اسم پسر - صفحه 23

جسور و دلیر، مشهور، نیرومند

آزار دهنده آسیب رساننده، نام پادشاه مانایی

آزاد

انسان سالم و آزاد، آزاد ( رها ) + به ( سالم و خوب )، به معنای انسان سالم و آزاد، نام یکی از سرداران ...

همچون سرو زیبا و بی تعلق، بزرگوار و متواضع، از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی دانا و پرهیزکار در زمان ا ...

رهایی بخش، آنکه آزادی می آورد، باعث آزادی، نام مردی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی

اسماعیل، آن که خدا او را شنید، نام پسر ابراهیم ( ع ) و هاجر

من هستم، اناالحق

سوار، عنوانی که ایرانیان باستان به مردان دلیرِ آزاده می دادند، در بعضی متون به معنی آزادگان و بزرگا ...

یکی از بزرگان هخامنشی، آسیداد، نام یکی از بزرگان هخامنشی

آسیدات، نام یکی از بزرگان هخامنشی

استاد عظیم الشأن و بلند مرتبه، ( در پهلوی، asēm ) آسیم به معنی سیم و نقره است، به لغت زند و پازند ا ...

آذوقه، خوراک، غذا

رتبه، مرتبه، درجه، مرحله

راستی و درستی، ( در قدیم ) نام روز بیست و ششم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( در فرهنگ ایران قدیم ) ...

شاد، خوشحال، مبارک و خوش یمن، شاد خوشحال، نام یکی از پسران یعقوب ( ع )

درخشیدن، روشن شدن، تابان شدن، درخشش، نورافشانی، ( به مجاز ) روشنی، نور، ( در فلسفه ) شناخت حقیقت از ...

مرد دلاور، دلیر، نام یکی از صحابه پیامبر ( ص )

شریف تر در دین

نجات یهوه، نام یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل

دلاور، بزرگ

آریایی شجاع، ( = آریوراد )، ( اَعلام ) نام پسر اردشیر دوم هخامنشی

آتش پاک

نام سپهدار ایرانی طرفدار کورش صغیر پادشاه هخامنشی

نگهبان اتش

ترکیب دو اسم آریو و برزین ( آریایی و آتش )، آتش ایرانی، کنایه از قدرت و خشم ایرانی، نام یکی از سردا ...

ایرانداد، داده ایران

ایرانی و جوانمرد، ( آریو= آریایی، راد= جوانمرد، آزاده، بخشنده، خردمند )، آریایی آزاده و جوانمرد، آر ...

خورشید

پسر آتش مقدس

از سرداران داریوش سوم

صاحب نژاد آریایی

صاحب نسب، شریف، نژاده، باگهر، والاتبار، دارنده ی نژاد گزیده، نجیب

دارای اصالت در دین، نام پسر خواجه نصیرالدین طوسی

آشکارترین، ظاهرترین

آبرو، ارزش، اطمینان و اعتماد دیگران درباره ی کسی، ارزش و اهمیت کسی در نزد دیگران، پندگرفتن، به اندی ...

آن که ارزش و اعتبار از علی ( ع ) یافته است

متوسل گردیدن، پناهنده شدن، خویشتن را از گناه بازداشتن، معصوم بودن، معصومیت، بازماندن از گناه به لطف ...

معجزه

برتر، برگزیده، از نام های خداوند، نام سوره هشتاد و هفتم قرآن مجید، بالاتر، بلندتر، برگزیده از هر چی ...

دریا دل، دارای عزت و حرمت زیاد

مرد سپید رخ، قهرمان سپیدروی

رهبر محترم، امیر و یا رئیس بزرگ

بزرگ و شایسته حرمت

صاحب گردونه پیش رونده، از شخصیتهای شاهنامه، پسر پشنگ و نبیره فریدون پادشاه پیشدادی

آکنده، انباشته

موجب افتخار دین

ارجمند، بزرگ قدر، بزرگوار، گرانمایه

خلق شدن

فرود، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی

فریدون، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران و به بند کشنده ضحاک م ...

فریدون، از شخصیتهای شاهنامه

مقدس آفریده یا آفریده ی پاک، ( = سپنداد )، از نامهای خاص در عهد باستان، به معنی مقدس آفریده یا آفری ...

اسفندیار، آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر ...

اسفندیار، ( = اسفندیار )، آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایر ...

نام سردار ایرانی که سلوکوس دختر او را به همسری برگزید، صورتی از سپیتمان، لقب خانوادگی زرتشت نام سرد ...

آبتین، روح کامل، انسان نیکو کار، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی

نژاد سفید، خاندان سفید

یکی از سرداران ایران در زمان داریوش هخامنشی

از مخالفین سلطه عرب در ایران در زمان خلیفه عباسی

آگاه

بینا، دقیق، مطلع، باخبر، آن که در امری بینش و بصیرت دارد، دانا

محبوب و مورد علاقه ایل و خانواده

الیاس، ( = الیاس )

روشن شدن افق در سحرگاهان

این مرد در داستان بابلی بجای هوشنگ پیشدادی ایرانیان است

شعله

دلیر، پهلوان

شیر شجاع، کنایه از مرد شجاع و نترس، نام یکی از پادشاهان مقتدر سلجوقی

مرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان، نام یکی از امرای آل بویه

نام جد محمود پادشاه غزنوی

مسئول، استوار

شجاع، قهرمان، پهلوان، دلاور، ( فرانسوی ) ( اعلام ) رشته کوه اصلی و مرتفع در جنوب اروپای مرکزی به طو ...

آلب ارسلان، شیر مرد، شیر شجاع، کنایه از مرد شجاع و نترس، نام یکی از پادشاهان مقتدر سلجوقی

قهرمان

آلب تکین، مرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان، نام یکی از امرای آل بویه

دلیر، جسور

شخص جسور، شجاع، قهرمان

روح والایی که بر گستره زمین فرمان میراند

زیبارو، مرکب از آلتون ( طلا ) + تاش ( پسوند شباهت )، نام حاجب سلطان محمود غزنوی که به فرمان وی حاکم ...

ایلچین، برگزیده ایل، ال ( ترکی ) + چین ( فارسی )

اقیانوس

ایمن، بی خوف

نام دبیر داریوش پادشاه هخامنشی

رود جیحون، آمودریا

امیدوار کننده، امید بخشنده، کسی یا چیزی که امیدواری کند، کنایه از حق سبحانه و تعالی

ترکیب دو اسم امید و محمد ( آرزو و ستوده )، از نام های مرکب، ی امید و محمد

استوار، محکم، متین، معتمد، امین

نام آخرین پادشاه ماد، ( = آستیاگس، استیاگ و ایشتوویگو )، ( در فارسی باستان، arštivaiga )، نیزه اندا ...

آستیاژ، نام آخرین پادشاه ماد، ( = آستیاژ و آستیاگس )

اسحاق، خندان، نام پسر ابراهیم ( ع ) و ساره

آن که در دفاع از دین مانند شیر شجاع است

نام موبدی در سده دهم یزگردی

خوشبخت در دین، سعیدالدین، نیک بخت در دین

سوار، سپیدی های روز، مسافرت ها، معرب اسوار از نامهای تاریخی

شیر

ستودن و تمجید کردن

محکوم کردن، متّهم نمودن