اسم پسر - صفحه 21

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

آتش/ātaš/

حرارت توأم با نور، یکی از عناصر اربعه، ( به مجاز ) حرارت و گرما، ( به مجاز ) عواطف تند، شور و شوق، ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
آتش برزین

آتش باشکوه یا شکوه آتش مرکب از آتش + برزین ( با شکوه )


پسر

فارسی
آتشبند/atash band/

از بین برنده خشم و ناراحتی، سحر و افسونی که بدان آتش را فرو نشانند


دختر، پسر

فارسی
آتش پا

تندرو دوان


پسر

فارسی
آتشزاد/atash zad/

زاده آتش


پسر

فارسی
ارمیس

هرمس


پسر

یونانی
ارمین

آرمین


پسر

فارسی
آرمینی/armini/

سپهسالار یزگرد سوم پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
آرن/aren/

شادان، شاد، شادمان


پسر

عربی
آرنام/arnam/

خوش نام آریایی


پسر

فارسی
ارناک/arnak/

رزمجو


پسر

پهلوی، اوستایی
آرنگ/ārang/

حاکم، مالک، آرنج، مرفق، رنگ


پسر

فارسی
آرنیا/arniya/

از نسل آریایی


پسر

فارسی
آرنیک/arnick/

آریایی نیک خو


پسر

فارسی
ارهام/erham/

باران نرم باریدن آسمان


پسر

فارسی
آرهان/arhan/

پادشاه پاک و درستکار


پسر

ترکی
آرو/aro/

نام فرشته ای در آیین زرتشت


پسر

کردی
ارواد/arvad/

نیرومند


پسر

پهلوی، اوستایی
آروز/aroz/

هدف بزرگ


پسر

فارسی
آروکو/ārukku/

نجیب نجیب زاده، ( اَعلام ) نام فرزند کوروش هخامنشی ( اول ) که به رسم گروگان نزد آشور باناپال از سوی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرویج/arvij/

همیشه سبز، باطراوت، شاداب


پسر

ترکی
آروید/arvid/

آریایی و آتش پاک


پسر

فارسی
آرکا/arka/

آرخا، مایه اطمینان و پیشتگرمی


پسر

ترکی
آرکان/arkān/

کسی که سرشت و خون او پاک است، به معنی کسی که سرشت او پاک است و کسی که خون او پاک است


پسر

ترکی
آری

آریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم که شامل خراسان و سیستان امروزی بوده است، نام یکی از طوایف چادر ...


پسر

کردی
اریا

در زبان کلدانی به معنی برج اسد، درخت آمله که دارای میوه هایی ترش و کوچک مانند آلو است


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی
آریارامنه/arya ramne/

آرام کننده آریائیان، نام پدر آرشام، جد داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریارمنه/aryaramnah/

نیای داریوش بزرگ از شاهان هخامنشی است


پسر

فارسی
آریاباد/arya bad/

آریاپاد نگهبان قوم آریایی


پسر

فارسی
آریابان/aryaban/

نگهبان قوم آریایی


پسر

فارسی
آریابرز/aryaborz/

شکوه آریایی، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریابرزین/ā.-barzin/

برادر زاده ی داریوش بزرگ، ( اَعلام ) نام پسر ارتبان و برادر زاده ی داریوش بزرگ


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اریار/aryar/

یار جوانمرد


پسر

ترکی
آریاراد/āriyā rād/

آریایی جوانمرد آریایی شجاع آریایی دانا، آریایی شجاع و دلیر، آریایی جوانمرد و بخشنده، آریا+راد ( جوا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریارمن/aryarman/

رامشگر آریایی، شادی آور از نژاد آریایی


پسر

فارسی
آریاس/aryas/

آریایی بزرگ


پسر

فارسی
آریاسب

دارنده اسب ایرانی، نام یکی از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
اریاسب/aryasb/

نام یکی از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریاسپ/āriyāsp/

دارنده ی اسب، ( اَعلام ) ) نام یکی از سرداران کوروش، ) نام یکی از پسران اردشیر [داریوش که بزرگتر از ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریافر/aryafar/

دارای فر و شکوه آریایی


پسر

فارسی
آریاگیو/aryagiv/

سخنور آریایی، به فتح گ، سکون ی، سکون و، آریا + گیو ( سخنور )، نام یکی از سرداران ایرانی در روزگار ب ...


پسر

فارسی
اریامن

آرامش دهنده، خوشبختی دهنده، نام دریا سالار شجاع و رشید خشایارشاه پادشاه هخامنشی در جنگ سالامین


پسر

فارسی
آریامنش/aryamanesh/

دارای خوی و رفتار آریایی، نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
آریامهر/ariya-mehr/

ترکیب دو اسم آریا و مهر ( آزاده و محبت )، برخوردار از محبت آریایی، نام یکی از سرداران داریوش سوم پا ...


پسر

فارسی
آریان رضا/āriyān rezā/

ترکیب دو اسم آریان و رضا ( آریایی و خشنود )، از نام های مرکب، ا آریان و رضا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
آریانوش/āriyā nuš/

شادکننده و خوشحال کننده آریاییان، ( آریا، نوش = جاوید ) آریایی جاویدان، ( آریا + نوش = جاوید ) آریا ...


پسر، دختر

فارسی
آریاوا/āriyāvā/

منسوب به آریا، آزاده، م آریا


پسر

فارسی
آریاوش/āryāvaš/

آریایی، نجیب، ( آریا، وش ( پسوند شباهت ) ) همانند آریایی ها، شبیه آریایی ها


پسر

فارسی
آریاک/āriyāk/

نام یکی از سرداران ایرانی و فرماندار کاپادوکیه، ( اَعلام ) ) نام یکی از سرداران ایرانی و فرماندار ک ...


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
آریتما/aritma/

نام یکی از سران ماد


پسر

کردی
آریز

نام کوهی در مسیر مریوان به سنندج


پسر

کردی
آریس/aris/

ﺩﺧﺘﺮﻯ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺮوﺱ زﯾﺒﺎﺳﺖ، برزگر


پسر

ارمنی
آریسته/aristeh/

آریستئوس در اساطیر یونان، پسر اپولون، او تربیت زنبور عسل را به مردم آموخت


پسر

فرانسوی
آریشا/arisha/

شاه آریایی


پسر

فارسی
آریشن/ārišan/

معنوی، مینوی


پسر

کردی
آریل/ariel/

شیر خداوند


پسر

عبری
آریم/arim/

دلاور، بزرگ


پسر

ترکی
آرین راد/āriyan rād/

آریایی شجاع، ( = آریوراد )، ( اَعلام ) نام پسر اردشیر دوم هخامنشی


پسر

فارسی
آرینود/arinod/

آتش پاک


پسر

فارسی
آریه/arieh/

نام سپهدار ایرانی طرفدار کورش صغیر پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریوان/arivan/

نگهبان اتش


پسر

کردی
آریوبرزین/ariu-barzin/

ترکیب دو اسم آریو و برزین ( آریایی و آتش )، آتش ایرانی، کنایه از قدرت و خشم ایرانی، نام یکی از سردا ...


پسر

فارسی
آریوداد/ariu-dad/

ایرانداد، داده ایران


پسر

پهلوی، اوستایی
آریوراد/āriurād/

ایرانی و جوانمرد، ( آریو= آریایی، راد= جوانمرد، آزاده، بخشنده، خردمند )، آریایی آزاده و جوانمرد، آر ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریوس/arius/

خورشید


پسر

کردی
آریوسام/ariu-sam/

پسر آتش مقدس


پسر

فارسی
آریومهر/aryo mehr/

از سرداران داریوش سوم


پسر

فارسی
آریوند/arivand/

صاحب نژاد آریایی


پسر

فارسی
اصیل/asil/

صاحب نسب، شریف، نژاده، باگهر، والاتبار، دارنده ی نژاد گزیده، نجیب


پسر

عربی
اصیل الدین

دارای اصالت در دین، نام پسر خواجه نصیرالدین طوسی


پسر

عربی
اظهر/azhar/

آشکارترین، ظاهرترین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
اعتبار/eetebār/

آبرو، ارزش، اطمینان و اعتماد دیگران درباره ی کسی، ارزش و اهمیت کسی در نزد دیگران، پندگرفتن، به اندی ...


پسر

عربی
اعتبارعلی

آن که ارزش و اعتبار از علی ( ع ) یافته است


پسر

عربی
اعتصام/eetesām/

متوسل گردیدن، پناهنده شدن، خویشتن را از گناه بازداشتن، معصوم بودن، معصومیت، بازماندن از گناه به لطف ...


پسر

عربی
اعجاز/ejaz/

معجزه


پسر

عربی
اعلی/alā/

برتر، برگزیده، از نام های خداوند، نام سوره هشتاد و هفتم قرآن مجید، بالاتر، بلندتر، برگزیده از هر چی ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آغاجان/agha jan/

دریا دل، دارای عزت و حرمت زیاد


پسر

ترکی
آغار/aghar/

مرد سپید رخ، قهرمان سپیدروی


پسر

ترکی
آغامیر/aghamir/

رهبر محترم، امیر و یا رئیس بزرگ


پسر

ترکی
آغایار/aghayar/

بزرگ و شایسته حرمت


پسر

ترکی
اغریرث/aghriras/

صاحب گردونه پیش رونده، از شخصیتهای شاهنامه، پسر پشنگ و نبیره فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آغنده/'āqande/

آکنده، انباشته


پسر

فارسی
افتخارالدین/eftekhar-od-din/

موجب افتخار دین


پسر

عربی
افخم/afkham/

ارجمند، بزرگ قدر، بزرگوار، گرانمایه


پسر

عربی
افران/afrān/

خلق شدن


پسر

کردی
افرود/afrod/

فرود، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آداد/adad/

خدای هوا، توفان و باران، مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی


پسر

فارسی
آدار/adar/

جدا کننده، تحلیل گر، دلیر، شجاع


پسر

ترکی
آدارایل/adarayl/

خداوند یاریگر


پسر

فارسی، آشوری
آداش/adash/

آتاش، همنام، هم اسم


پسر

ترکی
آداق/adagh/

نذر


پسر

ترکی
آدال/adal/

مشهور شده


پسر

ترکی
آدالان/adalan/

شناخته شده، شهرت


پسر

ترکی
آدام/adam/

آدم


پسر

عبری
آدان/adan/

مفید سودمند


پسر

کردی
آداک/adak/

خشکی میان دریا، جزیره


پسر

ترکی
آدای/aday/

نامزد برای ازدواج


پسر

ترکی
ادب/adab/

دانش، فضل، معرفت، هنر، حسن معاشرت، آزرم، حرمت، پاس


پسر

عربی
آدبهاوا

تولد حقیقی


پسر

سانسکریت
آدخ/adakh/

خوب نغز خجسته مبارک، ( به فتح ت ) خوب نغز خجسته مبارک میمون، برامدگی های کوچک تپه مانند روی زمین ( ...


پسر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم