اسم پسر - صفحه 16
ترکیب دو اسم امیر و یزدان ( فرمانروا و خداوند )، از نام های مرکب، ( امیر و یزدان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد رشاد
ترکیب دو اسم محمد و رشاد ( ستوده و رستگاری )، از نام های مرکب، ا محمّد و رشاد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رودین
فرزند پسر، ( رود = فرزند به ویژه پسر، ین ( پسوند نسبت ) ) ( به مجاز ) فرزند پسر
پسر
فارسی کلیم الله
آن که خداوند با او سخن گفته است، لقب موسی ( ع )، آن که خدا با او سخن گفته است، ( اَعلام ) لقب حضرت ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی خشنود
خوشحال و راضی، ( در قدیم ) قانع
پسر
فارسی شایراد
هاله و خرمن ماه
پسر
فارسی
کهکشانی داریو
داریوش، نام پادشاهی پیش از ساسانیان، ( = داریوش )، ← داریوش، [این واژه با نام «داریو» ( روبن داریو، ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد فتاح
ترکیب دو اسم محمد و فتاح ( ستوده و گشاینده )، از نام های مرکب، ا محمّد و فتاح
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آروند
شأن و شوکت و فر و شکوه، ( = اروند )، اورند و اورنگ
پسر
فارسی محمد فرزین
ترکیب دو اسم محمد و فرزین ( ستوده و فروزان )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرزین
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی زبید
عطیه و بخشش، ( تصغیر زَبد )
پسر
عربی مصلح الدین
اصلاح کننده دین، اصلاح کننده در دین، نیک خواه در امور دین، ( اَعلام ) مصلح الدین عبدالله شیرازی [حد ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی فراس
دلیر و شجاع، شیر بیشه، شیر ( اسد )
پسر
عربی صامت
خاموش، بی صدا، ساکت، ( در حالت قیدی ) در حال سکوت، ( در قدیم ) ( به مجاز ) طلا و نقره
پسر
عربی امیررهام
ترکیب دو اسم امیر و رهام ( فرمانروا و پرنده شکست ناپذیر )، از نام های مرکب، ی امیر و رهام
پسر
فارسی، عربی محمد زهیر
ترکیب دو اسم محمد و زهیر ( ستوده و درخت پرشکوفه )، از نام های مرکب، ا محمّد و زهَیر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سیاووش
سیاوش، ( = سیاوش )
پسر
فارسی
تاریخی و کهن عرشیان
ساکنان آسمان، ملائکه، فرشتگان، عرش ( عربی ) + ی ( فارسی ) + ان ( فارسی ) ملائکه
پسر، دختر
فارسی، عربی نصیرالدین
یاری دهنده و مددکار دین، ( اَعلام ) نصیرالدین طوسی ( = خواجه نصیر طوسی ) : [، قمری] دانشمند ایرانی، ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آرین مهر
ترکیب دو اسم آرین و مهر ( آریایی و محبت )، ( آرین = آریائی، مهر= محبت، دوستی، خورشید، آفتاب )، مهر ...
پسر
فارسی فرتاش
وجودی که در برابر عدم است، وجود که در برابر عدم است، ( از بر ساخته ی فرقه آذرکیوان ـ برهان، چ معین، ...
پسر
فارسی محمد رامتین
ترکیب دو اسم محمد و رامتین ( ستوده و نوازنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و رامتین
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شهنور
نور خدا، [شه= شاه، ( در تصوف ) خداوند، الله، نور] روی هم به معنی نور شاه و به تعبیری نور خدا
پسر
فارسی ژیکان
زیبا و آرامش بخش، [ژیک ( کردی ) = قطره ی باران، ان ( پسوند نسبت ) ] ( به مجاز ) زلال و شفاف، [ژیک ( ...
پسر، دختر
کردی سپاس
حمد، ستایش، قدردانی و حق شناسی از نیکی های کسی، شکر، شکرگزاری
پسر
فارسی گرشا
پادشاه کوه، [این واژه ( در اوستا ) «گری/ gery» به آرش کوه است و ( در سانسکریت ) «گیری/ giray» نوشته ...
