین، موجب ترقی آیین و کیش، ( اَعلام ) ) کمال الدین اسماعیل: ( = کمال اصفهانی ) [قر ...

آن که به آئین و دین خود ارزش دهد، روشنی دین، ( اَعلام ) ) شیخ محمّد ابن حسین عاملی ( منسوب به جبل ع ...

سرزمین فراز، زمین های بلند، تپه، نتیجه، امید، ( عربی )، سرزمین بلند، تپه ها، ثمره، سود، فایده

منسوب به رام، مأنوس، موافق، سازگار، شاد و خوشحال، نام روز بیست و یکم از هر ماه خورشیدی در ایران قدی ...

ترکیب دو اسم محمد و شفیع ( ستوده و شفاعت گر )، از نام های مرکب، ا محمّد و شفیع

خاطره، ماندگار، اثر، نشان، به جا مانده از کسی، آنچه از کسی یا چیزی باقی می مانَد و خاطره ی او را در ...

امیر، سردار، شاهزاده، شادابی و تر و تازگی، [نوی /novi/= نو بودن، تازگی، ( در قدیم ) ( به مجاز ) شاد ...

کوه بلند و بزرگ، نام رشته کوهی در شمال ایران، نام پهلوانی افسانه ای، ( پهلوی )، کوه بلند، کوه بزرگ، ...

نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان، نام قدیمی ایران، ) نام سرزمینی در شمال غربی ایران و مغرب دریای ...

پیک، نگهبان، نام برادر بزرگ حضرت موسی ( ع )، ( در قدیم ) قاصد و پیک شاه که زنگوله ای بر کمر می بست ...

بنده خدای جاوید، بنده ی خدای جاوید، ( اَعلام ) عبدالباقی تبریزی خوشنویس معروف قرن هجری، ( عربی ) بن ...

افسانه سرا، قصه گو، افسانه گوینده، افسانه گویندگان

حکیم و فیلسوف مشهور یونانی ملقب به معلم اول، ( معرب یونانی، Aristotle ) ( = ارسطاطالیس ) [، پیش از ...

آن که در نزد خداوند دارای قدر و منزلت و محبوبیت است، ( عربی ) ویژگی آن که در نزد خداوند دارای قدر و ...

بندگان، عبادت کنندگان، ( جمع عَبد )، [اگر عَباد / abbad/ تلفظ شود به معنی بسیار عبادت کننده می باشد ...

چتر، سایبان، چادر، sēwān )، جمع سیو به معنی سیب ها، ماه

ترکیب دو اسم امیر و صالح ( پادشاه و شایسته )، پادشاه و امیر نیکو رفتار، حاکم شایسته، امیر لایق

قید و بند، سیاه، تیره گون، آثار نو، تیرگون، بند و قید، ( اَعلام ) نام پدرِ ابراهیم ( ابواسحاق ابراه ...

آفریده خداوند، داده شاه، بخشیده شاه، ( = شاه داد ) [شاه ( در عرفان ) = خداوند، داد = داده، آفریده]، ...

افراشته، مرتفع، بلند، ( به مجاز ) با اهمیت، ارزشمند، عالی، از نام های پروردگار، ( اَعلام ) نام شهری ...

ترکیب دو اسم محمد و ایلیا ( ستوده و الیاس )، از نام های مرکب، ا محمّد و ایلیا

پادشاه جوانمرد، پادشاه بخشنده، پادشاهِ جوانمرد، شاه بخشنده

پادشاه، حاکم، فرمانروا، ( به مجاز ) سرور و بزرگ، عزت، سلطان، والی، ( به مجاز ) حرمت، آبرو، ( اَعلام ...

ترکیب دو اسم محمد و سلیم ( ستوده و سالم )، از نام های مرکب، ا محمّد و سلیم

مبناها، پایه ها، ( به مجاز ) بزرگان، کارگزاران و کارگردانان حکومت، رکن ها، اعیان، کنایه از بزرگان و ...

آراز، رود ارس، به معنی رود ارس، ( اَعلام ) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه

پاک و مقدس، اسپنتا، مقدس قابل ستایش

ترکیب دو اسم امیر و احمد ( پادشاه و بسیار ستوده )، امیر بسیار ستوده، پادشاه و حاکم ستوده شده، فرمان ...

بهار، نام دو ماه از سال قمری، فصل اول سال، ( در تصوف ) مقام بسطت در قطع مسافت سلوک، ( اَعلام ) ابن ...

بنده ی کوچک خدا، بنده ی خدا، ( اَعلام ) ) عبیدالله ابن فاطمی: ملقب به مهدی، نخستین خلیفه [، قمری] و ...

جوانمردی، مردانگی، ( در فقه ) ملازمت عادات پسندیده و پرهیز از عادات مکروه و داشتن بزرگ منشی و بلند ...

صاحب اسب تندرو، نام سومین پادشاه سلسله کیانی، ( در اوستایی ) به معنی صاحب اسب تندرو، صفتی برای خورش ...