اداش


برابر پارسی: ( آداش ) هم نام

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

( آداش ) آداش. ( ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) آتاش. سمی . همنام :
گر کار بنامستی از آداشی عمّر
فرزند تو با عمّر بودستی هموار.
ناصرخسرو.
رجوع به آتاش شود.

فرهنگ فارسی

( آداش ) ( اسم ) همنام سمی هم اسم دو تن که یک نام دارند هر یک نسبت بدیگری آداش باشد.
سمی همنام
آتاش: همنام، هم اسم، دوتن راکه یک نام داشته باشندنسبت به هم آداش گویند

فرهنگ معین

( آداش ) [ تر. ] ( اِ. ) همنام ، هم اسم .

فرهنگ عمید

( آداش ) نسبت میان دو تن که یک نام داشته باشند، همنام، هم اسم.

گویش مازنی

( آدآش ) /aadaash/ داداش برادر

جدول کلمات

آداش
همنام , هم اسم

پیشنهاد کاربران

آد یا آت ( ترکی اسم ) تاش یا داش ( ترکی هم ، شریک )
آقاباجی = ترکیه خواهر بزرگ که بصورت آبجی درامده
و داداش = ترکیه برادر بزرگ
منبع لغت نامه دهخدا ، عمید ، معین ، فرهنگ فارسی ، نظام دزی
آداش: ۱. [همچنین: آتاش] همنام ۲. آقا برادر، برادر
آداش: در زبان گیلکی با گویش شرق گیلان = آقا داداش، برادر بزرگ، برادر، داداش
تلفظ صحیح: Ādāsh

بپرس