پسر
اوستایی
طبیعت امیرطاهر
ترکیب دو اسم امیر و طاها ( فرمانروا و پاک )، امیر و پادشاه پاک و پاکیزه، امیر و پادشاه بی گناه و مع ...
پسر
عربی نافع
سودمند، مفید، از صفات و نام های خداوند، سود رساننده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی دستان
آهنگ و لحن، داستان، قصه، افسانه، ( اَعلام ) لقب زال پدر رستم، نامی که سیمرغ بر زال پدر رستم پهلوان ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد مهرشاد
ترکیب دو اسم محمد و مهرشاد ( ستوده و شادمان )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهرشاد
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی به یاد
دارنده ی بهترین یاد، ( به، یاد )، ( به مجاز ) کسی که از او به نیکی یاد می کنند
پسر
فارسی علی ابراهیم
ترکیب دو اسم علی و ابراهیم ( شریف و پدر مهربان )، از نام های مرکب، علی و ابراهیم، ( اعلام ) علی ابر ...
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی امیرهاشم
ترکیب دو اسم امیر و هاشم ( فرمانروا و خردکننده )، امیر و پادشاه شکننده و خرد کننده، حاکم و فرمانده ...
پسر
عربی ارد
نام دو تن از شاهان اشکانی، ( اَعلام ) نام دو تن از شاهان اشکانی ) ارد اول [، پیش از میلاد] که در زم ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد سعد
ترکیب دو اسم محمد و سعد ( ستوده و مبارک )، از نام های مرکب، ا محمّد و سعد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نصر
یاری، یاری کردن، نام صد و دهمین سوره قرآن مجید، مدد، پیروزی، ظفر، ( اَعلام ) ) سوره ی صدو دهم از قر ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد صلاح
ترکیب دو اسم محمد و صلاح ( ستوده و نیکی )، از نام های مرکب، ا محمّد و صلاح
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هویدا
روشن، آشکار، نمایان، خوب پیدا
پسر
فارسی راغب
دارای میل و رغبت به چیزی یا کسی، مایل، خواهان، ( اَعلام ) حسن به ابن محمّد، راغب اصفهانی: [قرن و هج ...
پسر
عربی کامروز
خوشبخت، ویژگی آن که روزگار به میل و اراده اوست
پسر
فارسی امیرعماد
ترکیب دو اسم امیر و عماد ( فرمانروا و تکیه گاه )، از نام های مرکب، ی امیر و عِماد
پسر
عربی پارسینا
پارسین، پارسی، اهل پارس، ا ( پسوند نسبت ) )، ( = پارسین )
پسر
فارسی محمد قدیر
نام ترکیبی محمد و قدیر، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و قدیر
پسر
عربی محمد مختار
ترکیب دو اسم محمد و مختار ( ستوده و صاحب اختیار )، از نام های مرکب، ا محمّد و مختار
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نقیب
سرپرست، ضامن، مهتر قوم، سالار، سرپرست گروه، در دوره ی صفوی تا قاجار آن که بر نقالان، معرکه گیران، م ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی باور
یقین، اعتقاد، مجموعه ی اعتقادهایی که در یک جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است، حالت یا عادتی ذهنی که ب ...
پسر، دختر
فارسی امین عباس
ترکیب دو اسم امین و عباس ( امانت دار و شجاع )، شجاع و دلیر، درستکار و امانتدار، عباسِ درستکار و اما ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ارکین
آزاد، مستقل
پسر
ترکی شاهرود
رود بزرگ، نوعی ساز، ( شاه = جزء پیشین بعضی از کلمه های مرکب به معنی «اصلی» و «مهم»، رود = فرزند به ...
پسر
فارسی
هنری تهمورث
پهلوان زمین، ( در اوستایی، takhmo urupa ) ( = طهمورث )، به معنی قوی جثه و نیرومند، ( اَعلام ) ( در ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن امیرسپهر
ترکیب دو اسم امیر و سپهر ( پادشاه و آسمان )، از نام های مرکب، ی امیر و سپهر
پسر
فارسی، عربی امیریل
ترکیب دو اسم امیر و یل ( امیر قوی و شجاع، امیر پهلوان )، امیر قوی و شجاع
پسر
فارسی، عربی
تاریخی و کهن واران
باران، نامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده داده اند
دختر، پسر
پهلوی، یونانی
طبیعت خلیل الرحمان
ترکیب دو اسم خلیل و رحمان ( دوست و مهربان )، ( = خلیل الله )، ( خلیل الله
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عبدالعلیم
ترکیب دو اسم عبد و علیم ( بنده و دانا )، بنده ی خدای دانا و آگاه
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی فرخزاد
نیک بخت، خجسته، ( در قدیم ) آن که با طالع خوب به دنیا آمده، ( اَعلام ) ) نامی مستعار که «گشتاسپ» شا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن حازم
بااحتیاط، هوشیار، محتاط، دور اندیش
پسر
عبری آتین
جدید، نو، موجود شده، پیدا گردیده، به هم رسیده، در لغت زند و پازند به معنی موجود شده و پیدا گردیده و ...
دختر، پسر
اوستایی، پهلوی جاماسب
دارای اسب درخشان، jāmāspa )، به معنای دارای اسب درخشان، ( اَعلام ) نام برادر قباد شاهنشاه ساسانی و ...
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن هخامنش
دوست منش، دوست کردار، کسی که دارای کردار و اندیشه نیک است، ( اَعلام ) هخامنش: [حدود پیش از میلاد] س ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن عدی
جاهای مرتفع، جاهای بلند
پسر
عربی صانع
آفریننده، صنعتگر، سازنده، آفریدگار، خداوند، همچنین یکی از نام های خداوند نیز صانع می باشد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی صمیم
خالص، محض، میان، ( در قدیم ) صمیمی، اوج و نهایت شدت یا ترقی چیزی، ( در نجوم ) ویژگی ستاره ای که فاص ...
پسر
عربی ارجمند
باارزش، گرامی، گرامی و عزیز، دارای قدر و منزلت، محترم، بزرگوار، شریف، قیمتی، گران بها، مهم، با اهمی ...
پسر
فارسی ایلا
درختان، نام پهلوانی از لشکر افراسیاب، ایلا و ایله در قاموس کتاب مقدس به معنی درختان آمده، ( اَعلام ...
دختر، پسر
عربی، فارسی
تاریخی و کهن فروهر
نگهداری کردن، پناه بخشیدن، ( در ادیان ) در دین زرتشت، صورت غیر مادی هر یک از مخلوقات که برای محافظت ...
پسر
پهلوی، اوستایی مرتیا
جوانمرد، مردانه
پسر
فارسی ساوان
ساید، ساینده، ( ساوا، نوعی غله هندی، ( اَعلام ) نام روستایی در سقز و مهاباد، ( اسم فاعل از سائیدن ) ...
پسر
کردی یرمیا
یهوه به زیر می اندازد، ( = ارمیا ) یرمیا یعنی «یهوه به زیر می اندازد»، ( اَعلام ) نام یکی از پیامبر ...
پسر
عبری عاکف
گوشه گیرنده برای عبادت، ( در قدیم ) آن که در جایی مقدس برای عبادت اقامت دائم داشته باشد، معتکف، ( ب ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد داوود
ترکیب دو اسم محمد و داوود ( ستوده و محبوب )، از نام های مرکب، ا محمّد و داوود
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی محمد صبور
ترکیب دو اسم محمد و صبور ( ستوده و صبر کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و صبور
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی علی عرشیا
ترکیب دو اسم علی و عرشیا ( شریف و ملکوتی )، از نام های مرکب، علی و عرشیا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد ستار
ترکیب دو اسم محمد و ستار ( ستوده و پوشنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ستار
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مهبد
ترکیب دو اسم محمد و مهبد ( ستوده و نگهدارنده ماه )، از نام های مرکب، ا محمّد و مَهبد
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد وفا
ترکیب دو اسم محمد و وفا ( ستوده و به جا آوردن عهد و پیمان )، از نام های مرکب، ا محمّد و وفا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی اجلال
بزرگ و محترم داشتن، گرامی داشتن، بزرگ داشتن، تجلیل، شوکت و جلال، بلندی مقام، کبریا و عظمت پروردگار
پسر
عربی آرتمن
فرزند داریوش و برادر خشایارشاه، ( = آرتابازان ) ( اَعلام ) نام فرزند داریوش و برادر بزرگ خشایارشاه، ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن آتور
آتش، نام فرشته ای در ایران باستان، آذر، ( اَعلام ) ) یک بخش از تقویم قدیمی ایرانی که مغهای دوران پا ...
پسر، دختر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن بشر
گشاده رویی، خوشرویی، ( اَعلام ) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد می زیست و گروهی از صوفیان را در اط ...
پسر
عربی ارجان
محل سکونت آریاها، نام قدیم بهبهان، ( = ارگان )، آریاگان، ( اعلام ) نام قدیم بهبهان که آریاگان و ارگ ...
پسر
فارسی مجدالدین
باعث بزرگی و عظمت دین، سبب عزت و بزرگی دین، مایه ی شوکت و بزرگی دین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیرشهریار
ترکیب دو اسم امیر و شهریار ( فرمانروا و بزرگ شهر )، از نام های مرکب، ی امیر و شهریار
پسر
فارسی، عربی توانا
نیرومند، قادر، مقتدر، دارای قدرت انجام کار، پر قدرت، قادر در مقابلِ ناتوان
پسر
فارسی امیر یحیی
ترکیب دو اسم امیر و یحیی ( فرمانروا و تعمید دهنده )، از نام های مرکب، امیر و یحیی
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی سهام الدین
بهره ها و نصیبهای دین، نصیب های دین، بهره های دین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عبدالمعز
بنده ی خدای گرامی دارنده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شهام
تیز خاطر، چالاک
پسر
عربی مجیر
پناه دهنده، فریادرس، از نامهای خداوند، از نام ها و صفات خداوند، ( اَعلام ) مجیر بیلقانی: [قرن هجری] ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی حسین سالار
ترکیب دو اسم حسین و سالار ( نیکو و رهبر )، از نام های مرکب، حسین و سالار
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد فردین
ترکیب دو اسم محمد و فردین ( ستوده و نگهبان پارسایی )، از نام های مرکب، ا محمّد و فردین
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی کارا
به کار آینده، مفید، مؤثر
پسر
فارسی فرقان
جدا کننده ی حق از باطل، آنچه جدا کننده ی حق از باطل باشد، ( اَعلام ) ) سوره بیست و پنجم از قرآن کری ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیرآراد
ترکیب دو اسم امیر و آراد ( فرمانروا و بخشنده )، از نام های مرکب، ه امیر و آراد
پسر
فارسی، عربی کاویار
مراد، آرزو، [کاو ( در کردی ) کام، ارزشمند، یار ( پسوند دارندگی ) ] روی هم به معنی آرزومند و دارای ا ...
پسر
کردی، فارسی آرنا
نهر و رودخانه، نام روستایی در نزدیکی نقده
دختر، پسر
ترکی، فارسی
طبیعت ایلشن
منسوب به الشن، شادی بخش ایل، رهبر، ( = الشن )، ( اِلشن
پسر
ترکی عبدالواسع
بنده خداوند بخشنده و گشاینده، بنده ی خدای گشاینده و عطاکننده، ( اَعلام ) شاعر ایرانی [قرن هجری] که ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن احمدطاها
ترکیب دو اسم احمد و طاها ( پسندیده تر و نام پیامبر اسلام )، از نام های مرکب، ( احمد و طاها ( طه )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی علی عطا
ترکیب دو اسم علی و عطا ( بلند مرتبه و بخشیدن )، از نام های مرکب، علی و عطا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی