اسم پسر - صفحه 11

ترکیب دو اسم محمد و آیین ( ستوده و رسم )، از نام های مرکب، ا محمّد و آیین ( آئین )

شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ، شخص محترم و لایقِ دارای روح بزرگ، ( اَعلام ) ) از سرداران تورانی د ...

ترکیب دو اسم محمد و کیا ( ستوده و پادشاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و کیا، کسی که در عظمت و بزرگی ...

ترکیب دو اسم امیر و کسرا ( فرمانروا و خسرو )، از نام های مرکب، امیر و کسری

ترکیب دو اسم علی و مرتضی ( بلندمرتبه و برگزیده )، از نام های مرکب، علی و مرتضی

ترکیب دو اسم محمد و نیما ( ستوده و نامور )، از نام های مرکب، ا محمّد و نیما

ترکیب دو اسم محمد و عادل ( ستوده و دادگر )، از نام های مرکب، ا محمّد و عادل

دارای شکوه و وقار، ( به مجاز ) خردمند و دانا، نورانی و با شکوه، دارای فر، دارای شکوه و نور خیره کنن ...

مرد مقدس، نام هفتمین پادشاه اشکانی، مرد نرمنش، ( اَعلام ) هفتمین پادشاه اشکانی ایران که شاید همان ف ...

کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش، یکسان و یکنواخت، در بین کردهای ایران این اسم مرسوم است

دارنده ی دانش و آگاهی، [ ( دان ( بن مضارع ) = دانستن ) ( به مجاز ) آگاهی و دانش، یار ( پسوند دارندگ ...

ستایش خدا، ثنای خدا

تبسم کننده، خوش رو، ( در قدیم )، شکر

رهایی یابنده، رستگار شونده، رستگار، پیروز، ( در قدیم ) نایل، پیروزی یابنده، فایز

نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، ( اعلام ) نام پسر اردشیر که از زنان غیر عقدی وی بود

ترکیب دو اسم امیر و فاضل ( پادشاه و دارای فضیلت و برتری )، از نام های مرکب، ی امیر و فاضل

ترکیب دو اسم محمد و مسیح ( ستوده و لقب حضرت عیسی ( ع ) )، از نام های مرکب، ا محمّد و مسیح

چشم به راه، آن که در حال صبر کردن برای آمدن کسی یا انجام یافتن کاری یا روی دادنِ اتفاقی است، ( در ح ...

نوعی نیزه کوچک با سر دو شاخه و نوک تیز، نام پسر پیران، ژوپین، زوبین، نیزه ی کوچک که در جنگهای قدیم ...

ترکیب دو اسم محمد و مهراد ( ستوده و جوانمرد )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهراد

استواری، استحکام

ترکیب دو اسم محمد و ارشیا ( ستوده و تخت پادشاهی )، از نام های مرکب، ا محمّد و ارشیا

ترکیب دو اسم امیر و همایون ( فرمانروا و خجسته )، امیر فرخنده و خجسته، پادشاه و حاکمی که دارای تاثیر ...

شجاع، دارای جرأت و جسارت، ( در قدیم ) گستاخ، بی پروا

دوستدار، ( در قدیم ) محبت ورزنده به کسی یا به چیزی، دوست دارنده، ( در تصوف ) دوستدار خداوند، سالک

ترکیب دو اسم محمد و اویس ( ستوده و یکی از صحابه پیامبر )، از نام های مرکب، ا محمّد و اویس

مثمر، میوه دهنده، میوه دار، ثمردهنده

غلبه کننده بر دیگری در جنگ، فاتح، پیروز، مسلط، چیره، ( اَعلام ) ) نام هشتمین جدّ پیامبر اسلام ( ص ) ...

تخت پادشاهی، ( به مجاز ) فر و شکوه، ( در قدیم ) تخت و سریر ( پادشاهی )، ( به مجاز ) فر، شأن، شکوه، ...

ترکیب دو اسم محمد و یاشار ( ستوده و جاویدان )، از نام های مرکب، ا محمّد و یاشار

ترکیب دو اسم محمد و کمیل ( ستوده و کامل )، از نام های مرکب، ا محمّد و کمیل

ترکیب دو اسم علی و سام ( بلندقدر و شخصیتهای شاهنامه )، از نام های مرکب، علی و سام

ترکیب دو اسم محمد و خالد ( ستوده و جاودان )، از نام های مرکب، ا محمّد و خالد

تأیید کننده، ( اَعلام ) مؤید بلخی: ( = ابوالمؤید بلخی ) [قرن هجری] شاعر و نویسنده ی ایرانی دوره ی س ...

هشتم، هشتمین، ثامن الائمه امام رضا ( ع )، [این نام به اعتبار ثامن الائمه، امام هشتم شیعیان، علی بن ...

( به مجاز ) شجاع و بی باک، نام یکی از یاران امام حسین ( ع )، عبوس، اخمو، ترشروی، ( اعلام ) ) عابس م ...

سر افراز، سربلند، با عزت، بلند مرتبه، ( مخففِ سر افراز )

هوشیار، نجیب، بزرگ، زیرک، ( در قدیم ) ( به مجاز ) عالی

ترکیب دو اسم محمد و اقبال ( ستوده و خوشبختی )، از نام های مرکب، ا محمّد و اقبال

سعادت، نیک بختی، ( جمع سَعد )، ( در قدیم ) سعادت ها، نیک بختی ها، خجستگی ها

خلیفه خداشناس، فرمانروای آگاه، امیر و پادشاه عارف، حاکمی که اهل شناختن حق تعالی است

ترکیب دو اسم امیر و سامان ( پادشاه و ترتیب )، ( به مجاز ) حاکم و امیری که امور او به سامان باشد، پا ...

تحمل، بردباری، صبر، آرام، شکیبیدن، آرام و صبر

ترکیب دو اسم مهدی و رضا ( هدایت شده و خشنود )، از نام های مرکب، مهدی و رضا

ترکیب دو اسم محمد و توفیق ( ستوده و کامیابی )، از نام های مرکب، ا محمّد و توفیق

یاری کننده دین، نام شاه ایران از سلسله ی قاجار، ( اَعلام ) ) ناصرالدین شاه: شاه ایران [، قمری] از س ...

ترکیب دو اسم امیر و اشکان ( فرمانده و نام مؤسس سلسله اشکانیان )، از نام های مرکب، ه امیر و اَشکان

نجات دهنده، منجی موعود در دین زرتشتی، به معنی نجات دهنده، ( در اعلام ) هر یک از موعدان دین زردشتی، ...

ترکیب دو اسم امیر و یاسین ( فرمانده و از اسامی حضرت رسول ( ص ) )، از اسامی مرکب، امیر و یاسین

ترکیب دو اسم امیر و مختار ( فرمانده و صاحب اختیار )، از نام های مرکب، امیر و مختار

تصویرگر، صورتگر، نقاش، طراح، نگارگر، ( در قدیم ) رسم کننده

مرغ شکاری، یعنی مرغ شکاری، ( اَعلام ) [، قمری] شاه سلسله ی سلجوقی، که پس از چند جنگ پیروزمند بر ضد ...

نام شخصیتی عالم و پارسایی باتقوا، ( اَعلام ) ) نام پارسایی در یشتِ سیزدهم ( اوستا )، ) چمران ( = مص ...

ترکیب دو اسم امیر و محمود ( پادشاه و ستوده )، امیر و پادشاه ستوده شده، امیر و پادشاه مورد پسند

نام پدر حضرت ابراهیم ( ع )، ( = تارح ) به معنی تنبل، ( عبری، تنبل ) ( = تارح ) ( در اعلام ) نام پدر ...

ترکیب دو اسم محمد و هانی ( ستوده و مسرور )، از نام های مرکب، ا محمّد و هانی

دارای شوق، بسیار مایل، آرزومند، ( به مجاز ) عاشق، ( در عرفان ) مشتاق کسی است که به نهایت عشق و شیفت ...

چراغ، وسیله ای روشنایی بخش، بیشتر به چراغهای قدیمی گفته می شود

قناعت کننده، خرسند، راضی، آن که به دارایی خود یا آنچه در اختیار دارد، راضی است و بسنده می کند، راضی ...

برجسته، مشهور، بزرگوار، شریف، دارای اهمیت و موقعیت اجتماعی، والا، برجستة، نام شاعری کرد ( نگارش کردی

ترکیب دو اسم محمد و ارمیا ( ستوده و بزرگ داشته شده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ارمیا

ترکیب دو اسم محمد و حسان ( ستوده و بسیار نیکو )، از نام های مرکب، ه محمّد و حسان

ترکیب دو اسم محمد و آرمان ( ستوده و آرزو )، از نام های مرکب، محمّد و آرمان

خندان و خوشحال، ( به مجاز ) زیبا و شاد

گستراننده، یکی از نام های خداوند، گسترنده، نامی از نامهای باری تعالی، گستراننده و پهن کننده

یکی از نام های خداوند، بنده ی خدای زنده، بنده ی حی، که [حی] نامی است از نام های خدای تعالی ( هوالحی ...

ترکیب دو اسم محمد و مهدیار ( ستوده و محافظ )، از نام های مرکب، ا محمّد و مَهدیار

ترکیب دو اسم امیر و سینا ( پادشاه و سوراخ کننده )، امیر و پادشاه دانشمند، حاکم عالم و دانشمند

سرانجام، عاقبت، پایان

خشنود، راضی، ( اَعلام ) ) نام شهری در شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل، ) تخلص رضی الدین آرتیمانی، ...

امید، آرزو، بشارت دهنده پیروزی، ( = وندات )، نام خاص ( ؟ )، خواهش، نام پسر سوخر از خاندان قارن

صاحب هستی و وجود، دارنده ی حیات و زندگی، احساس کننده و ادیب، ( هستی، یار ( پسوند دارندگی ) ) صاحب ه ...

سهم کسی از چیزی، بهره، حصه، قسمت هر کس از سرنوشت

کنایه از قدرت و خشم ایرانی، نام یکی از سرداران بزرگ ایرانی، ( =آریوبرزین ) ( اَعلام ) نام سرداری از ...

دوست و یاورِ نیک منش، بهمن داده ( آفریده )، ( اَعلام ) ) ابن مرزبان مکنی [کنیه او] به ابوالحسن، فیل ...

ترکیب دو اسم محمد و شهاب ( ستوده و پاره ای از آتش )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهاب

بنده ی خدای بزرگوار، بنده ی خدای دارای مجد و بزرگی

ترکیب دو اسم محمد و زاهد ( ستوده و پرهیزگار )، از نام های مرکب، محمّد و زاهد

ترکیب دو اسم کیا و مهر ( پادشاه ومحبت )، ( کیا = پادشاه، سلطان، حاکم، فرمانروا، مهر = خورشید، مهربا ...

ترکیب دو اسم محمد و عدنان ( ستوده و نام یکی از اجداد پیامبر )، از نام های مرکب، ا محمّد و عدنان

ترکیب دو اسم محمد و فواد ( ستوده و قلب )، از نام های مرکب، ا محمّد و فؤاد

نیرو، قدرت، ( آرشام، ( اَعلام ) پسر آرتاشس دوم و برادر تیگران اول، نخستین شاه از شاخه ی دوم سلسله ی ...

آن که باعث عزت دین است، موجب کرامندی کیش و آیین، سبب عزت و ارجموجب کرامندی کیش و آیین، سبب عزت و ار ...

ترکیب دو اسم امین و حسین ( امانت دار و نیکو )، از نام های مرکب، امین و حسین، خوب و نیکو، درستکار و ...

سرشناس، مشهور، محبوب، ( منسوب به نام )، معروف، گرامی، ( در عربی ) ( اسم فاعل از نموّ و نَماء ) به م ...

ترکیب دو اسم محمد و میثم ( ستوده و اصحاب امیرالمؤمنین علی ( ع ) )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّ ...

دلسوز، ( به مجاز ) رئوف و دل نازک، دل رحم