اسم پسر - صفحه 8

پدرِ خاک، از کنیه های حضرت علی ( ع ) امام اول شیعیان، از کنیه های حضرت علی ( ع )، امام اول شیعیان [ ...

خون، به رنگ خون، ( به مجاز ) سرخ رنگ، ( به مجاز ) سرخ، ( اَعلام ) ) نعمان ابن منذر [، میلادی] دارای ...

روشنایی دین، فروغ دین، ( در اعلام ) نام چندین شخص از مشاهیر تاریخی، نور خدا

رنگ خوب، دارای رنگ نیکوتر، نکوتر رنگ، رنگِ نیکوتر، مرکب از به ( بهتر، خوبتر ) + رنگ

مانند پادشاهان، سروران و بزرگان، ( کیا، وش ( پسوند شباهت ) )، ویژگی آن که مثل پادشاهان، سروران و بز ...

ترکیب دو اسم محمد و سالار ( ستوده و رهبر )، از نام های مرکب، ا محمّد و سالار

بخشش، جوانمردی، عطا، کرم

شکرگزاری کردن، ستایش کردن، ( الحمد ) نام اولین سوره ی قرآن مجید، سپاس و ستایش کردن، شکر، سپاس، الحم ...

خوب، پسندیده، زیبا، چابک، هوشیار، نیک نژاد، نام پسر گودرز سردار ایرانی، ( = هجیر )، چالاک، ( در حال ...

نترس شدن، ایمنی، حفاظت، زنهار، آرامش، عنایت، بی بیم شدن، بی ترس، ایمن، پناه

منسوب به امیر، امیرانه، شاهانه، ( میر = امیر، ان ( پسوند نسبت ) )، ( میر = امیر + ان ( پسوند نسبت ) ...

ترکیب دو اسم محمد و شایان ( ستوده و سزاوار )، از نام های مرکب، ا محمّد و شایان

بازگشت دهنده، بازگرداننده، ماهر، با تجربه، از نام ها و صفات خداوند، ( عربی )، زبردست، کارآزموده، ( ...

رمه یار، چوپان، گوسفندچران، ( = رمیار )، رمه یار چوپان، شبان

ترکیب دو اسم محمد و صابر ( ستوده و شکیبا )، از نام های مرکب، ا محمّد و صابر

موجب سرافرازی آیین، سبب رفعت و بزرگی دین، ( عربی )، موجب بلندی آیین و کیش، ( اَعلام ) ) قهرمان یکی ...

جوانمرد و بخشنده، دارای آثارِ مفید، پر برکت

فاتح، پیروز، از القاب حضرت علی ( ع )، ( اَعلام ) نام حضرت علی ( ع ) در زبور داوود، فاتح پیروز از ال ...

حمایت کننده، پشتیبان، نگهبان، منسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام، آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیز ...

فرا رسیدن، نشیب، سرازیری، پایین، قرار گرفته در مرتبه ی پایین از جهت مقام، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ...

برنده همچون شمشیر در راه دین و آیین، شمشیر دین، ( اَعلام ) ) سیف الدین ابوبکر محمّد ابن ایوب: شاه ا ...

بنده ی هدایت شده، بنده ی حضرت مهدی ( عج )، بنده ی مهدی، ( به مجاز ) دوستدار و ارادتمند امام زمان ( ...

ترکیب دو اسم محمد و عرشیا ( ستوده و ملکوتی )، از نام های مرکب، ا محمّد و عرشیا

ترکیب دو اسم محمد و رئوف ( ستوده و بسیار مهربان )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و رئوف

بسیار مهربان، بسیار دوستدار، از نام های پروردگار، از نام ها و صفات خداوند، از نامهای خداوند

مبارک، فاتح، خجسته، کامیاب، خوشحال، ( = فیروز )، غلبه کننده بر حریف در جنگ یا مسابقه، فرخنده، ( در ...

ترکیب دو اسم امیر و کیان ( فرمانروا و پادشاهان )، امیر پادشاهان، پادشاه پادشاهان، امیر و پادشاه بزر ...

فرستاده شده، فرستنده، رسول صاحب کتاب، ساده و روان، ( در حدیث ) ویژگی روایتی که تمام یا بعضی از راوی ...

دارای عزت و قدرت و کیفیت، حامی و پشتیبان، ( سان = کیفیت، چگونگی، قدرت، عزت، یار ( پسوند دارندگی ) ) ...

مشهور، سرشناس، عمل خیر، ( در تصوف ) خداوند، ( به مجاز ) مهم، اصلی، مقرب، نزدیک، ( عربی )، آنچه در ن ...

( مجاز ) آن که به خواست و آرزویش رسیده است، پیروز، موفق، آن که به خواست و آرزویش رسیده باشد

باهوش، زرنگ، هوشیار، خردمند، ( هوش، مند ( پسوند دارندگی و اتصاف ) )، صاحب هوش، عاقل، بخرد، دارای هو ...

ترکیب دو اسم علی و پاشا ( بلندقدر و بزرگ )، از نام های مرکب، علی و پاشا

نام برادر داریوش و پسر ویشتاسپ، افزایش یابنده، افزوده، نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی و پسر ویشتاسب

ترکیب دو اسم محمد و حنیف ( ستوده و راستین )، از نام های مرکب، ا محمّد و حنیف

ترکیب دو اسم محمد و معراج ( ستوده و عروج )، از نام های مرکب، ا محمّد و مِعراج

دارنده، ثروتمند، از نام های پروردگار، داریوش سوم از پادشاهان ایران، برخوردار از چیزی یا در اختیار د ...

ترکیب دو اسم محمد و عظیم ( ستوده و بزرگ )، از نام های مرکب، ا محمّد و عظیم

آرشان، دلیر، دلاور، نام پسر اردشیر دوم، درست، ) نام پسر ارته باز که یونانیان وی را «آرسنیس» نوشته ا ...

پدربزرگ، در دورۀ قاجار وزیر بزرگ، حاکم محلی، پادشاه، ( ترکی )، ( در قدیم ) در دوره ی قاجار، لقبی که ...

منسوب به سام، آتش، ( سام، ین ( پسوند نسبت ) )، ( سام )، نام روستایی در نزدیکی همدان

پادشاه بزرگ و والامقام، پادشاه عادل، نام پادشاه سوم از سلسله کیان، ( در پهلوی ) «کی نیک نام»، ( اَع ...

روشنایی، چراغ

ترکیب دو اسم محمد و سهیل ( ستوده و نام ستاره ای درخشان )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهیل

کوشش کننده، جهاد کننده در راه خدا، ویژگی آن که به خاطر وصول به هدف های غیر شخصی مانند اشاعه ی دین و ...

تهمورث، ( = تهمورث )، از شخصیتهای نام پسر هوشنگ پادشاه پیشدادی

ترکیب دو اسم همت و الله ( اراده و خدا )، اراده و خواست خدا

گشاینده و فتح کننده ی سرزمین ها در جنگ، پیروز، ( عربی )، ( در حالت قیدی ) با حالت برنده و پیروز

ترکیب دو اسم محمد و طیب ( ستوده و پاک )، از نام های مرکب، ا محمّد و طیب

ترکیب دو اسم محمد و یاسر ( ستوده و سلاخ شتر )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و یاسر

ترکیب دو اسم مجید و رضا ( بزرگوار و خشنود )، از نام های مرکب، مجید و رضا

گران بها، باارزش، عالی، نیکو

سوار دلاور، چالاک و ماهر در اسب سواری، ( = شاه سوار )، ماهر در سوارکاری، ( در قدیم ) ( به مجاز ) شخ ...

ترکیب دو اسم محمد و نعیم ( ستوده و نعمت )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و نعیم

راستین، مستقیم، ثابت و پایدار در دین، معتقد به اسلام، ( عربی )، درست و پاک، ( در ادیان ) معتقد به ی ...

ترکیب دو اسم محمد و حافظ ( ستوده و نگهبان )، از نام های مرکب، ا محمّد و حافظ

غیرتمند و غیور، جوانمرد، نیرومند، ( اَعلام ) نام پسر کسی که در زمان شاپور اول می زیسته و نام او در ...

بنده خداوند مهربان، بنده ی نیکویی کننده، ( عربی )، بنده ی خدای نیکویی کننده، ( اَعلام ) عبداللطیف: ...

جاویدان، بی مرگ، بی مرگ و جاویدان، باظرافت، جاودان

بهترین نام، بالاترین نام، دارای نام باشکوه و زیبا، نام یکی از سرداران شاپور

نیکوکار، ( اَعلام ) نام فقیه حَنبلی مذهب از دواسِر نَجد

آبگیر، تالاب، آبگیری است بین مکه و مدینه در ناحیه ی جحفه، روز یا واقعه غدیر که در میان مسلمانان حائ ...

ترکیب دو اسم محب و الله ( دوستدار و خدا )، دوستدار و دوست دارنده ی خدا

مولود با شکوه، زاده با شکوه و جلال، زاده ی با شأن و شکوه و شوکت، داده شکوه و جلال

فرمانده سپاه، سپهسالار، فرمانروا، پادشاه

نصیحت کننده، پند دهنده، خیرخواه، ( در قدیم ) دلسوز

پیشوای دین، دارای برتری در دین، لقبی است که به بعضی از علمای اسلام داده اند، ( اَعلام ) ) صدرالدین ...

تکیه گاه و ستون دین، تکیه گاه کیش و آیین، ( اَعلام ) ) عمادالدین باکالیجار: شاه [، قمری] دیلمی فارس ...

ترکیب دو اسم جعفر و صادق ( جوی و راستگو )، جعفر: در لغت به معنای رود و رودخانه است و نیز بمعنای جوی ...

گروه مسافرانی که باهم سفر می کنند، [مجاز] چیزی که اجزای آن به دنبال هم می آید، گروه مسافرانی که با ...

چراغ آیین، چراغ دین، ( اَعلام ) ) سراج الدین ارموی: [، قمری] متکلم مسلمان ایرانی، از مردم ارومیه، م ...

ترکیب دو اسم محمد و مسعود ( ستوده و نیک بخت )، از نام های مرکب، ا محمّد و مسعود

کودک پرگوشت و خوب صورت، مرد درشت اندام، پرهود، فلزی که رنگ آن به علت حرارت دگرگون شد است

حمله کننده، لقب امیر المومنین علی ( ع )، ( اَعلام ) از القاب و صفات حضرت علی ( ع )

ترکیب دو اسم محمد و طارق ( ستوده و ستاره )، از نام های مرکب، ا محمّد و طارق

ترکیب دو اسم محمد و نوید ( ستوده و خبر خوش )، از نام های مرکب، ا محمّد و نوید

بخشش، عطا، نامی از نام های خدای تعالی، ( اَعلام ) ) وهب ابن عبدمناف: [قرن میلادی] پدر بزرگ مادری پی ...

آن که مورد احترام است و نسبت به دیگران سمت بزرگی دارد، آنکه مورد احترام است و نسبت به دیگری یا دیگر ...

استاد، زبردست، حاذق، کار آزموده، چیره دست، متخصص، کاردان، ( عربی ) آن که در انجام کار و فن هنری است ...

ابهت، فرّ و شکوه، هیبت، حمله، فرّ و شکوه معمولاً ناشی از برتری کسی یا چیزی بر دیگران، ( در قدیم ) ش ...

نصرت، پیروز شدن، غلبه، ( عربی ) پیروزی

علم خداوند، دانش، راستی، درستی، کلام موافق حق، ( عربی )، معرفت به مسائل، خردمندی، فرزانگی، سخن اخلا ...

ترکیب دو اسم محمد و مهیار ( ستوده و ماهیار )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهیار

بنده ی مالک، ( عربی )، بنده ی صاحب، بنده ی دارنده و مالک، ( اَعلام ) ) عبدالصاحب دجیلی ( = ابن عمرا ...

ترکیب دو اسم امیر و احسان ( فرمانروا و بخشش )، ( عربی ) امیر بخشنده، امیر نیکوکار

ترکیب دو اسم محمد و سپهر ( ستوده و آسمان )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و سپهر

شاد، خوشحال و مسرور، ( در حالت قیدی ) با شادی و خوشحالی، شادمانه، خوشحال، مسرور، نام برادر شیرویه، ...

موجب نظم و آراستگی در دین، ( عربی )، نظم آورنده و نظام دهنده ی دین، موجب آراستگی دین، ( اَعلام ) ) ...