اسم پسر - صفحه 13

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

محمد محراب/m.-mehrāb/

ترکیب محمد و محراب ( ستوده و قبله )، از نام های مرکب، ا محمّد و محراب


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ایلقار/il qār/

عهد و پیمان، عهد بستن


پسر، دختر

ترکی
محمد ساجد/m.-sājed/

ترکیب دو اسم محمد و ساجد ( ستوده و سجده کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ساجد


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
حماد/hammād/

بسیار سپاسگزار، بسیار حمد کننده و ستاینده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
تمیم/tamim/

تمام و کامل، استوار، سخت، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابه و اشخاص در جهان اسلام، دارای خلقت تمام


پسر

عربی
کوشان/kušān/

کوشا، تلاش گر، ( از کوش ( کوشیدن )، ان ( پسوند صفت فاعلی ) )، ( اَعلام ) نام قوم و سرزمینی، ( از کو ...


پسر

فارسی
هشام/hešām/

سخاوت، جوانمردی، جود و بخشش، جوانمرد


پسر

عربی
سیف/seyf/

شمشیر، ساحل دریا، ساحل رود، کناره ی دریا


پسر

عربی

طبیعت
ژیوار/živār/

زندگی، نام کوهی در اورامان


پسر، دختر

کردی
غیاث/qiyās/

فریادرس، از نامهای خداوند، فریادخواهی، از صفات و نام های خداوند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
احتشام/ehtešām/

شکوه و شوکت داشتن، جلال، بزرگی، شکوه، عظمت، ( در قدیم ) بزرگداشت، تکریم، ( درقدیم ) تکبر، غرور، بزر ...


پسر

عربی
مقتدا/moqtadā/

آن که مردم از او پیروی می کنند، پیشوا، ( در ادیان ) پیش نماز، ( اعلام ) لقب ابوالقاسم عبدالله، خلیف ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ایمن/imen/

آسوده خاطر، در امان، محفوظ، ( در قدیم ) با آسودگی خاطر


پسر

عربی
رشاد/rašād/

هدایت یافتن، رستگاری، به راه راست بودن


پسر، دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
سرو/sarv/

شاداب و با طراوت، از شخصیتهای شاهنامه، ( در گیاهی ) هر یک از انواع درختان بازدانه از خانواده مخروطی ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، هنری
محمد حمید/m.-hamid/

ترکیب دو اسم محمد و حمید ( ستوده و فرخنده )، از نام های مرکب، م محمّد و حمید


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرناصر/a.-nāser/

ترکیب دو اسم امیر و ناصر ( فرمانروا و یاری کننده )، از نام های مرکب، ا امیر و ناصر


پسر

عربی
ژیوان/žiwān/

نگهبان زندگی، بانی زندگی، پشیمان


پسر

کردی
محمد پاشا/m.-pāšā/

ترکیب دو اسم محمد و پاشا ( ستوده و بزرگ )، از نام های مرکب، محمّد و پاشا


پسر

ترکی، عربی

مذهبی و قرآنی
بهینا/behinā/

فرزند نیکان، کسی که اجداد و نیاکانش از خوبان بوده اند، ( بهین، الف نسبت )، منسوب به بهین، ( بهین + ...


دختر، پسر

فارسی
فائق/fā’eq/

دارای برتری، مسلط، عالی، برگزیده، چیره، ( اَعلام ) فائق، داستان نویس ترک، مؤلف مجموعه داستانهای سما ...


پسر

عربی
ضیغم/zeyqam/

شیر بیشه زار، شیر قوی، کنایه از فرد شجاع و دلیر، شیر بیشه، ( به مجاز ) شجاع و دلیر، ( در اعلام ) نا ...


پسر

عربی
پادرا/pādrā/

سرزمین باشکوه، [پاد به معنی سرزمین و «را» ( در اوستایی ) به معنی شکوه و درخشش و روشنایی است]، در مج ...


پسر

فارسی
رائین/rā’in/

نام سردار اردشیر دوم پادشاه ساسانی، دانا و خردمند، ( = رایین ) نام بلوک و قصبه ای است در جنوب شرقی ...


پسر

فارسی
اکتای/oktāy/

نامدار، مشهور، بزرگ زاده، بزرگ منش، ( اَعلام ) نام پسر چنگیز، نام سومین پسر و جانشین چنگیز خان


پسر

ترکی، مغولی

تاریخی و کهن
آمیار/āmyār/

همکار، یاور


پسر

کردی
صفی/safi (y)/

خالص و یگانه ( دوست )، برگزیده، صاف، پاک، روشن، ( به مجاز ) صفی الله، ( اَعلام ) صَفی، فخرالدین علی ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمد برهان/m.-borhān/

ترکیب دو اسم محمد و برهان ( ستوده و حجت )، از نام های مرکب، ا محمّد و برهان


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ارس/aras/

نام رودی در مرز شمالی ایران، ( اَعلام ) نام رودخانه ای بزرگ که از کوه های هزار ترکیه سرچشمه می گیرد ...


پسر

فارسی

طبیعت
مطهر/motahhar/

پاک و مقدس، منزه


دختر، پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
وصال/vesāl/

رسیدن به چیزی و به دست آوردن آن، رسیدن به فرد مطلوب و هم آغوش شدن با او، ( در تصوف ) پیوند با خداون ...


پسر، دختر

عربی

تاریخی و کهن
بیان الله/bayānollāh/

سخن و گفتار خداوند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمد منصور/m.-mansur/

ترکیب دو اسم محمد و منصور ( ستوده و پیروز )، از نام های مرکب، ا محمّد و منصور


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
نجی الله/najiyollāh/

نجات یافته از سوی خدا، ( اَعلام ) لقب حضرت نوح نبی ( ع )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمد راستین/m.-rāstin/

ترکیب دو اسم محمد و راستین ( ستوده و راستی )، از نام های مرکب، ا محمّد و راستین


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد فرید/m.-farid/

ترکیب دو اسم محمد و فرید ( ستوده و بی مانند )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرید


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمد ذاکر/m.-zāker/

ترکیب دو اسم محمد و ذاکر ( ستوده و یادکننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ذاکر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرقاسم/a.-qāsem/

ترکیب دو اسم امیر و قاسم ( فرمانروا و قسمت کننده )، از نام های مرکب، امیر و قاسم


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
زین الدین/zaynoddin/

زینت دین، سبب آرایش دین، موجب آرایش دین، عربی آن که موجب زینت دین و آراستگی دین است


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
امیرصادق/a.-sādeq/

ترکیب دو اسم امیر و صادق ( پادشاه و راستگو )، امیر و پادشاه راستگو، حاکم درستکار، حاکم و سردار راست ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمد جابر/m.-jāber/

ترکیب دو اسم محمد و جابر ( ستوده و جبار )، از نام های مرکب، ا محمّد و جابر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرمصطفی/a.-mostafā/

ترکیب دو اسم امیر و مصطفی ( پادشاه و برگزیده )، امیر و پادشاه برگزیده شده، حاکم انتخاب شده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آریاز/āriyāz/

رهبر، راهنما، ( در اوستایی ) رهنما، ( اَعلام ) نام بزرگی پارسی در زمان هخامنشیان، نام یکی از سردارا ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
امیرکیا/a.-kiyā/

ترکیب دو اسم امیر و کیا ( پادشاه و سرور )، امیر و پادشاه بزرگ و سرور


پسر

فارسی، عربی
محمد مهران/m.-mehrān/

ترکیب دو اسم محمد و مهران ( ستوده و دارنده مهر )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهران


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن
معین رضا/moein rezā/

ترکیب دو اسم معین و رضا ( یاریگر و خشنود )، ( عربی )، کمک کننده و یاور رضا، ( به مجاز ) دوستدار و م ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
منعم/moneem/

نعمت دهنده، دارا، ثروتمند، ( در قدیم ) دارای مال و نعمت بسیار، توانگر، آن که به دیگران احسان می کند ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
اسفند/esfand/

پاک، مقدس، ماه دوازدهم سال شمسی، ( اوستایی )، ( در گاه شماری ) ماه دوازدهم از سال شمسی، ( در گیاهی ...


پسر

اوستایی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
فرجاد/farjād/

فاضل، دانشمند، حکیم، ( دساتیر ) فاضل و دانشمند، ( از برساخته های فرقه ی آذرکیوان ـ حاشیه ی برهان چ، ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی
فرینوش/fari nuš/

خجسته، شکوهمند، مبارک، ( فری = خجسته، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته، نوش = جاوید ) ویژگی آن ...


دختر، پسر

فارسی
راد/rād/

جوانمرد، آزاده، دانا، حکیم، ( در قدیم )، بخشنده، سخاوتمند، خردمند


پسر

فارسی
ادنا/adnā/

کمترین، نازلترین، جزئی ترین، ( ادنی )، از واژه های قرآنی، پایین تر، پایین ترین، به فتح الف


دختر، پسر

عربی، فارسی
هیثم/haysam/

جوجه عقاب و جوجه کرکس، باز شکاری، جوجهی عقاب، جوجهی کرکس، ( اعلام ) ) هَیثَم بن اَسوَد، ابوالعریان، ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
دهقان/dehqān/

صاحب زمین وملک، کشاورز، ( معرب از فارسی دهگان )، مالکِ ده، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ایرانی، ( به مجا ...


پسر

فارسی، عربی
محمد سلمان/m.-salmān/

ترکیب دو اسم محمد و سلمان ( ستوده و بدون عیب )، از نام های مرکب، ا محمّد و سلمان


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمد میعاد/m.-mieād/

ترکیب دو اسم محمد و میعاد ( ستوده و وعده گاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و میعاد


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
سوشیان/sušiyān/

سوشیانت، نجات دهنده، ( = سوشیانت )، سوشیانس، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
ارشاک/aršāk/

ارشک، مرد بزرگ، نام موسس سلسله اشکانی، ( در بعضی از منابع ) دلیر مرد و مبارز، ( اَعلام ) ) نام مؤسس ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کامین/kāmin/

آرزومند، دارای اراده و قصد، توانا، ( کام = آرزو، اراده، قصد، لذت، خوشی، توانایی، معشوق، ین ( پسوند ...


پسر

فارسی
کلام/kalām/

سخن، حرف مفید، قول، گفتار، ( در گفتگو ) ( به مجاز ) کلمه، ( در ادبیات ) در دستور زبان، مجموعه ی جمل ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شایگان/šāy (e) gān/

سزاوار، درخور شاه، گرانبها، ارزشمند، ممتاز، عالی، شایسته، مرد بزرگ، شایسته و شایان


پسر

فارسی
مسعود رضا/m.-rezā/

ترکیب دو اسم مسعود و رضا ( سعادتمند و خشنود )، از نام های مرکب، ه مسعود و رضا


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرآریا/a.-āriyā/

ترکیب دو اسم امیر و آریا ( فرمانروا و نجیب )، از نام های مرکب، ه امیر و آریا


پسر

فارسی، عربی
راتین/rātin/

رادترین، بخشنده ترین، صمغ درخت، دادگر و بخشنده ترین، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
تیرداد/tirdād/

زاده شده در تیر ماه، ( اَعلام ) نام سه تن از شاهان اشکانی، ) تیرداد اول: [حدود، پیش از میلاد] که به ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
داوین/dāvin/

دامنه کوه، دامن، ( کردی، dāwen ) دامن


پسر

کردی
رعد/raed/

آسمان غره، تندر، سوره سیزدهم قرآن کریم، ( در فیزیک ) صدای حاصل از تخلیه ی الکتریکی بین دو قطعه ابر ...


پسر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
شادن/šāden/

بچه آهو، آهوی بره، ( در قدیم ) آهوی جوان که تازه شاخ بر آورده، ( به مجاز ) زیبا و شاداب، ( عربی ) ( ...


دختر، پسر

عربی

طبیعت
هجیر/hojir/

گرمای نیمروز، خوب و نیکو، ( = هژیر )، ( در قدیم ) خوب، پسندیده، ( در شاهنامه ) پهلوان ایرانی، پسر گ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
محمد قائم/m.-qā’m/

ترکیب دو اسم محمد و قائم ( ستوده و ایستاده )، از نام های مرکب، ا محمّد و قائم


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امین مهدی/a.-mahdi/

ترکیب دو اسم امین و مهدی ( امانتدار و هدایت شده )، شخصی که درستکار و هدایت شده است


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
فرات/forāt/

آب شیرین و صاف، آب گوارا، خوشترین آب، آب شیرین، آب بسیار گوارا، آبی که از فرط گوارایی عطش را بشکند


پسر

عربی

طبیعت
قطب الدین/qotboddin/

محور آیین و کشش، ( عربی )، محور آیین و کیش، ( اَعلام ) ) قطب الدین شیرازی: ( = محمود ابن مسعود ) [، ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
ریان/riyān/

سیراب، شاداب، تر و تازه، سیراب ضد عطشان، شاخه های سبزِ نرم


پسر

عربی

تاریخی و کهن
محمد میکائیل/m.-mikā’il/

ترکیب دو اسم محمد و میکائیل ( ستوده و نام فرشته روزی رسان به زمینیان )، از نام های مرکب، ا محمّد و ...


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
آوید/āvid/

خرد، عقل، دانش، [در زبان اوستایی کلمه های «آوید، وید، ویدا» هر سه به یک معنی به کار رفته است]، عقل ...


دختر، پسر

اوستایی، فارسی
حسون/hasun/

نام پرنده، سهره، ( عربی )، نام پرنده ای، ( در عربی ) شوَیکیّ، ( در گویشهای محلی خوزستان ) مصَغر حسن ...


پسر

عربی

طبیعت
بنیان/bonyān/

اساس، بنیاد، پایه، آنچه باعث ماندن و پایداریِ چیزی است


پسر

فارسی
والا/vālā/

دارنده ی مقام و مرتبه ی مهم، عزیز، گرامی، محترم، اصیل، ( = بالا )، به ویژه مقام و مرتبه ی دنیایی به ...


پسر

فارسی، عربی
فریان/faryān/

آزاده، آزادگی، ( اَعلام ) یکی از بزرگان تورانی است که به زرتشت و آیین وی گرویده است، از شخصیتهای شا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بسام/bassām/

بسیار تبسم کننده، خوشرو، خندان، گشاده روی، ( اَعلام ) یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان ی ...


پسر

عربی، کردی

تاریخی و کهن
پارسیا/pārsiyā/

مرد پارسی، اهل ایران، منسوب به پارسی، ( منسوب به قوم پارس )، پارسی، اهل پارس، از مردم پارس، منسوب ب ...


پسر

فارسی
مفید/mofid/

فایده دهنده، سودمند، دارای فایده، رساننده، ( در منطق ) دارای معنی در مقابلِ مهمل


پسر

عربی
بدیع/badie/

جدید، تازه، زیبا، جالب، آفریننده، از نام های خداوند، نوآیین، شگفت انگیز، نادر، ( در ادبیات ) از دان ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
مشهود/mašhud/

آشکار، نمایان، دیده شده، به چشم آمده، مشاهده شده


پسر

عربی
شهمیر/šahmir/

شاه، امیر و سلطان، ( شه = شاه، میر = امیر )، مخفف شاه امیر، مقلوب شده ی امیرشاه، ( اعلام ) ) شهمیرز ...


پسر

فارسی
هژبر/ho(e)žabr/

شیر، دلاور، ( عربی، هزبر ) ( در قدیم )، ( به مجاز ) پهلوان، مرد دلاور


پسر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
محمد حیدر/m.-heydar/

ترکیب دو اسم محمد و حیدر ( ستوده و دلاور )، از نام های مرکب، ا محمّد و حیدر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ارحام/arhām/

بستگان، اقوام، نزدیکان، ( جمع رحم )، خویشان، کسان، منسوبان به ویژه منسوبان نَسَبی، [این واژه اگر «ا ...


پسر

عربی
محمد زکریا/m.-zakariyā/

ترکیب دو اسم محمد و زکریا ( ستوده و پیامبر بنی اسرائیل )، از نام های مرکب، ا محمّد و زکریا


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
سپهراد/sepahrād/

جوانمرد لشکر، شجاع و دلیر، جوانمرد سپاه و لشگر، مرکب از سپه ( سپاه ) + راد ( بخشنده، جوانمرد )


پسر

فارسی
صیام/siyām/

روزه، روزه داشتن، ( در قدیم ) روزه گرفتن، ( در عرفان ) صوم، امساک از خوردن و آشامیدن بر اساس احکام ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رجا/rajā/

آرزو، امید، توقع، ( در قدیم ) امیدوار بودن، امیدواری، ( در عرفان ) امیدواری سالک به لطف خدا


دختر، پسر

عربی
محمد هاتف/m.-hātef/

ترکیب دو اسم محمد و هاتف ( ستوده و آوازدهنده )، از نام های مرکب، محمّد و هاتف


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شرف الدین/šarafoddin/

آبرو و اعتبار دین و آیین، موجب آبروی و اعتبار دین و آیین، ( اَعلام ) ) محمودشاه اینجو: [قرن هجری] ا ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
عبدالنور/abdolnur/

بنده ی نور، ( نور از نام های خداوند )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
معتصم/moetasem/

چنگ زننده به دامان کسی، پناه برنده، ( در قدیم ) چنگ در زننده، چنگ زننده در چیزی برای استعانت و نجات ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
شوان/šo (a) vān/

شبان، چوپان، نگهبانِ گله، نگهبان گله، گله بان


پسر

فارسی، کردی
چالاک/čālāk/

چابک، تند و تیز، سریع، دارای سرعت و مهارت در عمل، ( در قدیم ) بلند، آراسته، بزرگوار


پسر

فارسی
صارم/sārem/

شمشیر تیز، برنده، مرد دلیر، ( در قدیم )، قطع کننده، بُرنده، دلاور


پسر

عربی

تاریخی و کهن



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم